هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندهی نامدار ایرانی، بهگونهی رسمی داستاننویسی را کنار گذاشت و از این پس کتاب تازهای از او چاپ نخواهد شد.
کمتر کسی است که با کتاب و داستان سر و کار داشته باشد و داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی نخوانده باشد. از میان نوشتههای او از همه آشناتر «قصه های مجید» است. اکنون هوشنگ مرادی کرمانی در نوشتهی کوتاهی، خبر داده است که قلم و نوشتن را کنار میگذارد و از دنیای نویسندگی خداحافظی میکند.
به گزارش ایبنا، نوشتهی مرادی کرمانی در واپسین شمارهی «همشهری داستان» (ویژه ی نوروز 1399) چاپ شده است. بخشی از آن نامه چنین است:
«دوستان خوبم، خوانندگان نازنین …
یاد آن سالها میافتم که حرفی برای گفتن داشتم. نوروزها داستانهای عیدانه مینوشتم. حالا دیگر یک سالی میشود که دل و دماغی ندارم. قلم را کنار گذاشتهام یا قلم مرا کنار گذاشته. فرقی نمیکند. اخوان ثالث گفته بود: رسیدهایم من و نوبتم به آخر خط / نگاه دار، جوانها بگو سوار شوند.
به دوستی که گفته بود چرا در اوج دست از نوشتن کشیدی؟ گفتم نوشتن نه با من شروع شده است و نه با من تمام میشود. میخواهی در ذلت و “چهکنم”، “چهکنم” کنار بگذارم؟!»
پیشتر در اردیبهشتماه 1398، لیما صالح رامسری مدیر انتشارات معین، با اعلام خبر رونمایی از کتاب جدید هوشنگ مرادی کرمانی در سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران این اثر را کتاب خداحافظی نویسنده با دنیای نویسندگی خوانده بود.
دریغ است که ننویسد
مرادی کرمانی در سال 1323 خورشیدی در روستای سیرج، شهداد کرمان، زاده شده است. داستانهای او ویژهی کودکان و نوجوانان است اما بزرگترها نیز از خوانندگان کتابهایش به شمار میروند. داستانپردازی استادانه، نثر روان و جهان ذهنی مهرورزانهی او قصههایش را برجسته و نمونهوار ساخته است.
فیلمهایی از برخی از داستانهای مرادی کرمانی از کارگردانان سینمای ایران بر روی پرده رفته است؛ همانند: مهمان مامان (به کارگردانی داریوش مهرجویی)؛ قصههای مجید (به کارگردانی کیومرث پوراحمد) و خمره (به کارگردانی ابراهیم فروزش).
نمیتوان دریغ و افسوس خود را از این که مرادی کرمانی تصمیم گرفته است که دیگر به نویسندگی ادامه ندهد، پنهان کرد. او راه تازهای را در داستاننویسی کودکان و نوجوانان باز کرد و با پرداختن به زندگی کودکانی که درگیر دنیای پُرتنش بزرگترها میشوند، آثاری آفرید که سرشار از امید و کوشش برای ساختن زندگیِ بهتر هستند.
یک پاسخ
نوشتن ،دل و دماغ می خواد ، شوق و ذوق لازم داره ، باید بتونی بدون ترس و واهمه بنویسی ، سخت ترین کار دنیا نوشتن است ، « امتحان کنید »