در خورداد و تیرماه ۱۴۰۴، اینجانب بوذرجمهر پرخیده دبیر فیزیک دبیرستان دولتی فیروزبهرام برگههای امتحانات نهایی فیزیک را به شرح زیر تصحیح کردم:
۱. یازدهم ریاضی: ۲۰۹ برگه تصحیح کردم، ۲۰۶ برگه نهایی شد. بیش از ۹۷ درصد.
۲. دوازدهم ریاضی: ۲۲۶ برگه تصحیح کردم، ۲۱۷ برگه نهایی شد. ۹۶ درصد.
۳. دوازدهم تجربی: ۳۴۰برگه تصحیح کردم، ۳۲۱ برگه نهایی شد. بیش از ۹۴ درصد.
در مجموع ۷۷۵ برگه تصحیح کردم که ۷۴۰ برگه نهایی شد. بیش از ۹۵ درصد.
راستش را بخواهید؛ ابتدا – به هزار و یک دلیل – تمایل نداشتم هیچ برگهای تصحیح کنم، با اینکه منطقه اجبار کرده بود که «باید حداقل به تعداد دانشآموزان کلاستان برگه تصحیح کنید.» (که البته پس از چندی، گویا گفته شده بود دوبرابر شمار دانشآموزان کلاسمان باید تصحیح کنیم). همین اجبار سبب شد شروع کنم به تصحیح.
اول دیدم برای سایت تصحیح و فضای ورود و درونی آن برنامهریزی خوبی شده است و راحت میتوان برگهها را آورد و تصحیح هم ساده است. بعد از تصحیح دهدوازده تا برگه، پاسخنامه حفظم شد. با موبایل هم بهراحتی دسترسی برقرار میشد و هر جا، در مدرسه، در اتوبوس، مترو و … امکان تصحیح بود. کمکم که به ۱۰۰ تا برگه نزدیک میشدم، هدفم را میگذاشتم روی ۱۰۰، سپس ۱۱۰، ۱۵۰، ۲۰۰ و … آمار رفت بالا و شد چیزی که میبینید.
در روزهای وحشتناک تجاوز به ایران عزیزم، بهویژه حملات به تهران، از بهترین آرامبخشهایی که مصرف میکردم، تصحیح برگه بود، که بهراستی مرا غرق خودش کرده بود.
من سالها، در خرداد و تیر برگه نهایی درس فیزیک را تصحیح کردهام، ولی هیچ سالی به اندازه امسال از سروکلهزدن و کلنجار رفتن با برگههای فرزندان این آبوخاک لذت نبرده بودم. شگفتا که دائم یک حس کنجکاوی مرا به برگه بعدی میکشاند … و همینطور به برگههای بعدی! از این برگهها و تصحیحشان چه میخواستم، نمیدانم. شاید دنبال نمره بهتر بودم. حتی وقتی نمره برگهای ۲۰ میشد، میخواستم ببینم آیا برگه بعدی هم ۲۰ میشود! الان که این احساساتم را مینویسم به یاد غرقشدنهایم در برگهها میافتم. دهها بار در فرآیند تصحیح میخواستم دست آن دانشآموز را بگیرم و بگویم عزیزم این را اینطوری باید نوشت. گاهی دلم نمیآمد از دانشآموزی که جواب ۶ تقسیم بر ۵ را ۳ نوشته بود نمره کم کنم، ولی بهناچار کم کردم.
از ابراز احساسات دیگرم میگذرم و دلینوشتن را کِش نمیدهم.
من از سال ۱۳۶۵ تاکنون، فیزیک (در گذشتههای دور فیزیک و مکانیک) درس دادهام و همیشه دستکم یکیدو کلاس پایه آخر دبیرستان را در این درس داشتهام. دوست داشتهام و هنوز هم دوست دارم فیزیک درس بدهم. یکی از چالشهای همیشگیام در گفتن این درس، «چه و چگونه گفتن» این درس بوده است و تا همین امروز هم دنبال بهدست آوردن تجربه در بیان بهتر مفاهیم و فرمولهای فیزیک هستم. دهها ساعت ویدئوی تدریسِ همکاران را نگاه کردم، ویدئوهای انجام آزمایشها را بارها و بارها واکاوی کردم، در همه کلاسهای ضمن خدمت شرکت کردم، حتی هنگامی که در کلاسهای ضمن خدمت به همکاران جوان روش تدریس فیزیک یاد میدادم، همواره تشنه بودم (هنوز هم هستم) تا از آنها یاد بگیرم و بیاموزم که یک مطلب را در کلاس چگونه باید گفت تا دانشآموز بهتر بفهمد.
همیشه، چه در امتحانات داخلی و چه در نهایی، «تصحیح برگهها» تجربههای خوبی برایم به ارمغان آورده است. بر این باورم که معلم «بعد از تصحیح برگه»، با همان معلم «قبل از تصحیح برگه» فرق میکند و بیگمان – در تجربه معلمی – یک پله بالاتر رفته است.
با این تفاصیل، امسال قصد کردم، حال که تصحیح برگهها بهاجبار بر گردنم نهاده شده، به انگیزه یادگرفتنِ «روشِ تدریس» و به منظور کسبِ «تجربه در تدریس»، شروع کنم به تصحیح و همینطور که پیش میرفتم، به ازای هر برگه دستکم یک آموزه از آن میگرفتم و همین شد که برای رسیدن به برگه بعدی و گرفتن درسی از آن، شوق جلورفتن را در من برمیانگیخت. برای خودم، در گوشهای آموختنیها را یادداشت کردم. در اینجا میخواهم خلاصهای از یادداشتهایم را که موضوعبندی و صورتبندی کردهام بیاورم:
۱. یازدهم ریاضی – فیزیک
سوالات چگونه بود؟
در پایه یازدهم ریاضی – فیزیک؛ ۲۰ سوال داده شده بود: ۱۰ نمره پرسش و ۱۰ نمره مسأله با سطح دشواری «متوسط».
در سوال ۱۰، قسمت (ب)، خواسته درست بیان نشده بود. اگر در پایان این قسمت واژه «چرا؟» آمده بود، پرسش کامل و درست میشد.
به جز این لغزش، در مجموع سوالات این امتحان در حد خوب و استانداردی قرار داشت و همه زمینههای یک پرسشگری درست را برای یک مجموعه سوال امتحان نهایی کشوری در برداشت.
نمرهها چگونه بود؟
انتظار میرفت دستکم ۵۰ درصد دانشآموزان نمره بالای ۱۰ بگیرند. اما متاسفانه چنین نشد. من برای تعداد برگههایی که تصحیح کردم، آماری از چندوچون نمرهها نگرفتم. ولی سرانگشتی، درصد دانشآموزانی که نمره زیر ۱۰ گرفتند، بیشتر از ۸۰ بود. ۲ نفر هم ۲۰ گرفتند؛ یعنی کمتر از ۲ درصد.
۲. دوازدهم ریاضی – فیزیک
سوالات چگونه بود؟
در پایه دوازدهم ریاضی – فیزیک؛ ۲۰ سوال داده شده بود: ۱۱ نمره پرسش و ۹ نمره مسأله با سطح دشواری «آسان».
در مجموع سوالات این امتحان در حدی پایینتر از سطح کتاب درسی طرح شده بود. زمینههای یک پرسشگری درست را برای یک مجموعه سوال امتحان نهایی کشوری – نسبتا – دربرداشت.
نمرهها چگونه بود؟
انتظار میرفت بالای ۵۰ درصد دانشآموزان نمره بالای ۱۰ بگیرند. اما متاسفانه چنین نبود. آمارِ سرانگشتیِ من برای برگههایی که از زیر دست من رد شدند؛ بالای ۹۰ درصد دانشآموزان نمره زیر ۱۰ گرفتند. بیشتر از ۸۰ درصدِ نمرات هم زیر ۷ بود، یعنی ۸۰ درصد آمارِ من در این درس قبول نشدند. ۱ نفر هم ۲۰ شد، یعنی کمتر از نیم درصد.
۳. دوازدهم تجربی
سوالات چگونه بود؟
در پایه دوازدهم تجربی؛ ۱۸ سوال داده شده بود: ۹ نمره پرسش و ۱۱ نمره مسأله با سطح دشواری «متوسط».
در مجموع سوالات این امتحان در حدی بافاصله از سطح کتاب درسی طرح شده بود. زمینههای یک پرسشگری قابلقبول را برای یک مجموعه سوال امتحان نهایی کشوری – نسبتا – دربرداشت.
نمرهها چگونه بود؟
در رشته تجربی، انتظار میرفت بالای ۴۰ درصد دانشآموزان نمره بالای ۱۰ بگیرند. اما چنین نبود. آمارِ سرانگشتیِ من برای برگههایی که از زیر دست من رد شدند؛ بالای ۸۰ درصد دانشآموزان نمره زیر ۱۰ گرفتند. بیشتر از ۷۰ درصدِ نمرات هم زیر ۷ بود، یعنی ۷۰ درصد آمارِ من در این درس قبول نشدند. ۳ نفر هم ۲۰ شد، یعنی از ۱ درصد کمتر. در این رشته به نسبت رشته ریاضی نمرهها بهتر بود.
۴. آسیبشناسی
دانشآموزان چه اشکالاتی داشتند؟
الف – کتاب را نخوانده بودند.
ب – با اینکه استفاده از ماشینحساب آزاد بود، محاسبات در حدی اسفناک خراب بود.
پ – خط و شیوه نوشتن، مصحح را به گریه میانداخت.
ت – جایگذاری عدد در فرمول را بلد نیستند.
موارد (ب) و (پ) اگر درست بودند، شاید ۹۰ درصد نمرات بین ۷ و ۱۰ میرفت بالای ۱۰.
ث – تمرکز نداشتن و حواسپرتی بسیاری از نمرات را به زیر ۱۰ برده بود.
با اینکه معلوم نبود برگهها متعلق به دخترهاست یا پسرها (غیر از برخی برگهها که سربرگشان جدا نشده بود)، ولی میشد فهمید که تمرکز و حواسجمعی دختران بهتر از پسرها بود.
من چه تجربیاتی آموختم؟
الف. فقط کتاب را با تمام جزییات تدریس کنم. تاکید میکنم: «فقط کتاب درسی» را.
ب. جزوه درسی به دانشآموز ندهم. پاورپوینت برای دانشآموز درست نکنم. در کلاس، و در پای تخته مطالب را بنویسم و مسائل را حل کنم.
پ. به دانشآموز تکلیف بدهم و تکلیفهایش را تصحیح کنم و ضعف و قوتهای کارش را به او گوشزد کنم.
ت. به هیچ عنوان فرمولهای کنکوری را در کلاسهای معمولی مدرسه مطرح نکنم. گرچه من معتقدم در فیزیک «فرمول کنکوری» و «نکته کنکوری» بیمعنی است.
ث. سوالات امتحانات کلاسی را با دقت و وسواس از کتاب طرح کنم و در تصحیح نهایت دقت و سختگیری را به خرج دهم.
ج. از دانشآموز میخواهم بنویسد. شفاهی خواندن و شفاهی پاسخدادن را ممنوع میکنم. میگویم مفهومی را که در ذهن دارد باید بتواند طوری بنویسد که من بتوانم بفهمم.
چ. «نظم» را از دانشآموز بخواهم. گرچه میدانم پایه «منظم بودن» در کودکی ریخته میشود.
شاید این خواستهها با توجه به وضع وقت کلاسها و شرایط دیگر ایدهآل به نظر بیاید و نتوان همه را – بهویژه در دبیرستانهای دولتی – اجرا کرد، ولی باید سعی خودم را بکنم. خوب در سال بعد امتحانش میکنم.
نکتهای آزاردهنده هست که در طی تصحیح برگهها بسیار به آن فکر کردم، ولی پاسخی برای قانعکردن خودم نیافتم. کموبیش حدود دهپانزده درصد نمرهها زیر ۳ بود. با خودم فکر کردم؛ برای یک دانشآموز، فقط در درس فیزیک، در مدت یک سال چقدر هزینه میشود؟ معلم، رفتوآمد، کتاب، دفتر، پوشاک و … دستکمِکم، ۲۰ میلیون تومان باید خرج کرد. او با گرفتن نمره ۲ یا ۳ در این درس، همه این پول را هدر میدهد. این در حالیست که برای آسیبهای روانی، خانوادگی، اجتماعی و … این دانشآموز نمیتوان به همین سادگی چرتکه انداخت. آیا وقت آن نرسیده است که دست از این ولخرجیهای انسانی و مالی برداریم؟
درباره سایتِ تصحیح، برنامهریزی، پرداخت حقالزحمهها و … نظراتی دارم که قورتش میدهم. ولی این را نمیتوانم قورت دهم: من همه برگهها را با دقت و وسواس صحیح کردم و مطمئن هستم که باید ۱۰۰ درصد برگههایم نهایی میشد. چرا نشده نمیدانم! این را هم نفهمیدم که چرا برای من تصحیح سوم باز نشد؟!
یک پاسخ
جناب پرخیده شما استاد فیزیک میباشید اما یک چیز را بخاطر بسپارید اونم هوش شاگردان است که در مواردی فقط دوست دارند به استادشان بفهمانند که ما هوشی فراتر از فیزیک و چند مسئله حل کردن داریم. در حقیقت به نوعی میخواهند امتحان را شما پاسخ دهید. درک جوانان امروز فراتر از درک گذشته ی شما میباشد. امیدوارم متوجه باشید که در حقیقت جدیدا بزرگان از شاگردان اموزش میگیرند. پس شیوه ی تدریس به نوبه ی خود در حال تغییر خواهد بود. حتی راه حلهای چندگانه ای را با هوش خود به اثبات میرسانند. امیدوارم هوش جونان را دست کم نگیرید. باید این هوش را در شرایط صحیح و پسندیده پرورش داد. و درس فیزیک را شیرین تر از ان چیزی دانست که جوان باید بداند چون او میداند اما موقعیت برایش فراهم نبوده و نیست. یعنی هوش او ازاد نیست. لطفا خوب درک کنید که چه میگویم. استاد گرامی موفق و تندرست باشید. 🙏🏼🍀