پیام آقای دکتر موبد خورشیدیان با عنوان اشوزرتشت پیامبر ایرانی؛ گاتها کتاب آسمانی به فراخور جشن زایش اشوزرتشت در تارنمای محترم امرداد (ششم فروردینماه 1399 خورشیدی) سوالاتی را در ذهنم برانگیخت که پرسشی را در بخش نظرات این پیام آوردم. تماس پر مهر آقای موبد دکتر خورشیدیان و کنکاش دو ساعته ایشان از راه دور و سپس مرور دوباره کتاب بنپایههای شناخت، انگیزه شد تا با پیشنهاد و پشتیبانی ایشان، پاسخ پرسش و برداشت خود از این کاوش را در این یادداشت در 2 بخش با خوانندگان تارنمای امرداد سهیم شوم. بخش نخست به کاوش و شناخت بنپایهها و بخش دوم به نقش انسان در هستی (هفته آینده) خواهد پرداخت. سپاس دارم از رهنمون و مانترای ریاست محترم انجمن موبدان که با پیامهای آگاهیرسانهی خود، همواره به کنکاش دینی و باور درونی من و سایر همکیشان یاری میرسانند.
بخش نخست: شناخت بنپایه
چند هزار پیش در دوران انسانهای ابتدایی، زرتشت خود را در کتاب گاتاها “نخستین آموزگار” مینامد. او به جهان هستی مینگرد، با اندیشه روشن میاندیشد، با دیدهی دل در مییابد و سپس با خویشکاری به جهانیان میآموزد. از راه پرسش و پاسخ، دانش و سنجش، راه کار و انتخاب (همچون آخرین روشهای آموزش و پرورش امروز)، انسان را به سوی رستگاری هدایت میکند. اشوزرتشت نیازی به معجزه و باورهای فراطبیعت ندارد. در بینش او، جهان هستی بر اشا یا هنجار ابدی استوار است. هستیبخش یکتا ابردانا است، و جهان هستی بر پایهی دانایی بیکران است. زرتشت با درک پیوستگی و همنواختی گیتی و مینو به یکتایی پروردگار پی برد. بهترین پاداش انسان در بیدار کردن وجدان خدادادی و خدمت به دیگران، پیوستن به هنجار هستی و رسیدن به هستیبخش ابردانا مزدا است. هر زن و مرد، توانایی و آزادی اندیشیدن دارد که خود برگزیند. شگفتا که پس از هزارهها و در هر مکان و زمان، هنوز هم آموزههای اهورایی اشو زرتشت درست و پابرجا است. هیچکدام از آموزگاران، پیامبران و فیلسوفهای بعدی نتوانستهاند به بنپایههای 9 گانه مانترای دین مزدیسنی اشوزرتشت اصولی بیفزاید.
_نخست: بایستی تفاوت و تمایز مابین مفهوم راست و دروغ (right or wrong) با نیک و بد (good or bad) را کاوش و آشکار کرد. راست و دروغ در کل جهان هستی یکسان و مطلق است و کشف آن بر دوش دانش است در هستی همیشه (2+2=4 راست و 2+2=5 دروغ است). ولی نیک و بد نسبی و تمایز آن با دین (دئنا یا وجدان سرشتی و خدادادی انسان) است (37 درجه حرارت بدن نیک و مناسب، 42 درجه بد و خطرناک است). نیک و بد در زندگی و اندیشه (تصور) انسان، در مکان و زمان خاص معنا پیدا میکند (گاتها 30) و مفهوم آن را در خوشبختی انسان و سودمندی یا زیان رسانیده به زندگی فردی و جمعی باید جستجو کرد. در زندگی انسان هر راست، لزوما نیک نیست. لیکن نیک باید نخست راست باشد (دروغ در هرصورت حتی مصحلتی نیز در کیش زرتشتی شایسته نیست) و سپس در راستای خوشبختی زندگی خود و دیگران لازم است باشد. لذا در هنجارهای بینهایت اشا، باید به دنبال اشم وهو ( بهرهگیری از راستی در جهت استقرار نیکی به کار گرفته شود تا بهترین اشویی (وهشتایی اشم) که همانا راستترین نیکی است درجهان استقرار یابد. شوربختانه هنوز برخی تفاوت مابین راست و نیک را درک نکرده و حتی در سرود باستانی اشموهو، راستی را به تنهایی نیکی میدانند. در صورتیکه راستی به خودی خود خوشبختی نیست و خوشبختی نمیآورد، بلکه اگر از راستیها به نیکی بیانجامد، خوشبختی برای خود و دیگران را در پی خواهد آورد.
_دوم: تفاوت و تمایز مابین خرد (wisdom) و وجدان (conscience) کلیدی و مهم است. خرد فراتر از دانش است. به گمان من، خرد استفاده از دانش همراه با هدف و تدبیر فرد انجام دهنده است. خرد یک فرد ممکن است سودمند و زندگیافزا و نیک باشد، و خرد فرد دیگر، مخرب و بدی افزا شود. در اینجا وجدان فردی و وجدان جمعی به یاری خرد میآید تا خوشبختی فردی فدای خوشبختی جمعی نشود، و در نهایت همزمان خوشبختی خود و دیگران حاصل شود. در جهانبینی اشو زرتشت، تلاش فرد باید در “وجدانپروری بر پایهی خردورزی” باشد. خردورزی کشف راست از دروغ، بر پایهی دانش موجود در جهان هستی است. وجدانپروری تشخیص و توسعه نیک و بد بر پایه دئنا (دین یا وجدان) است. در بینش اشوزرتشت، همانطور که اختیار بدون مسوولیت پذیرفته نیست، “خرد نیک با وجدان بیدار” معنی دارد. اشویی (پاکی دراندیشه و گفتار و کردار) همراه با درستی، خوشبختی خود همراه با خوشبختی دیگران، گیتی همزمان با مینو از بنپایههای بینش اشوزرتشت است. در آموزههای زرتشت، اندیشه (من) بسنده نیست، بلکه باید اندیشه نیک (سپنتهمن) شود که به گفتار و کردار نیک منجر شود. در مفهوم نیک، وجدان نهفته است.
_سوم: باید تفاوت مابین مفهوم علوم پایه و اصول دانش (science) با علوم تجربی یا کاربردی (technology) را درک کرد. علوم پایه، که توسط بشر کشف میشوند، حقیقتهای همیشه یکسان، سازگار و پایدار هستند. ممکن است در آینده موارد جدیدی از علوم پایه کشف و به علوم پایه اضافه شوند. ولی اصول اولیهی علوم پایه گوناگون از علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی تا علوم اجتماعی همانند علوم اقتصادی، جامعه شناسی، روان شناسی و غیره، هرگز مردود نمیشوند (فرمولهای علوم ریاضی و فیزیک از قرنهای پیش همچنان معتبرند). علوم کاربردی تجربی علوم طبیعی و علوم اجتماعی که هردو برپایه قوانین حاکم برطبیعت کار میکنند، توسط انسان، بر پایهی علوم پایه، تشکیل و ابداع میشوند. علوم کاربردی تجربی، به تهیه و توسعه ابزار میپردازند. همواره لازم است، در آینده ابزار تکمیل، دگرگون و یا حتی کنار گذاشته شوند. (با اختراع تلویزیون رنگی، تلویزیون سیاه و سفید منسوخ شد، گرچه هر دو بر پایهی علم امواج مخابرات هستند). اشوزرتشت به کشف حقیقت هستی پرداخت و پایههای آفرینش را دریافت. همانگونه که علوم پایه ثابت و پایدار هستند، اصول دین زرتشت (گاتیک) نیز ماندگار و همواره پایدار است. زرتشت فرعیات دین (هاتیک و داتیک) و ابزار زندگی را به نیاز جامعه و زمان واگذار کرد تا همانند علوم تجربی، تهیه و ابداع شوند. بدیهی است که فرعیات باید با اصول سازگار باشند.
در خلاصه، در دیدگاه اشوزرتشت، برخلاف سایر باورها، دانش و وجدان را متضاد نمیداند و انسان نباید بین گیتی و مینو یکی را انتخاب کند. کار و آبادانی پسندیده و بایسته، ولی تنبلی و گوشهگیری نکوهیده است. دستیابی به دانش و فناوری ستودنی است ولی باید در راستای برقراری نیکی و خوشبختی فرد و جامعه درمیانهی خرد دانا و پویا و وجدان هشیار و بیدار ( اترسچا و منکهسچا) بکار گرفته شود. دانش و دانایی در هنجار هستی نهفته است، جهان شمول و همیشگی است ، و انسان قادر به کشف و استفاده از آن است. ابزار و علوم کاربردی همواره در تغییر و تکامل هستند و باید نیک در جهت نیاز واقعی جامعه، تهیه و استفاده شوند. تلاش و خوشبختی انسان باید هم در گیتی و هم مینو باشد و همزمان از دانش کاربردی و آداب و رسوم دینی و پیام های نیکوی موجود در آنها، نیک بهره برد. اکنون با شناخت بنپایههای جهانبینی زرتشت، که جهان شمول و همیشگی است، میتوانیم به نقش انسان در هستی، توان داریم تا به درک گاتها بپردازیم. ادامه دارد …
*دکتر مهران سپهری، هموند هیات علمی مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و استاد مدعو دانشگاه صنعتی سویس
3 پاسخ
با سپاس از استاد سپهری که با زبان ساده و علمی بن پایه ها را توضیح داد. خیلی از جوانان تحصیلکرده امروز از خرافات گریزانند. ولی زمانی که دین علمی و قابل فهم باشد، این جوانان خود به استقبال دین باستانی خواهند آمد.
فرزانه گرامی جناب آقای دکتر مهران سپهری، اینجانب در جایگاه پژوهشگر، عضو و رییس انجمن موبدان تهران،خویشکاری دارم که از شما فرزانه بزرگوار اینچنین مسئولانه برخورد کرده، و به پرسش خود « اهورامزدا دانای بیکران است و انسان تنها توانسته بخش کوچکی از دانش بیکران هستی را کشف و استفاده کند. از آنجا که علم بشر همواره در حال افزایش و تغییر است،«« آیا دین انسان نیز همواره در حال افزایش و تغییر خواهد بود؟»» در مورد اصول دین اشوزرتشت و فروع کیش زرتشتی، پاسخ علمی و کارشناسی داده اید، سپاسگذاری کنم.
امیدوارم که هفته دیگر بتوانید درتجزیه و تحلیل «نقش انسان در هستی»، به میزان بیشتری از استدلالهای علمی و کارشناسی به پردازید. امید بیشتر که سایر پژوهشگران بویژه دیگر گرامی سخنرانان دینی رسمی جامعه زرتشتیان نیز کوشش کنند که در اثبات ادعای ما زرتشتیان در نماز روزانه پیمان دین، که می سرائیم « رزشتیا، چیستیا، مزده داتیا، اشونیا، دینیا، ونکهو، مازدیسنوئیش»، بدون تعصب و جزم اندیشی، برپایه آخرین دانش روز، نوشتارهای بیشتری با استدلال های علمی و کارشناسی را شاهد باشیم. ایدون باد – ایدون ترج باد . هرروزتان نوروز – نوروزتان پیروز
صددرصد موافقم و افتخار میکنم که به دین زرتشتی استوارم. نمیدانم چرا بعضی افراد به تقلید از سایر ادیان سعی دارند چیزهای خرافات و خارق العاده را در دین زرتشتی وارد کنند؟