لوگو امرداد

رستم فرودی، نخبه‌ی ناشناخته‌ی ریاضیات

دکتر رستم فرودی قاسم‌آبادی، فرهیخته‌ی زرتشتی، استاد برجسته‌ی ریاضیات سالیان به تربیت مدرسان و دبیران ریاضی کوشیده و  از شیوه‌های نوین در آموزش ریاضیات بهره گرفته است. افزون بر ریاضیات، محاسبات عددی کامپیوتر، زبان تخصصی در دانشگاه تدریس کرده است.  استاد رستم فرودی از سال 1358 تا 1363 خورشیدی ریاست موسسه‌ی ریاضی را به پیشنهاد دکتر غلامحسین مصاحب، ریاضی‌دان و بنیانگذار موسسه بردوش داشت. موسسه‌ای پژوهشی که در آغاز برپایه‌ی پرورش نیروی متخصص و استاد کارآزموده‌ی ریاضی در کشور بنیاد شد. استاد دلبسته‌ی ریاضی، پس از سالیان پژوهش و تدریس سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه 1399 خورشیدی در سن 84 سالگی در پی بیماری، چشم از جهان فروبست.
سیاوش نمیرانیان، خبرنگار امرداد، اردیبهشت‌ماه 1397 خورشیدی با استاد رستم فرودی به گفت‌وگو پرداخت که مهرماه همان سال در شماره‌ی 73 ویژه‌نامه‌ی زرتشتیان به چاپ رسیده است. متن گفت‌وگو را با عنوان «رستم فرودی، نخبه‌ی ناشناخته‌ی ریاضیات» در  ادامه می‌خوانید:

پسین یک روز بهاری، در یکی از کوچه‌های فرعی تهرانپارس می‌شماردم: ۴۳، ۴۵، ۴۷، …، رسیدم؛ پلاک ۵۹! در میان ۷، ۸ طبقه‌های غول‌پیکر خانه آنقدر یک‌طبقه بود که از پشت در هر چه خود را کشیدم نتوانستم بام خانه را ببینم. در را که باز کردم نگاره‌ی برجسته‌ی فروهر بر سردر خانه، حتی بیشتر از درختکاری و پلکان زیبای ساختمان چشم را خیره می‌کرد. پذیرایی صمیمانه‌ی میزبان در کنار شیوه‌ی خاص چیدمان و تزیینات داخلی خانه تحسین‌برانگیز بود.
رستم فرودی، فرزند جمشید و ماه‌خورشید فرودی، زاده‌ی یکم آبان‌ماه ۱۳۱۵ خورشیدی در قاسم‌آباد یزد است. سه خواهر به نام‌های گوهر، لعل و همایون و دو برادرش شهریار و فریدون هستند «یک برادر هم داشتم که رفت هند و خدامرزی شد. فکر کنم اسمش رشید بود».
چهار کلاس ابتدایی را در مدرسه‌ی قاسم‌آباد می‌خواند «بعد رفتم مدرسه مارکار تا کلاس نهم. کلاس ۱۰ و ۱۱ هم مدرسه کیخسروی خواندم.» سپس به تهران می‌آید و در کالج البرز دیپلم ریاضی می‌گیرد.
عشق و علاقه‌ی همزمان رستم فرودی به ریاضی و دبیری باعث می‌شود تا او در دو کنکور شرکت کند: «دوتا کنکور دادم؛ یکی دانشگاه تهران، یکی هم کنکور مهندسی پست و تلفن و تلگراف که فقط ۸ نفر می‌خواست و من دوم شدم.» اما او می‌خواست دبیر شود «آن زمان هر کسی می‌خواست دبیر شود اول باید در دانشگاه تهران قبول می‌شد. در کنکور پذیرفته شدم و بعد از آن باید سه مرحله‌ی دیگر را هم پشت سر می‌گذاشتم؛ امتحان هوش و زبان انگلیسی، مصاحبه و معاینه‌ی پزشکی». وی در هر سه آزمون پذیرفته می‌شود «امتحان‌ها خیلی سخت بود، چون آن زمان دبیری ارزش داشت، آنقدر که سه سال تحصیلی دانشگاه را سابقه‌ی کار حساب می‌کردند.»
رستم فرودی پس از دریافت لیسانس خود، به عنوان دبیر از سوی دانش‌سرای عالی به کرمانشاه اعزام می‌شود. «در کرمانشاه اصلا به دین من کاری نداشتند. حتا با یکی از دبیرانی که درس اسلامی می‌داد دوست شدم و بسیار به من احترام می‌گذاشت. بعدها فهمیدم پدرش آخوند بوده.»
وی هشت سال در کرمانشاه دبیر بود. «سال هفتم با دیدن یک آگهی تصمیم گرفتم تا در آزمون انجمن ایران-آمریکا شرکت کنم. سوالات به زبان انگلیسی بود و یکی از همکیشان به اسم پورکیانی که در این انجمن دبیر بود به من یک کتاب زبان داد. کتاب را خواندم و امتحان دادم. فکر کنم هر ۱۰۰ پرسش را درست جواب دادم و قبول شدم.»
پس از قبولی در آزمون رستم جوان در سال ۱۳۴۳ به آمریکا می‌رود. یک ماه در واشنگتن با فرهنگ این کشور آشنا می‌شود و سپس به مدت سه ماه در دانشگاه ایندیانا آموزش می‌بیند «با قطار از واشنگتن به ایندیانا رفتیم و در آنجا یک ماشین آمد دنبالم و راننده وسایلم را تا اتاق برد. فردای آن روز سر کلاس فهمیدم که راننده استادمان بود! (می‌خندد)».
وی در زمان حضور در آمریکا که ۶ ماه به درازا انجامید به شهرها و ایالت‌های گوناگون این کشور می‌رود تا هم با فرهنگ کشور آمریکا آشنا شود و هم آموزش ببیند. مساله‌ای که در این دوره‌ی آموزشی توجه رستم فرودی را جلب می‌کند اعتراض بسیاری از دانشجوها به برگزاری کلاس‌های جداگانه برای سفیدپوستان و سیاه‌پوستان است «ما ایرانی‌ها واقعا متمدن بودیم».
پس از پایان دوره‌ی آموزشی آمریکا ترجیح می‌دهد چند کشور دیگر را نیز از نزدیک ببیند و به انگلیس و ایتالیا هند سفر می‌کند «پاسپورت ایرانی ارزش داشت و با احترام ما را می‌پذیرفتند. تازه پاسپورتم تحصیلی بود.»
پس از برگشت از آمریکا او یک سال سرگرم تدریس در مدرسه‌ی دخترانه‌ای در کرمانشاه می‌شود تا در سال ۱۳۴۵ وارد دانشگاه تربیت مدرس و موسسه‌ی ریاضیات شود. آنجا زیر نظر دکتر مصاحب، که رییس موسسه ریاضیات بود، آموزش می‌بیند و پس از ۲۷ ماه مدرک مدرسی ریاضیات (بالاتر از فوق‌لیسانس) دریافت کند. «بلافاصله به عنوان دانشیار در دانشگاه تربیت مدرس مشغول به کار شدم. در این حین یک بورس تحصیلی در کشور بلژیک برای اساتید برگزار کردند. من در آزمون قبول شدم اما به خاطر عدم موافقت دانشگاه از رفتن صرف‌نظر کردم.»
اما استاد فرودی دست از تلاش نمی‌کشد و تابستان همان سال از روی کتاب زبان فرانسه را می‌گیرد «خودم کتاب می‌خریدم و یاد می‌گرفتم، تو یادگیری خودکفا بودم.»
پس از سه سال تدریس در دانشگاه تربیت مدرس، رستم فرودی برای ادامه‌ی آموزش به ساوتهمپتون انگلیس می‌رود و در آنجا جبر می‌خواند.
رستم فرودی سال ۱۳۴۶ با پریچهر کدخدایان پیمان زناشویی می‌بندد که دو دختر به نام‌های میترا و ویدا حاصل آن است.
وی سه سال را به همراه همسرش، پریچهر کدخدایان، در انگلیس به تحصیل می‌پردازد و پس از دریافت مدرک دکترای ریاضی در سال ۱۳۵۳ به میهن بازمی‌گردد «آن موقع همه دانشجوها برمی‌گشتند ایران. کسی دوست نداشت خارج زندگی کند».
خاطره‌ای از زمان برگشت به ایران یادش می‌آید «در محله‌ی شمس‌آباد تهران زندگی می‌کردیم که یکی از همسایه‌ها شنیده بود من دکترا دارم و آمده بود من درمانش کنم!»
پس از بازگشت به ایران در دانشگاه تربیت مدرس به دانشجویان لیسانس و فوق‌لیسانس آموزش می‌دهد. پس از بازنشسته شدن دکتر مصاحب، به توصیه‌ی وی رییس موسسه‌ی ریاضی می‌شود «از کار اداری خوشم نمی‌آمد، اما چون از رییس حساب می‌بردم قبول کردم (می‌خندد)».
استاد فرودی با آن‌که در سال ۱۳۶۴ بازنشسته می‌شود اما تا همین دو سال پیش در دانشگاه تدریس می‌کرد. ۲۶ سال تدریس در دانشگاه آزاد و تدریس در دانشگاه‌های علم و صنعت، الزهرا، بهشتی و مدرسه عالی علوم اراک بخشی از کارنامه‌ی استادیِ این فرهیخته‌ی زرتشتی در دانشگاه‌های کشور است.
می‌گوید پرویز شهریاری را تنها یک بار دیده است اما از کتاب هندسه‌ی او بسیار تعریف می‌کند.
وی تا کنون سه مقاله چاپ کرده است و استاد راهنما و مشاور در رساله‌ها و پایان‌نامه‌های بسیاری بوده است. افزون بر ریاضیات، محاسبات عددی کامپیوتر، زبان تخصصی و برخی دروس دیگر را در دانشگاه تدریس کرده است. شیوه‌های نوینی در آموزش ریاضیات به کار برده است «مثلا از کتاب آمار در آموزش جبر استفاده می‌کردم و همه‌ی مسایل را خودم طرح می‌کردم.»
از بزرگ‌ترین آرزوهایش برای هازمان زرتشتی می‌پرسم «زرتشتی بمانند، زبان دری را نگه دارند، خارج نروند.»
عاشق ایران و خانه‌اش است. همکیشانش را دوست دارد «اوستای من ساده است. از خدا برای فرزندان و جامعه‌ام خوبی می‌خواهم.»
مصاحبه با رستم فرودی که تمام می‌شود بیرون می‌آیم و دوباره از کوچه نگاهی به خانه‌اش می‌اندازم، چقدر شبیه به خودش است؛ در میان ساختمان‌های غول‌پیکر اطرافش دیده نمی‌شود، ولی درونش زیبا و مجلل بود…

1 5

2 4

3 3

4 3

5 2

6

همسر روانشاد

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

فرتور از همایون مهرزاد است.

1393

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

7 پاسخ

  1. روحشان شاد و از آن آدمهایی بودند که آدم دلش برایشان تنگ میشود

  2. روان استاد شاد. به راستی صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چونین فرزندی بزاید

  3. درس جبر پیشرفته دوره ارشد داشتم باهاشون، عالی و جدی بود!
    بیست شدم از بس علاقه داشتم به درسشون
    خدا بیامرزه،روحشون شاد

  4. روحشان شاداستادبنده دردوره لیسانس وفوق لیسانس بودن بسیارازایشان آموختم

  5. استاد عزیزم در قلب من زنده هستید تسلط شما بر شاخه های ریاضیات بی نظیر بود و مهربانی و تواضعت ستودنی .یادت گرامی.
    سال 54 در دانشگاه تربیت معلم(خوارزمی فعلی) با افتخار دانشجویت بودم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09