فردوسی و اثر سترگش شاهنامه، بخش بزرگی از فرهنگ فرهمند ایران را دربر گرفته است. شاهنامه را میتوان شاهبیت فرهنگ ایران دانست و به آن بالید. سرایندهی شاهنامه بیگمان بیتبهبیت آنرا زندگی کرده است و تاریخ پرشکوه ایران را به تمامی زیسته است.
اکنون این یادگار بیمانند با کوشش و نگاهبانیِ دوستداران فرهنگ بیمرگ و جاودان این سرزمین از هزارتوی تاریخ گذر کرده و به دست ما رسیده است. برماست که همچنان با پاسداشت این یادمان فرهنگی و ادبی و آفرینندهی فرزانهاش، آنرا آنگونه که شایسته است به آیندگان بسپاریم.
بیستوپنجم اردیبهشتماه در گاهشمار رسمی کشور به «نام روز بزرگداشت فردوسی بزرگ» نامگذاری شده است. هر سال در این روز آیینهای پاسداشتی برای فرزانهی بزرگ توس برگزار میشد. امسال اما این آیینها زیر سایهی کرونا شکل دیگری به خود گرفته است و شاید بیشتر به گونهی مجازی برپا شود.
به همین بهانه امرداد با چند تَن از پژوهشگران تاریخ و فرهنگ پرسشی را پیش نهاده است با این عنوان که « اگر فردوسی بزرگ را ببینید به او چه میگویید؟»
ویدیو پاسخ پژوهشگران (به ترتیب حروف الفبا):
بانو هما ارژنگی؛ چکامهسرای نامآشنای ملی و میهنی
دکتر موبد اردشیر خورشیدیان؛ فرنشین(:رییس) انجمن موبدان تهران
دکتر محمدعلی دادخواه؛ حقوقبان و ایرانپژوه
پروفسور داریوش فرهود؛ پژوهشگر علوم ژنتیک و انسانشناسی و پدر علم ژنتیک ایران
دکتر میرجلالالدین کزازی؛ استاد زبان و ادبیات فارسی
این ویدیوها در این گزارش در دسترس خوانندگان قرار داده شده است که در دنباله میبینید.
خوانندگان امرداد هم میتوانند پاسخهای خود به این پرسش را به پیامگیر واتساَپ یا تلگرام امرداد به شمارهی 09198040593 بفرستند و یا در بخش دیدگاههای همین گزارش به اشتراک بگذارند.
بانو هما ارژنگی
دکتر موبد اردشیر خورشیدیان
دکتر محمدعلی دادخواه
پروفسور داریوش فرهود
دکتر میرجلالالدین کزازی
7 پاسخ
با درود بی کران و سپاس برای این ایده نوین
اگر فرزانه توس ، این پیر خردمند را ببینم، خواهم گفت که شرمنده ایم که نتوانستیم میراث دار خوبی برایتان باشیم و زبان پاک پارسی را آلوده کردیم و تاریخ و استوره های نیاکانی را که برایمان زنده کرده و نگاشتید به فراموشی سپردیم و در راه بیگانه رفتیم… ما شرمنده ایم و خجالت زده
و پس از هزار سال باز هم باید به این پند و اندرز بزرگ تو که می بایست فرا می گرفتیم که نگرفتیم ، برسیم :
به یزدان که گر خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم.
من تبارم را به جز خاک وطن نشناختم ، نیاید روزی وطن در بی تباری بینمت
اشعار تراوش شده از وجود متعالی اش ( چه دقیقی بوده باشد و یا حضرتش فردوسی) در طول هزار سال، امروز با هزار و یک پیچ و تاب به من ایرانی رسیده. این جاودانگی، خاستگاه باستانی ایرانیان را همراه با وظیفه ملی اش در برابر اهریمن دروغ و به ساحل رساندن بشر امروزی است. از او هیچ سوألی ندارم، چه او امروز درون من زنده و بیدار است.
بله او درون ایرانیان زنده و پیروز است.از او پرسشی ندارم.بیم دارم که او اگر مرا ببیند چگونه پرسشی پرسد که تاب پاسخ نتوانم نتوانم داشت.آیا بسی رنج او را پاسداشته ام؟
درودها بر شما
و سپاس از اينكه كنكاشي سترگ براه انداختيد
براستي اگر فردوسي را مي ديدم به او چه مي گفتم؟
پرسشي است كه نياز به انديشيدن بسيار دارد
اما انچه بي درنگ به ان انديشيدم اين است كه نخست و با ديدن فردوسي حكيم مي گفتم، افرين و زهازه كه ايران را زنده كرديد
و سپس پرسشهاي خود را يك به يك از ايشان مي پرسيدم تا پاسخ ايشان را بدانم،
مي پرسيدم ايا مازندران شاهنامه همين مازندران است يا نه؟
مي پرسيدم چرا داستان ارش كمانگير را در شاهنامه نياورده است؟
و يا چگونه مازندران كه پرورشگاه افريدون و گاو برمايه و مهرگان است، بناگاه از ايران جدا مي افتد و جايگاه ديوان مي شود؟
مي پرسيدم ايا ديو جانوري ديگرسان است يا همان انسانهاي بدمنش منظور حكيم از ديو بوده است،
مي پرسيدم ايا براستي روزگاري اژدها بوده است؟
مي پرسيدم چطور و چگونه ايران در برابر اعراب شكست خورد و هزاران پرسش از اين دست تا به رازهاي تاريخ اگاه شوم و بدانم ايا فر ايران باز خواهد گشت و در اسمان گيتي خواهد درخشيد؟
براستی اگر فردوسی از ما بپرسد چند بیت از سروده اهایش را از بریم چه پاسخی داریم؟
امیدوارم در برابر این شاعر جهانی سربلند باشیم.
من هم با گفته فريدوني عزيز ، هم رای هستم . اگر او را ببینم چه بگويم . شايد بگويم ای فردوسی توسی تو همانا خداوندگار فرهنگ و ادب ايراني . در برابر تو و هم پاي تو در ايران شاعری نبوده و نخواهد آمد .
دكتر محمد علي دادخواه ،انسان فرهيخته ، بسيار شريف و اسطوره ي ادب و فرهنگ پارسي و انسانيست … با اميد تندرستي براي اين بزرگوارِ خيّر و نيكوكار ؛سايه ي لطف و بركتشان بر سر اين مرز و بوم مستدام