لوگو امرداد
زیباترین دره‌های زیست بوم ایران (26)

تنگه واشی؛ دلربا و تماشایی

تنها چندین کیلومتر آن‌سوتر از هیاهوی پایتخت و دود ودَم اش، تنگه‌ای با طبیعتی زیبا و هوایی پاکیزه جای گرفته است. از میان تنگه، رودخانه‌ای سرشار از آبی زلال می‌گذرد و آبشاری بلند و خروشان از دیواره‌های بلند صخره سرریز می‌شود. برای آن‌هایی که گرفتار آلودگی هوای تهران شده‌اند، دیدن «تنگ واشی» کمتر از دیدن «عجایب هفتگانه» نیست! اما سفر به آنجا را باید به دوران پس از کرونا گذاشت؛ برای زمانی که از چنگ این ویروس سمج رهایی یافته‌ایم.

vashi

از تهران تا فیروز کوه چیزی نزدیک به 140 کیلومتر است. 17 کیلومتر از فیروزکوه که دور بشویم، تنگه واشی را خواهیم دید: درست 4 کیلومتر دورتر از روستای «جلیزجند». نشانی از این سر راست‌تر؟

jelizjand

جلیزجند دیدنی‌ها دارد. هوای پاکیزه، طبیعت ییلاقی، بافت روستایی زیبا، معماری هوشمندانه، آسمان پرستاره‌ی شب‌هایش و ده‌ها نمونه‌ی دیگر، از آنجا جاذبه‌ی گردشگری دلخواهی ساخته است. به آن‌ها تنگ واشی را بیفزاییم تا دریابیم با چه گستره‌ی تماشایی‌ای روبه‌رو خواهیم بود. از همه بهتر، پیاده‌روی از جلیزجند تا تنگه است که گام‌به‌گام آن لذت‌بخش و به یادماندنی است.
تنگ واشی یکی نیست؛ دوتاست. تنگه‌ی نخست را «واشی» می‌نامند و تنگه‌ی دوم را «سا». همین است که گاه به آن گستره «ساواشی» نیز گفته می‌شود. هر دو تنگه زیباست و فریبا. اما اگر بخواهیم یکی را از دیگری برتر بدانیم، ناگزیر باید گفت که تنگ دوم سرسبزتر است و دلپذیرتر.
رودخانه‌ای که از کوه‌های آن گستره سرچشمه می‌گیرد، پیچ‌و‌تاب‌خوران از میان تنگه می‌گذرد. یکی از دیدنی‌های هیجان‌انگیز تنگه همین گذر آب است. پیداست آبی که از کوه‌ها راهش را می‌کشد و از تنگه‌ای رد می‌شود که آفتاب‌گیر نیست، سرد خواهد بود و یخ‌زده. به‌ویژه در فصل‌های پُربارش چنان ژرفایی می‌گیرد که اگر تا کمر در آب فرو برویم نباید شگفت‌زده شد. چاره‌ای هم نیست و گذر از تنگه بدون تَن زدن به آب، شدنی نخواهد بود. همین است که آن‌هایی که آسوده طلب‌اند و دلِ گذر از رودخانه‌ای ندارند که سرد و پُرفشار است، از بومی‌های آنجا چارپایی کرایه می‌کنند و سواره از بخشی از تنگه‌ی نخست می‌گذرند. اما همه‌ی راه آبی را نمی‌توان سواره پیمود. باید از چارپا پایین آمد و خواه‌، ناخواه با رودخانه همراه شد.
تنگ واشی، دشوارگذر است. این به سبب صخره‌های بلند و سنگ‌هایی است که جای‌جای تنگه را انباشته‌اند. راه نیز در بسیاری از جاها باریک و باریک‌تر می‌شود گاه گذر همزمان آن‌هایی که بازمی گردند و آن‌هایی که راه را درپیش گرفته‌اند، شدنی نیست. باید راه داد تا یکی بگذرد و با رفتن او، دیگری مسیر را ادامه بدهد.

savashi

فاصله‌ی دیواره‌های تنگ واشی بسیار کم است. آیا می‌توان تصور کرد ریزشی از جنس زمین‌لرزه تنگه را پدید آورده باشد؟ گمان دور از ذهنی نیست. نشانه‌های زمین‌شناسی، از بودن گسل‌ها در این گستره حکایت دارند. چه‌بسا همان لرزه‌ها، راه رودخانه را گشوده‌اند و مسیر آن را به‌سوی تنگه کشانده باشند.
کف رودخانه کم خطر نیست. سنگ‌های ریز و درشت نوک‌تیزی دارد که ناگزیر باید باید آهسته و کُند از میان آن گذشت. سنگ‌ها لیز و لغزنده‌اند و خطر افتادن بارها پیش می‌آید.
در آغاز ورود به تنگ واشی، راه آبی باریکی پیش‌رو هست؛ این راه بیش از 200 متر است. اما از همان آغاز تا پایان پیمایش دو تنگ، هوا خنک است و دلپذیر. در پایان روز و غروب آفتاب، سرمای هوا چه‌بسا گزنده هم بشود.

vashi7

پیمایش تنگ نخست واشی زمان‌بَرتر است تا تنگ دوم. ژرفای آن نیز بیش‌تر است و باریک‌تر به چشم می‌آید. شاید چیزی نزدیک به 700 متر باشد.
نیم ساعت پیاده‌روی نیاز هست تا به تنگ «سا»، تنگ دوم، برسیم. این گذر، سخت نیست. سخت هم باشد، ارزشش را دارد. چون تنگ دوم زیبا است و ژرف‌تر از تنگ نخست. چشمه‌های زلال و سرشار آن از دیواره‌ها فرو می‌ریزند و منظره‌ای بسیار تماشایی پدید می‌آورند. به‌ویژه آنکه در پایان تنگ دوم است که آبشاری به بلندای 15 متر دیده می‌شود؛ آبشاری گیسوان افشان، با هیابانگ و غوغایی بسیار. اما این آبشار تنها زمانی رُخ می‌نماید که از دل کوه و درون رودخانه گذشته باشیم. این را هم بگوییم که تنگ سا کوتاه‌تر از تنگ واشی است. پایان آن نیز بسته است و راه به آن‌سوتر ندارد.

vashi5

در تنگ واشی سنگ‌نوشته‌ای (:کتیبه‌ای) تاریخی دیده می‌شود که به دستور فتحعلی‌شاه قاجار بر روی صخره‌ای صاف و بلند نگاشته‌اند. این سنگ‌نوشته‌ی پرنگاره، شکارگاهی را نشان می‌دهد و شاه و پسرانش را که سرگرم شکار جانوران هستند. سنگ‌نگاره‌ی واشی از آسیب گردشگران در امان نمانده است و سراسر بر روی پیکره‌ها رنگ پاشیده‌اند. این دشمنی با تاریخ گذشته، پیداست که از سر نادانی و ناآگاهی است. کسی که به پیشینه‌اش اهمیت می‌دهد و ماندگاری خود را در نگاهبانی از هویتش می‌داند، هرگز با آثار ملی سرزمینش چنین رفتاری نمی‌کند. پردازندگان سنگ‌نوشته آن را در جایی نقش زده‌اند که از گزند باد و باران و آب‌های خروشان در امان باشد. اما هیچ‌گاه گمان نمی‌بردند که ترس آن‌ها نه از باد و باران، بلکه باید از آیندگانی باشد که بر روی نقش‌ها رنگ می‌پاشند!
در تنگ واشی گیاهی پیدا می‌شود که چنان کمیاب و گران‌بهاست و به کار صنعت و درمانگری می‌آید که چیدن آن جرم است. این گیاه «باریچه» نام دارد. باریچه گیاهی با ساقه‌های ستبر و به بلندای 1 تا 2 متر است. بر گ‌هایی به رنگ سبز مایل به خاکستری دارد و پوشیده از تارهایی به درازای 30 سانتی متر است.
تنگ واشی در بهار تا روزهای نخست پاییز از هر زمان دیگری دیدنی‌تر است و دلخواه‌تر. در فصل سرد، سرمای هوا شادمانی دیدن این پدیده‌ی طبیعی دل‌انگیز را کاستی می‌دهد.
تنگ واشی را با صخره‌های دیواری که گاه 100 متر بلندا دارند، باید دید و از بخشی از زیست‌بوم زیبای ایران بهره‌ها بُرد.
*یاری‌نامه: «تارنمای تابناک».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-04