در میان درهها و تنگههای زیستبوم ایران شاید کمتر جایی را بتوان یافت که همانند «تنگ بهرام چوبین» تاریخ و جغرافیا با هم گره خورده باشد و پدیدهای ساخته باشند که از یکسو دست کار طبیعت است و از سوی دیگر ساختهی انسان. این تنگه در کنار زیباییهای بسیارش، پناهگاهی برای یکی از سرداران بزرگ ایران در فرجامین سالهای شهریاری ساسانیان بوده است.
بهرام چوبین (چوبینه) زمانی ایران را از یورش سهمگین ترکان آسیای مرکزی رهایی بخشید و با هنر رزمآوریاش نجاتبخش سرزمینش شد. اما رویدادهای دیگر او را ناگزیر ساخت که با خسرو پرویز ساسانی رودررو شود و کار به ستیز و آویز بکشد. دژ نظامی و برج و باروهایی که بهرام چوبین در این تنگه برآورده است، بخشی از تدبیر او برای نگاهبانی از خود و سربازانش بود. هرچند آن تدبیرها و چارهسازیها به جایی نرسید و سرانجام به دسیسهی خسرو پرویز کشته شد.
تنگ بهرام چوبین در شهرستان درهشهر، در استان ایلام جای دارد. این تنگه در دامنهی کبیرکوه و در شمال خاوری (:شرقی) روستایی به نام «ارمو» سایه افکنده است و از بلندای آن راهی دیده میشود که دره شهر و پلدختر را به هم پیوند میدهد. درهشهر باستانی، در پیرامون رود سیمره است و با شهر ایلام، مرکز استان، 240 کیلومتر فاصله دارد.
جهت تنگه از جنوب به شمال است. اندکی بیش از 680 متر بالاتر از سطح دریا جای گرفته است و بسیار کم پهنا (:عرض) است؛ با اینهمه، بلند و سرکش. برای رسیدن به بالای تنگه، راههای بسیار کمی هست. همین نکته سبب شده بود که بهرام چوبین آن را جایی مناسب و استوار برای پناه گرفتن و جایگیری (:استقرار) خود بداند و به آن صخرههای بلند و راههای دسترسی اندک، دل ببندد.
شیب صخرههای تنگه بیش از آنچه است که گمان برده شود. به راستی هم بالا رفتن از دیوارههای آن بسیار سخت و در مرز ناشدنی است. رودخانهای نیز در میان تنگه راه گشوده است که دستیابی به آن را دشوارتر میسازد. در فصلهای پاییز و زمستان نیز سیلابهای بسیاری دارد. رودخانهی تنگه، آن سیلابها را به سوی پایین تنگه میبَرد. اما رودخانه در فصلهای بهار و تابستان کم آبتر است و گذر از آن اندکی آسانتر.
راه گذر آب، یا همان مسیل رودخانه، تنگه را دو بخشی میسازد: باختری و خاوری. در خاور تنگه و درست چسبیده به دیوارههای صخرهای، چشمهای زیبا کوه را شکافته است و جریانی دلپذیر دارد. نهتنها این بخش از تنگه بلکه سرتاسر آن زیباست. طبیعت پیرامون آن نیز در دلربایی کم ندارد و دستنخورده است. حیات وحش تنگه نیز کموبیش پُرشمار است. درون تنگه و گسترهی پشت آن زیستگاهی مناسب برای جانوران است و آشیانهسازی پرندگان.
آنچه تنگه را درمیان گرفته است، دو دیوارهی طبیعی است که شیب آنها بسیار تند است. این دیوارهها راه ورود به تنگه را بستهاند و جز در دهانهی تنگه، آنجا که دیوارهها با زمین هم سطح میشوند، راه دیگری برای رسیدن به بالا نمیتوان یافت.
اما ارزش بیشتر تنگه در سازههای تاریخی آن است. آنچه در آنجا برآوردهاند پُل و سیلبند است و دری برای درون شد و برجهایی خاوری و باختری؛ و نیز آبانبارهای دستکند(سنگآب)، سازهای نیایشگاهی و بخشی که بهگمان میرسد استراحت گاهی بوده است. چند سازه دیگر در آن بخشها که بهرام چوبین و همراهانش ساختهاند، دیده میشود. در هر دو بخش خاوری و باختری تنگه آثار معماری دیده میشود. این ساختهها در گذر زمان و سپری شدن سدههای بسیار، آسیبها دیدهاند و ویران شدهاند. با این همه، هنوز نشانهای بسیاری از شکوهمندی و استواری خود دارند.
نیایشگاهی که در تنگه ساختهاند، یک اتاق در مرکز سازه دارد و دو اتاق در دوسوی آن. اتاق میانی بزرگتر است. اما آنچه نمایانتر است، پلکانهای سنگی تنگه است. این پلهها را که اکنون فرسوده شدهاند، راهی برای بالا رفتن از دیوارهای بلند تنگه بوده است و راه یافتن به دژی که در آنجا ساختهاند.
دژ تنگه از شگفتیهایی است که چشم را خیره میسازد و این پرسش را برمیانگیزد که در آن روزگاران چگونه توانستهاند بنایی بدان استواری در فراز تنگهای بسازند که راه جستن به آن بسیار دشوار است و توانفرسا؟ این پرسشی است که پاسخ دادن به آن ساده نیست و جز به اراده و خواستی پولادین، نسبتش نمیتوان داد. آن دژ را که سازهی اصلی آن مجموعه است، از سنگ و گچ ساختهاند و برکشیدهاند.
هرچند دیوارههای ساخته شده، اکنون به زیر خاک رفتهاند اما میتوان دریافت که آنچه آن دیوارهها پدید آورده بودند، تا چه اندازه استوار و از دسترس دور بوده است. همین نکته، گمانهایی را که تنگه را شکارگاه بهرام چوبین فرض کردهاند، نادرست میسازد. آشکارا پیداست که آن سازهها و دیوارهای ستبرش، دژی نظامی و پناهگاهی امن بوده است.
چهار آبانبار سنگی نیز در این تنگه ساختهاند. این نیز از دیگر شگفتیهای تنگ بهرام چوبین است. آنها بدین گونه میتوانستند تا زمان بسیاری آب ذخیره کنند و از این بابت در تنگنا نمانند. شگفتی آن سازهها در این است که چگونه ساخت آبانبارهایی در آن تنگه سخت گذر شدنی بوده است؟ هر کدام از آب انبارها اندازهای 9 متر مربعی دارند و ژرفایی 3 متری.
شگفتیهای طبیعی و سازهای تنگ بهرام چوبین اندک نیست. اما این اثر ارزشمند به حال خود رها شده است و گویا ارادهای برای نگاهداری از آن نیست. تنگ بهرام چوبین و سازههای آن در اسفندماه 1381 خورشیدی، با شماره ثبت 7977 به نام اثری ملی، ثبت شده است.
بهترین زمان برای دیدن این تنگه از بهار تا پایان پاییز است؛ و البته پس از سپری شدن دوران کرونا!
*با بهرهگیری از جستار «تنگه بهرام چوبین و مجموعه آثار تاریخی آن» نوشتهی حمید محمدی و دیگران (پرتال جامع علوم انسانی).
یک پاسخ
درود بر امردادیان .
اگه میشه از شیروان ایلام هم بگید شهرستان زیبا دست نخورده باستانی و مردمانی میهن دوست و ایرانپرست کرد زبان و شجاع ودلبسته ایران بسیار بسیاربسیار سازهای باستانی داره سرزمینی زیبا وخاستگاه بسیاری از چیزهای خوب مانند برنج جو وگندم وپسته کوهی و زالزالک و گیاهان دارویی حیوانان بی نظیر طبیعت بسیار زیبا کوههای سربه اسمان کشیده خاک پربار آبهای زیاد بی همتا مهادن بی نظیر درجهان
مانند کارخانه سیمانش که بیش از 10سال برترین سیمان پرتلند دنیارا کسب کرد جایگاه انوشیروان .شیروان ایلام به تنهای اندازه میهنمان ایران تاریخ بزرگ دارد