سال 1346 خورشیدی بود و من 12 سال داشتم. کلاس پنجم دبستان بودم. به دبستان جمشیدجم نمیرفتم. پدرم اجازه نمیداد. میگفت راهش دور است. او نابینا بود و نسبت به من و برادرم دلنگرانی ویژهای داشت و میترسید ما نتوانیم از خود نگهداری کنیم و دچار آسیب شویم.
آن زمان از سرویسهای میلیونی مدارس و امکانات امروزی خبری نبود و باید با یک بلیت 2 ریالی با اتوبوس دو طبقه از خیابان شاه چهارراه باستان به چهارراه یوسفآباد میرفتیم. عمویم تیرانداز پرخیده در آن هنگام مدیر دروس، دفتردار و معلم هندسه در دبیرستان فیروزبهرام بود. پسر عموهایم هر سه به جمشیدجم میرفتند و از آنجا تعریفها میکردند. عمویم که از پدرم کوچکتر بود هرچه میگفت جمشیدجم چنین است و چنان، پدرم نپذیرفت که دستکم سال آخر دبستان -کلاس ششم ابتدایی- من را به دبستان خودمان بفرستد.
دبستانی که من و برادرم به آن میرفتیم «روش زندگی» نام داشت و ملی بود. دبستانی بود بزرگ و در آن انگلیسی هم یاد میدادند. یادم نیست شهریهاش چند بود، ولی مدیر مدرسه که نامش آقای برومند بود به دلیل این که پدرم معلم و از کارافتاده بود به مادرم گفته بود که شما خیلی کم شهریه بدهید. درس دینی هم معاف بودیم. در کارنامه جلوی درس دینی مینوشتند: معاف.
همه این خاطرات را گفتم که بگویم چرا برخی از بچهها، بهویژه از دوران ابتدایی به مدارس زرتشتی نمیروند. در بیشتر موردها دلیلهای بسیار سادهای نمیگذارد نامنویسی در آموزشگاههای خودمان انجام گیرد. الان فکر میکنم اگر در همان زمان از نظر رفتوآمد کسی به پدرم اطمینانخاطر میداد که قرار نیست برای من و برادرم اتفاقی بیفتد، ما هم به جمشیدجم میرفتیم. همین هم شد. به کلاس هفتم که میخواستم بروم خودم و عمویم محکم ایستادیم که باید به فیروزبهرام بروم. او قول داد که از هر نظر در مدرسه از من پشتیبانی و مراقبت میکند و همین کار را هم کرد.
سه سال دوره اول و سه دوره دوم دبیرستان را در فیروزبهرام گذراندم که دنیای دیگری بود. روزهای نخست سال هفتم که وارد شدم آنچنان با بچههای زرتشتی و آنهایی که از جمشیدجم آمده بودند بیگانه بودم که گوشهگیر شده بودم. تنها پسر عمویم را میشناختم. نمیدانم چند تن از همسنوسالهای ما به دبیرستانهای دیگر میرفتند. درست مانند اکنون، آماری در کار نبود. از کلاس دینی خارج از فیروزبهرام هم ـ مانند اکنون که آدینهها در سازمان فروهر برگزار میشود ـ خبری نبود و به راحتی در کارنامه روبهروی درس دینی مینوشتند: معاف!
چند سال که گذشت و به دوره دوم دبیرستان و کلاس دهم ریاضی رفته بودم شنیدم که شمار دانشآموزان زرتشتی که به فیروزبهرام نمیآیند و به آموزشگاههای دیگر میروند چند تن بیشتر نبوده است. گاه درس دینی و اوستا را بهانه میکردند. گاه پُز میدادند که ما البرز یا هدف یا خوارزمی میرویم. همان زمان سطح دبیران آن آموزشگاهها به مراتب از دبیران فیروزبهرام پایینتر و یا حداکثر یکی بود. اکبر مهماندوست بصیر که معلم حساب استدلالی کلاس ششم بود در البرز هم درس میداد. حتا میگفت در فیروزبهرام بهتر از البرز درس میدهم. موسی آذرنوش استاد جبر در گروه فرهنگی آذر بود در فیروزبهرام هم بود. بهرام خسروی در گروه فرهنگی خوارزمی جبر و مثلثات درس میداد به ما هم در فیروزبهرام همان را میگفت. استاد شاهین در آذر بود و به فیروزبهرامیها هم زیست گیاهی و جانوری میگفت. میخواهم بگویم برخی فکر میکردند مرغ همسایه غاز است و بچههایشان را به مدرسههای به خیال خودشان اسمورسمدار میبردند. اکنون نیز چنین است.
هماکنون که دارم این نوشته را مینویسم آموزشگاههای پسرانه زرتشتیان در منطقه 12 از بهترین مدرسههای تهران هستند. ولی باز هم شماری از همکیشانمان ـ که شمارشان هم برعکس گذشتههای دور ـ کم نیست از پایگاههای علمی و تربیتی خود دور افتادهاند. به نظر من دلیلهای آن بسیار فردی و برای هر تن از آنها متفاوت است و جای بحث بسیار دارد.
چه باید کرد؟
1) فراهم آوردن آمار دقیق و درست شمار دانشآموزان به تفکیک جنسیت و کلاس.
2) تشکیل شورایی کارآمد و دلسوز از دستاندرکاران آموزشی و پرورشی برای حل این مشکل.
3) گفتوگو، گفتوگو و گفتوگو. یکی از برترین راههای برونرفت از این مشکل ـ که بیگمان تا چند سال دیگر به بحران تبدیل میشود ـ گفتوگو است که سالها است درِ آن را بستهایم.
4) انجمن. نمیدانم درباره انجمن چه بگویم؟ بگویم انجمن کمک کند که سخن شگفتی است! و یا بگویم انجمن کاری به کار مدرسهها و آموزش زرتشتیان نداشته باشد که به دور از پیمان و اساسنامه است. به راستی چه باید گفت؟ به راستی چه رفتاری با ما میکند این انجمن که سر جامعه است؟
2 نمونه از هزاران را برایتان میگویم:
1) فیروزبهرام در خرداد امسال، دبیرستان ماندگار شد. دهها نشست در بالاترین سطح آموزشوپرورش برای بررسی شرایط ماندگار شدن فیروزبهرام برگزار شد تا این آموزشگاه 85 ساله بتواند به خانواده دبیرستانها و هنرستانهای ماندگار بپیوندد. خبر آن در رسانههای زرتشتی و … انتشار پیدا کرد. دهها نفر از اداره آموزشوپرورش، از دوست و آشنا و غریبه و … شادباش و تبریک گفتند. ولی، ولی دریغ از یک تبریک خشکوخالی از سوی انجمن محترم زرتشتیان تهران. ما فیروزبهرامیها چشمداشتی نداشتیم که برای ما دسته گل بیاورند و یا بفرستند، که شاید به بودجه آسیب برسد. یک تلفن هم کافی بود. میدانم هیاترییسه گرفتارند و سرشان شلوغ است. از آنها توقعی نیست. دستکم به آقای ملکپور میگفتند زنگی بزند و تبریکی بگوید. توقع زیادی است؟
2) در زمستان گذشته شبی باران تندی بارید که تا بامداد دنباله داشت. آب از سقف به کارگاه کامپیوتر راه پیدا کرد و به یکی از کامپیوترهای هنرستان آسیب زد. با دبیرخانه تماس گرفتم. کاری صورت ندادند. برای جلوگیری از آسیب بیشتر ناچار شدیم بخشی از شیروانی ساختمان را تعمیر کنیم. خرج آن شد: 350 هزار تومان. فاکتور را برای انجمن فرستادم. پس از یکیدو ماه فاکتور را برای تاییدِ دوباره برگرداندند. تایید شد. دوباره به انجمن رفت. پس از یک ماه در جلسه علنی مصوبه گرفت که پول آن پرداخت شود. … و اکنون نزدیک پایان شهریور است و هنوز هیچ خبری نیست.
با خودم گفته بودم که دیگر شکایت و شکوهای از وضع موجود نکنم. با خودم گفته بودم سکوت سرشار از ناگفتههاست. ولی بابک سلامتی اصرار میکند: «درباره چرایی نیامدن دانشآموزان زرتشتی به آموزشگاههای خودمان بنویس».
13 پاسخ
بسیار نوشته تاثیرگذاری بود. درست است که سکوت سرشار از ناگفته هاست اما ناگفتن دردی را درمان نمی کند خوب شد که گفتید و حداقل دانستیم.
حمایت و جدیت انجمن در کیفیت مدارس خیلی زشت و غمناک است.
وقتتون بخیر منم بسیار از این مدرسه راضی هستم استادان بسیار قوی و خوبی دارد. در همه درسها صاحب نظران کنکور درس می دهند . وقتی مدرسه ای زرتشتی داریم و کلاس دینی زرتشتی ، استادان زرتشتی و مدیر زرتشتی و…چرا فرزندانمان را به مدرسه ای بفرستیم
که غیر زرتشتی هستند و از مدرسه خودمان دلجویی نکنیم
با درود. دل نوشته ی جناب پرخیده، چه بخواهیم و چه نخواهیم، به دل می نشیند. آفرین و دست مریزاد.
اما یک نکته: دبیرستان ماندگار فیروز بهرام اگر به هیچ دردی نخورد، برای عکس گرفتن و سخنرانی اول مهر که جای مناسبی است. خوبست نگاهی به آلبوم عکسها بیاندازید و ببینید که در 10 سال اخیر چه کسانی روز اول مهر به فیروز بهرام آمدند، ژست گرفتند، لبخند ردند، عکس گرفتند، حرف زدند، پس از چند دقیقه هم رفتند و نه یادی کردند و نه سر زدند. تا سال بعد که باز هم بیایند و ژست بگیرند و حرف بزنند و بروند!!
دوست من، بهتر است از این جماعت توقع سپاسگزاری نداشته باشی. اینطوری اعصابت آرامتر می ماند.
درود – فکر کنم مشکل اصلی ترافیک و راه باشد. و در ضمن ریس و آموزگارهای بیشتر مدرسه های زرتشتی که مسلمان باشند، با قدیم فرق می کند و هدفی برای رفتن به مدرسه زرتشتی نیست و برای همین رفتن به مدرسه زرتشتی دیگه ضروری نیست. آن زمان ما حس می کردیم در زمین و از خودمان هستیم ولی الان که به مدرسه های زرتشتی می ریم همه با پارچه های سیاه دلمرده پوشیده شده و حسرت می خوریم . برای همین برای کسی فرقی نمی کند که این مدرسه باشه یا اون مدرسه همه زیر یک ایده دارند برگزار می شوند. ما باید ناظم و آموزگارهای زرتشتی در مدرسه ها زیاد کنیم و این باید به همت انجمن زرتشتیان انجام شود که مدرسه ها زیر دست زرتشتی ها آموزش ببینند و آن زمان همه میان
بادرود آقای پرخیده زمان ما و شما مدارس زرتشتی با مدارس دیگر برابری می کرد و ما مسافت زیادی می رفتیم که به مدارس زرتشتی برویم ولی الان کیفیت آموزش مدارس زرتشتی با مدارس دیگر برابری می کند ؟
شهریه مدارس بیشتر از مدارس دولتی مدهیم درحدمدارس مئیت امنائی پرداخت می کنیم ولی کیفیت آموزش چی خداراشکر هرماه جشن داریم و جشن میگیریم و برای هرجشن هم هرماه یک کلاس هزینه را تقبل می کند و برای اینکه این کلاس از کلاس دیگر عقب نیوفته تشریفات را بیشتر کرده و چون همه زرتشتی هستیم کسی چیزی نمی گوید این کارفرهنگی ودینی خوبی است ولی آیا برای آموزش ماهی ده دقیقه کلاس فوق العاده برای بچه ها می گذارند ؟روزمعلم مدیر تعیین می کند حداقل مبلغی که ایشان تعیین کرده درپاکت گذاشته واسم روی پاکت نوشته شود و به مدیر مدرسه تحویل داده شود آیا مدارس دولتی دیگر این کار را می کند ؟؟با این تعطیلات مدارس به علت آلودگی هوا وبچه ها چند روزی هم که می روند میبرند موزه و…. که امتیاز از اداره بگیرند . بچه های ما برای آموزش به مدرسه می روندیا برای تفریحات ؟ جلسات انجمن واولیا نروی جریمه می شوی صبحانه کل مدرسه را باید بدهی و…. مدارس ما به ظاهر خوب می رسند خیلی تغییر وتحول پیدا کرده ولی در آموزش چی ؟اکثرا حرفی نمی زنند چون همه زرتشتی هستند و آبرو ریزی می کنند واگر فردی شاکی باشد کادر مدرسه اینقدر دیکتاتور عمل می کند که مجبور می شوی بچه ات را از مدرسه ببری بیرون آیا کسی رسیدگی میکند؟ وچندسال دیگر هرچه می گویند مدرسه های دیگر خوب است آیا خود شما که چشمه ای از آن دیده ای بازهم اعتماد میکنید که ضربه ای دیگر به بچه ات بخورد ؟؟
میتوانم بپرسم انجمن چه خدمت و کار نیکویی انجام داده است که حداقل یک نفر، فقط یک نفر راضی باشد؟ اسف بار استف اسف بار
به نظرمن بهتراست بچه هادرجمع غيرهمكيش خودهم باشن تااجتماعي باربيان درست نيست هميشه خودراازغيرهمكيشان جداكنن بالاخره درجامعه اي هستيم كه اكثريت مسلمان هستن وبايدباهمه درتعامل باشن
خوب است از آقای اختیاری یاری بگیرید تا انجمن وادار شود به وظایفش عمل کند.
متاسفانه در تمام جامعه این گروه گروه بودن و دار و دسته داشتن و خانوادگی بودن کارها به چشم می خورد استثناءی هم ندارد. چرا باید مسافت طولانی طی شود و در ازای این سختی، شاهد تبعیض و فامیل بازی باشند؟ بهتر است در تمام ایرادهایی که به دیگران می گیریم نگاهی به خودمان هم بیاندازیم. بسیار باعث تاسف است که اینچنین تنها قصد آن را داریم که ایرادهای خودمان را به گردن دیگران بیاندازیم. سپاس.
متاسفانه در تمام جامعه این گروه گروه بودن و دار و دسته داشتن و خانوادگی بودن کارها به چشم می خورد استثناءی هم ندارد. چرا باید مسافت طولانی طی شود و در ازای این سختی شاهد تبعیض و فامیل بازی باشند؟ بهتر است در تمام ایرادهایی که به دیگران می گیریم نگاهی به خودمان هم بیاندازیم. بسیار باعث تاسف است که اینچنین تنها قصد آن را داریم که ایرادهای خودمان را به گردن دیگران بیاندازیم. سپاس.
بادرود. پیشنهادی دارم که کامل نیست اما اگر نظرهای کارشناسی درش دخیل شود، میتواند راهگشای همکیشانی باشد که مایلند درمدارس ویژه تحصیل کنند:
باید با خیرین زرتشتی گفتگویی انجام شود تا مدرسه ای با امکانات مشابه در محل دیگری احداث شود. که رفت و آمد اولیا و دانش آموزان آسانتر شود. و در این مدرسه فقط پرسنل زرتشتی استفاده شود. معلم های زرتشتی که بتوانند درحد مدارس تیزهوشان و آزمونهای المپیاد تدریس کنند. و چه بهتر که مدرسه تازه تاسیس وقف انجمن محترم زرتشتیان نشود. وقف سازمان دیگری بشود که به موازات انجمن محترم زرتشتیان درحال فعالیت باشد و جامعه زرتشتی آنرا به رسمیت بشناسد.
به باور من اختصاصی کردن فیروزبهرام برای زرتشتیان یک فاجعه است . ما نیاز داشتیم تا مدیر دبیرستان (فقط مدیر) حتما زرتشتی باشد تا نسبت به نام این دبیرستان و سربلندی آن حساسیت داشه باشد . اینکه دانش آموزان فقط زتشتی باشند ( یا از بین اقلیت های دیگر ) منجر به نابودی این مدرسه و در بعد کلان تر تضعیف شدید جامعه زرتشتی خواهد شد .