یافتههای باستانشناسان در شهر سوختهی سیستان دارای ارزش بسیاری در زمینههای گوناگون، از جمله تاریخ دانش و شهریگری(:تمدن) در ایرانزمین به شمار میرود. این نکته همچنین دربارهی مهاجرتهای گروههای ایرانی ارزش بیشتری نیز پیدا میکند. آخرین پژوهشهای درپیوند با مهاجرت اقوام ایرانی هند و ایرانی نشان میدهد که دارای آیینها و نیایشهای یگانهای با مردمان شهر سوخته بودهاند. شهر سوخته هازمانی(:جامعهای) چند ملیتی بوده و این نکتهای است که از بررسی آثار به دست آمده از گورها نشان میدهد. شاخصهای نژادی و فرهنگی و شهریگری به دست آمده از این گورها و نیز دیگر آثار به دست آمده در کاوشها و آثار مهرازی(: معماری) مناطق مسکونی همگی تایید کنندهی این نکته هستند که ساکنان بعدی شهر سوخته از نقاط گوناگونی به آنجا مهاجرت کردهاند، ولی با این حال عناصر مادی و معنوی زندگی مهاجران آسیای مرکزی به عنوان پیشقراولان هند و ایرانیان آغازین و ساکنان دشتِ سِند، در میان این آثار دیده میشوند که در حقیقت بیانگر پیشرفتهای شگفتانگیز صنعتی و علمی آنان نسبت به دورانی است که انسان روزگار باستان در سادگی چشمگیری میزیسته است.
در اینجا به سه نمونهی برجسته از این یافتهها می پردازیم :
جراحی مغز
وجود آثار و بقایای برخی از اسکلتهای انسانی که بررسیهای انسانشناسی وجود برخی از بیماریها و عوارض فیزیکی مانند آثار شکستهبندی، ترمیم استخوان و جراحی را در روی آنها نشان میدهد خبر از وجود و حضور طبقهی پزشکان و یا کاهنپزشکانی میدهد که آنان نیز در خدمت نیازهای فیزیکی و مادی مردم هازمان شهر سوخته بودهاند.
در تدفین شماره 1003 كه یک تدفین دسته جمعی و در پیوند با 4800 سال پیش است و در میان بقایای اسكلتهای سیزده تن مدفون جمجمهی جوانی پیدا شده است كه بخش راست آن دارای یک بریدگی ژرف(:عمیق) مثلث شكل است كه بر پایهی مشاهدات و بررسیهای باستان شناسان و انسانشناسان برآیند انجام یک عمل جراحی برای درمان بیماری هیدروسفالی در روی جمجمه بوده است. این جمجمه كه با نام J خوانده شده است برای دختری جوان 12-13 ساله است كه به بیماری هیدروسفالی مبتلا بوده است و در حدود سال های 2800 پیش از میلاد پزشكان شهر سوخته بیماری وی را تشخیص داده و با انجام یک عمل جراحی و سوراخ كردن جمجمهی مورد نظر و تخلیه مواد زاید او را برای مدت کمی درمان كردهاند. این گونه اعمال جراحی یا برداشت ها اصطلاحاً Trepanning یا Trephining خوانده می شوند، شامل برداشت یک، دو و یا سه قطعه از استخوان جمجمهی انسانی در شكلهای چهارگوش، دایره یا مثلث بوده است. بررسیها و اندازهگیری های انجام شده در روی جمجمه مورد بحث نشان داده است كه بیمار مورد نظر حداقل به مدت شش ماه پس از عمل یاد شده زنده مانده است.
کهنترین چشم مصنوعی دنیا
یکی از جالبترین اشیا یافته شده پیدا شده در کاوشهای شهر سوخته یک چشم مصنوعی بوده که درون چشم چپ یک زن در تدفین شماره 6705 کار گذاشته شده بوده است. بررسیهای آغازین انسانشناسی انجام شده در روی جمجمه این فرد نشان میدهد که در زیر طاق ابرو و درون حدقهی چشم چپ وی آثار آبسه و جود داشته است. برخی از بقایای احتمالی ارگانیکی به شوند(:سبب) طول زمان زیادی که بخش زیرین این چشم مصنوعی یا پلک در تماس بوده، در بخش صاف پشت چشم دیده شده است. به نظر می رسد که مادهی اصلی چشم مزبور قیر طبیعی مخلوط با چربی جانوری بوده است. وزن این شیء 6/9 گرم است و ریزترین مویرگهای داخلی کره چشم توسط مفتول های طلایی به قطر کمتر از نیم میلیمتر در روی آن طراحی شدهاند. مردمک چشم در وسط آن طراحی شده و جز از آن یک سلسله خطوط موازی که تقریباً یک لوزی را تشکیل میدهند در پیرامون مردمک دیده می شود. آثار بسیار کمی از رنگ سفید به شکل لکههای بسیار کوچکی در روی بخش سفید چشم وجود دارد. احتمال می رود که این رنگ سفید در زمان استفاده از این شی در روی کلیه بخش سفید چشم وجود داشته و سپسها به مرور زمان از میان رفته است. از دو سوراخ کناری دو سوی این چشم مصنوعی برای نگهداری و اتصال آن به حدقهی چشم استفاده می شده است. به نظر می رسد که کیسهی چرمی موجود در سبد حصیری این قبر نوعی قاب لنز بوده که در مواقع مورد نیاز، مثلاً هنگام خواب از آن برای نگهداری چشم مزبور استفاده می شده است. قبری که این چشم در آن پیدا شده است از نظر گاهنگاری متعلق به فازهای 9-8 استقرار در شهر سوخته یعنی حدود 2900 تا 2800 پیش از میلاد است. با آنکه پیشتر نمونههایی از چشم مصنوعی در خاورمیانه و مصر پیدا شده بودهاند، اما این نمونهها متعلق به اواخر هزارهی سوم است و از این روی چشم مصنوعی شهر سوخته کهنترین نمونهی شناخته شده در جهان است.
انیمیشن
یكی از اشیا منحصر به فرد شهر سوخته یک جام سفالی پایه دار نقشدار به شمارهِ 42 است كه از تدفین سردابهای شماره 731 بدست آمده است. نشان دادن جانوران در صحنههای گوناگون تقریباً در همهی گسترههای پیش از تاریخی امری رایج بوده است و هنرمندان و صنعتگران با طرح نقوش جانوری و طبیعی سعی بر نشان دادن و بازتاب وضعیت طبیعی منطقهای بودهاند كه در آن زندگی میكردهاند. كلیهی این نقوش ایستا هستند و حركتی در روی آن ها دیده نمیشود. تفاوت این جام با ظروف مشابه خود در آن است كه هنرمند شهر سوخته در نقاشی این ظرف كوچک سفالی كوشیده تا معنا و درونمایهی حركت و جابهجایی جانور را در پنج حركت گوناگون نشان دهند. در این صحنه ها كه به رنگ قهوه ای روشن در روی سطح بیرونی جام تصویر شده بزی نشان داده شده است كه با هدف قرار دادن یک بوته گیاهی خود را به آن رسانده و با بالا رفتن از این بوته از آن تغذیه كند. این كار شاید نخستین تلاش انسان ساكن فلات ایران در نشان دادن حركت و یا با تعاریف امروزی انیمیشن باشد.