شوراهای اسلامی شهر و روستا، شوراهایی هستند که در شهرها و روستاهای ایران با رای مردم انتخاب میشوند. لزوم وجود شوراهای گوناگون در قانون اساسی به روشنی آمده بود، ولی تدوین ساز وکار آن تا زمان دولت هفتم به اجرایی نشد. نخستین دورهی انتخابات سراسری شوراهای اسلامی کشور در هفتم اسفندماه خورشیدی ۱۳۷۷ با استقبال بسیار مردم، در بیش از ۴۰ هزار حوزهی انتخاباتی برگزار شد و در پایان نزدیک به ۲۰۰ هزار تن از برگزیدگان مردم برای اداره امور شهرها و روستاهای کشور به عنوان عضو شورای اسلامی شهر یا روستا برگزیده شدند. (برگرفته از: ویکی پدیا 1395)
با پیدایش نهادی به نام «شورای اسلامی شهر» پس از انقلاب، این چشمداشت پدید آمد که هموندان این شورا از افرادی باشند که بر مدیریت، برنامهریزی و فضاسازی شهری و از میان بردن دشواری و مسایل ساکنان شهری چیرگی(:تسلط) یا دستکم آشنایی کافی داشته باشند.
خیابان قیام یزد دچار رشد ناهنجار و غیر ارگانیک شده است
یکی از ویژگیهای شهرهای تاریخی و باستانی، مانند یزد، داشتن خیابانهای پیشینهدار و خاطرهانگیز است. یکی از این خیابانها، خیابان «قیام» است که در گذشته به نام خیابان «شاه» نامور بوده است. این خیابان میدان تاریخی امیرچخماق را به میدان تاریخی قیام یا همان میدان شاه پیشین میرساند. میدان امیرچخماق ساختهی دوره تیموریان (دوره شاهرخ میرزای تیموری) و میدان قیام یا میدان شاه طهماسب ساختهی دوره صفوی بودهاند. در راستای این خیابان مغازههای گوناگون و کارهای خدماتی و فروش، مانند بازار مسگرها، بازار طلافروشها، چینی بندزنی، لعابکاری، پارچهفروشیها، خشکبار، شیرینیفروشی و خواربار فروشیها، از گذشتهی دور دیده میشد. زمانی که در کودکی برای تعطیلات به یزد میآمدیم، پدر یا پدر بزرگم گاهی مرا با خود به دیدن این خیابان میبردند. از شیرینیفروشی آن زمان حاج خلیفه رهبر، فروشگاه کردی، آجیل فروشی رهنما، بازارها بهویژه بازار مسگری و مغازههای چینی بندزنی، که برایم خیلی دیدنی بود خاطرههای مبهمی در یاد دارم. اردیبهشت امسال که برای خرید به خیابان قیام رفته بودم، شوربختانه و به ناگهان تمام این خاطرهها، سنگمال شد! داستان این است.
در زمستان سال گذشته (1395) با دگرگونیهای شگفتی در خیابان قیام یزد روبهرو شدم که شوربختانه ریخت و بافت و کارکرد این خیابان را به تمامی و به شکل منفی دگرگون کرده بود که دگرگونی شکل کاربری خیابان اصلی قیام را در پی داشت. از این خیابان که پهنای آن برای رفت و آمد خودروها، نزدیک 11 متر میرسید، بهگونهی دو سویه(: دو طرفه) برای رانندگی بهرهگیری میشد. در هر دو سو پیادهروهایی پهن (با میانگینی از دو و نیم تا سه متر) قرار داشت که مردم در آن آمد و شد داشتند. در زمستان سال 1395 شوربختانه طرح سنگفرش کردن نابههنجار خیابان قیام به اجرا در آمد. این طرح یکی دیگر از حرکتها برای رشد غیر زنده یا غیر ارگانیک شهری در ایران و یزد بوده است.
شهر ارگانیک یا شهر با رشد زندهباید دارای بازآوری مناسب باشد
موجود زنده یا ارگانیک دارای ساز وکار و عمل و عکس العمل پویا و خود درمان است. وقتی کودکی به دنیا میآید، هر بخش از بدن او در درازای زمان با آهنگ و سرعت ویژه رشد میکند. اگر رشد انگشتان یا یکی از انگشتان بیش از گونهی بهینه خود باشد و یا رشد یکی از دستها یا پاها از دیگری بیشتر یا کمتر شود و یا یکی از عضوها یا پارههای اصلی بدن از آغاز بهدرستی کار نکند، بسته به میزان مشکل یا پسماندگی یا بدماندگی، میگویند آن موجود ناقص الخلقه، ناتوان و یا در حالت خیلی مثبت، کم توان است. در موضوع رشد شهر همانند یک موجود زنده، نگاه آن است که شهر نیز همراه با رشد جمعیت و رشد فیزیکی گسترهی آن، باید در همهی قوارهها و بعدها و عضوها، دارای رشد و بازآوری متناسب و به هنجار باشد. هنجار فرم و اندازهها، در رشد زندهی شهر بسیار ارزشمند و بایسته است.
در شهرهای کهن و باستانی بین بخشها و اندامهای شهری همگونی و برابری برقرار بود
در شهرهای کهن و باستانی ما، با آزمون و آموزش تاریخی و فرهنگی پرمایهای که داشتهایم، بین بخشها و اندامهای شهری مانند میدان و خیابان و فضای سبز (باغ ها) و زیرگذرها و روگذرها و چهارسوها و فضاهای سرپوشیده و …هماهنگی و موازنه وجود داشته است. این همسازی و هماهنگی هم در درون یک خانه و فضای سکونت خانوادگی و هم در فضاهای همگانی ویژه مانند مسجد، حسیینیه و میدانها و خیابانها و باغهای گردشگری دیده میشد.
شوربختانه با رشد نابهنجار شهری در یکصد سال کنونی (از پایان دوره قاجار) به این سوی، رفتهرفته فضاهای مفید و عنصرهای بایسته بازمانده از گذشته که نه تنها جنبه کارکردی داشتند، بلکه ارزش تاریخی-فرهنگی هم داشتند از میان برده شدند تا راه بر مدرنیزم یا نوگرایی باز گردد. البته این نوگرایی به شیوهی ایرانیاش (تو بخوان سلیقهای و خودسرانه) و آنهم به بدترین گونهی ممکن روی داد. از اینرو که هر شاه یا امیر یا حاکم تازهای از راه رسید، دروازهای را ویران کرد که خیابانی به نام خود کند یا میدانی را بزرگ کند، و هر شهرداری که آمد ساخته و پرداختههای شهردار پیشین را نقش بر آب کرد و گردِ به باد ساخت. چنین شد که هر گروه تازه رسیده، ساخته و پرداختهی پیشینیان خود را را زیرورو کردند و هنوز هم این داستان، کمابیش، برجا است، و این شد که امروز میبیینم. پاسخگویی به مردم کجا رفته است؟ چه کسانی و با چه رایزنی این دگرشکلیها را انجام دادهاند؟ با رایزنی با کدام متخصصین دانشگاهی و با دیدگاهخواهی از کدام باتجربههای پیشین مانند اهالی بومی و بازاریان و کاسبان محل، به این برآیند رسیدهاند که باید نشانهها و بازماندههای تاریخی و فرهنگی گذشته را از صفحه روزگار پاک کنند. نکتهی سوزاننده اینجاست که خود این شهرداران یا شهربازان گاهی خود از دانشگاهی نیز مدرکی داشتهاند ولی چه بسا مدرکداران که مدرکبازان هستند و روش آنان از دیدگاه من، بیشتر شهربازی است تا شهرسازی!!
در ساخت و سازهای امروزی از جانمایهی مهرازی کهن باید بهره برد
از دید مهرازی(:معماری) هنگامی که شهری با تابستانی بلند و آب و هوایی گرم و خشک، زمستان کوتاه و سرد و خشک و با بارش های رگباری و گاه شدید داریم، سدههاست که نسخه و راه حلهای آن به شکل آبرو (جوی کنار خیابان) و درختان کنار خیابانها، بهرهمندی از سرپناه کنار خیابانها،. نوشته و پیچیده شده و در گذر تاریخ از روزگار ساسانی تا دورهی قاجار به شکل ساختار شهری و فرم مهرازی ویژهای تبلور یافته است. اگرچه درساخت و سازهای کنونی بهکارگیری همهی آن عناصر و ساختارها امکان ندارند، ولی جانمایه و هستههای اصلی آن را باید همواره در نظر گرفت. برای نمونه، در شهری با گرمای شدید و طولانی مدت (تا بیش از چهل درجه) که از پایان اردیبهشت تا میانهی مهرماه (نزدیک به پنج ماه) ادامه دارد، خیابانهای باز و بسیار پهن درون شهری، به ویژه در مکان¬های پر و رفت و آمد در صورت آسفالت شدن یکپارچه یا سنگفرش شدن کامل، محیطهای بسیار گرمی را میسازند. از سوی دیگر پر کردن فضای خیابان در اینگونه شهرها، با سطح سنگفرشی یکپارچه و گسترده که در بخش بزرگی از آن خودرو پارک شده است. (مانند خیابان قیام یزد) با توجه به بافت و فضای تاریخی این مکان و ساختمانهای تاریخی پیرامون آن، شرایط محیطی بسیار بدآهنگ و زشت را از نگاه رهگذران و بهویژه گردشگران خارجی پدید میآورد. واپسین تصویری که من از این خیابان دیدم اینگونه بود: پیادهروها با فضای خوب و سنگفرش شده و کم و بیش با سایهی درختانی که روشن نیست عمرشان کی به سر خواهد آمد؛ کنار خیابان فضای کوچکی برای پارک ماشینها که به فاصلهی کمتر از 40 سانتیمتر پشت سر هم پارک کرده بودند. میان خیابان آن فضای دروغین سنگفرش شده که کمی بالاتر از سطح معمول خیابان قرار گرفته بود که پر بود از اتومبیل و موتور سیکلتهایی که صحنهی بسیار ناخوشایندی را روبهروی میدان میرچخماق ساخته بودند. این همان میدان میرچخماقی است که از سالهای آغاز انقلاب تاکنون (اگر سوابق آن در شهرداری یزد باقی مانده باشد)، شاید دستکم پنج بار در سی و هشت سال گذشته (یعنی هر هشت سال یکبار) شکل و ریختش را بر هم زدهاند و از نو بازسازیاش کردهاند. زیباترین زمان این میدان از دیدگاه من، هنگامی بود که بیشتر فضای آن به گل و گلکاری و سبزی ویژه شده بود که به 50 سال پیش میرسد. آن فضا با حوض و آبنماهای زیبا چرا از میان رفت و جای خود را به سنگفرشهای زشت و ناخوشایند داد؟
یزد امروزی شهری در بازی آزمون و خطا
در آب و هوای گرم یزد، فضای سبز و حوض آب و فواره به شکل موضعی به افزایش رطوبت و خنکی هوا، حتا در سطح کم و بهویژه در شب، کمک میکند. اکنون باید دید دوباره زیرو رو کردن خیابان قیام برای دیگرگونی ریخت آن به کجا میرسد و دوباره این بازی آزمون و خطا چه برآیندی دارد؟ تنها پرسش من از هموندان شورای شهر یزد این است که آیا اینگونه دیگرگونیهای محیطی و فضاهای شهری، بهویژه در بخش تاریخی شهرها، با بازبینی و رایزنی کدام یک از متخصصین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، یا کدام یک از اساتید دانشکدهها و گروههای معماری و یا جغرافیا و برنامهریزی شهری و شهرسازی در دانشگاه یزد و دانشگاههای مهم خارجی انجام شده است؟ اگر این دیدگاهخواهیها و رایزنیها انجام شده است این افراد که بودهاند و چه کسانی مسوولند؟ اگر هم این رایزنی انجام نشده است که باید پرسید از آگاهی و تخصص متخصصین دانش معماری و شهرسازی چرا بهرهای برده نشده است؟ در هر دو مورد این هموندان ارجمند شورای شهر هستند که باید پاسخگو باشند.
یادآوری: هنگامی که در نخستین روزهای خردادماه این نوشتار را آغاز کردم، با خبر شدم که دوباره کندوکاو در خیابان قیام یزد از سر گرفته شده است و اینبار به فضای پیادهرو و درختان دست زده شده است. همه اینها به گمان بسیار به نیت خیر است ولی با برآیند نه چندان روشن و درخور اعتماد، که اگر برنامه و راهبرد درستی برای رسیدن به آن آرمان نباشد یا افراد غیرمتخصص و یا روشنتر بگویم درس خواندههای ناکارآزموده در زمینهی نگاهداری از یادمانهای تاریخی و فرهنگی بر روی کار باشند بهتر از این نخواهد شد. امیدوارم روزی این شهربازی به شهرسازی درست و برآمده از فرهنگ و تاریخ ایرانی ما دگرگون شود. شاید هم برآیند کنونی فرهنگ و تاریخ زیروزبر شده ما همین است که میبینیم.
* داریوش مهرشاهی، هموند بازنشسته گروه جغرافیای دانشگاه یزد
فضای پارکینگ میان خیابان قیام و آسفالت دو سوی آن، بهمنماه 1395
خیابان قیام دوباره بسته شد، خورداد 1396
فضای پارکینگ میان خیابان اصلی و تصرف محدودهی درختان و پیادهرو خیابان قیام یزد، سال 1395
0114
2 پاسخ
نظر دقیق نویسنده و اشارات شهربازی تایید و تحسین می شوداینکه یکی از عاملان اصلی این لطمه فرهنگی بر پولسازترین انجمن ما نیز تکیه زده و اموال بی حساب و کتاب در جریانی دیگر است و اینکه مردم یزد تنها به عنوان زرتشتی بودن و بی خبری و یا سست گیری از تقصیر گروه قبلی شهرباز دوباره رخصت حضورش داده اند و با گروهی که حرف و حدیثش ازچارسوی شهر برخاسته است امید می رود با علم بر نداشتن تخصص و صرفا علم پول خرج کردن و جواب پس ندادن کار را سخت تر نکند.
من در این نوشتار نگاهم به کل شورای شهر و شهرداری یزد بوده است و به هیچ شخص یا شخصیت خاص چه زرتشتی یا غیر زرتشتی کاری نداشته ام. امیدوارم که به شوند مسایل و جبهه بندی های شخصی یا گروهی برداشت نادرست نشود. مهرشاهی