اینجا تندیسهای سفالی از آمیزش تاریخ و شاهنامه سخن میگویند، آب و خاک و هنر با هم درآمیختهاند تا از ژرفای استوره بلندای تاریخ را پیش چشمت بیاورند.
پشت قابهای شیشهای گنجخانهای که در سرای بهشتیان کاروانسرای تاریخی سعدالسلطنهی قزوین برپاست چهرههای اساتیری شاهنامه آرام و خاموش طنین گامهای بازدیدگنندگان را به تماشا نشستهاند. این چهرههای اساتیری که هرکدام نماد بخشی از تاریخ و فرهنگ ایرانزمین بهشمار میآیند ساختهی دست یکی از دلبستگان این تاریخ پر نازش است. رضا ازی محمدی، آنچنان اساتیر بر دل نشستهی شاهنامه را با سرانگشتان احساس با آب و گل سرشته و به نمایش درآورده است که گویی از گلوی خاموش این تندیسها آوای خروشِ حماسه و دلدادگی، زایش و مرگ، شور پهلوانی و شکوه میهندوستی از پشت هزارههای تاریخ سربرآورده و بهگوش میرسد.
داستان بیژن و منیژه
بخشی از داستان زال و سیمرغ
نبرد رستم و اسفندیار
چوگانبازی در شاهنامه
چوگان بازی در شاهنامه
داستان زاده شدن رستم
جنگ هماون، رویارویی ایرانیان با خاقان چین
گذر سیاوش از آتش
نبرد سهراب و گردآفرید
جانسپاری آرش در رهایی تیر
فرتور از مژده شهریار است.
0114
یک پاسخ
درود بر استاد عزيز آقاي رضا محمدي: بسيار كار زيبا و هنرمندانه آفريدي.پيروز باشيد.