فرانسویهایی که در میانهی دورهی قاجار در گسترهی کهن شوش سرگرم کاوشهای باستانشناسی بودند، برای نگهبانی از خود و یافتههای باستانیای که به دست آورده بودند، بنایی ساختند که اکنون یکی از دیدنیترین دژهای ایران است. آن دژ را «قلعه شوش» مینامند.
کموبیش 120 سال از ساخت قلعه شوش میگذرد. اما پیش از آنکه پای فرانسویها به محوطههای باستانی ایران باز شود و چنان دژی را بسازند، انگلیسیها به سرپرستی «ویلیام کنت لوفتوس» سرگرم زیرورو کردن شوش بودند تا شاید نشانهها و آثاری از روزگاران دور باستانی ایران به دست بیاورند. لوفتوس بر روی تپههای شمالی شوش، ستونهای تزیینی و سرستونهای کهنی یافت و باور داشت که شوش گنجی از آثار دیرینهی باستانی است که باید به دقت کاوش شود. حق با او بود.
خبر کاوشهای لوفتوس، بسیار زود به گوش فرانسویها رسید و آنها پیش از همتایان انگلیسی خود حق کاوشهای باستانشناسی را از دولت قاجار گرفتند و پیماننامهای بستند که در سراسر ایران جز فرانسویها دیگران اجازهی کندوکاوهای باستانشناسی نداشته باشند. دولت قاجار که از باستانشناسی و ارزش و اهمیت آن بویی نبرده بود و تنها به فکر به دست آوردن پول و اندوختهای بود که از پسِ خرجهای دربار برآید، خواست فرانسویها را از جان و دل پذیرفت و قرارداد را امضا کرد! اکنون باستانشناسان شوش مانده بودند و محوطهای پهناور در شوش که گمان میرفت رازهای فراوانی را در دل خود پنهان کرده است.
اما فرانسویها فکر یک چیز را نکرده بودند -مردم شوش و خوزستان به آنها بدگمان بودند و زیر کاسهی چشم آبیها، نیمکاسهای می دیدند- فرانسویها که شبها را زیر چادرهای خود با ترسوبیم به صبح میرساندند، سرانجام تصمیم گرفتند دژی بسازند که آنها را از گزند احتمالی مردم دور نگه دارد. در این زمان «ژان» و «مارسل دیولافوای» فرانسوی سرپرستی هیات باستانشناسی فرانسوی را بر دوش داشت.
طرح و نقشهی ساخت دژ به سرعت آماده شد. فرانسویها از بس ترسیده بودند نقشهای را طراحی کردند که همانند زندان «باستیل» پاریس بود، اما کوچکتر و جمعوجورتر. با این همه، نه در زمان سرپرستی دیولافواها، بلکه در روزهایی که یک باستانشناس بسیار نامدار دیگر فرانسوی، ««ژاک دمورگان»، ادارهی گروه پژوهشی فرانسوی را بر دوش گرفته بود، قلعه شوش در سال 1898 میلادی ساخته شد.
آنها دست به گمانهزنی زدند و پس از برگزیدن تپهای که بر همهی شوش احاطه داشت و بلندترین جایی بود که میشد در آن پهنه یافت، قلعهای ساختند که بیشتر یک دژ قرون وسطایی بود؛ با دیوارهایی بسیار بلند و برج و باروهایی برای نگاهبانیِ افزونتر از دژ. فرانسویها کارگران خوزستانی را برای ساخت دژ به کار گرفتند و با بستن پیماننامهای با خاندان فیلی خوزستان، امنیت خود را تا به پایان رسیدن ساخت دژ، تامین کردند. این را نیز بیفزاییم که دمورگان دانشمندی نامآور بود که دربارهی دوران پیش از تاریخ، پژوهشهای بنیادینی انجام داده بود و با دیدن تپههای باستانی شوش، چنان فریفتهی آن شده بود که میدانست اگر کاوشها ادامه پیدا کند، به یافتههای باستانشناسی گرانبهایی دست خواهد یافت.
افزونبر کارگران خوزستانی، معماران قلعه شوش دو استاد دزفولی بودند که نام یکی از آنها در یادها مانده است. او را به نام «مصطفا دزفولی» میشناسیم. از اینرو، قلعه شوش با آنکه طرح و نقشهای مانند سازهای در پاریس دارد و به دژهای کهن اروپا شبیه است، اما به دست استادان معمار ایرانی ساخته شده است و نشانههایی از ذوق و هنر ایرانی، در جایجای آن پیداست.
قلعه شوش به شکل ذوزنقه است. دو حیاط دارد و از این دید ساختاری اروپایی یافته است. یکی از حیاطها در بلندایی بیشتر از حیاط دوم ساخته شده است، درست در زیر حیاط فروتر که دو تالار زیرزمینی ساختهاند که جایی برای نگهداری از آثار باستانی بهدست آمده بوده است. شگفت است که هنوز همهی اشیا و آثار زیرزمین قلعه بررسی نشده است. چند سال پیش (بهمنماه 1393 خورشیدی) آثاری در آنجا پیدا شد که تا آن زمان ناشناخته مانده بود (خبرگزاری ایرنا). آثار بهدست آمده دربردارندهی تصویری از معبدی کلبهای، قایق بادبانی سفالی، انبوهی از مُهرهای کتیبهدار و گِل نبشتههایی از تمدن کهن ایلام بود.
گرداگرد دژ راهرویی دیده میشود که ردیف به ردیف اتاق پیرامون آن ساخته شده است. اتاق رو به حیاط دژ باز میشوند. همهی بخشها و سازههای درونی دژ، پیرامون حیاطها شکل گرفتهاند. برای رفتن به درون قلعه نیز 3 راه ورودی دیده میشود که اکنون یکی از درها را بستهاند.
کار ناروایی که فرانسویها در ساخت قلعه انجام دادند و هنوز هم زخم آن بر پیکر قلعه دیده میشود، به کار گرفتن آجرهای کاخ داریوش و شماری از آجرهای چغازنبیل بود که بر روی آنها نوشته هایی به خط میخی دیده میشود. این کار ناپسند از شماری باستانشناس که باید خود را نسبت به آثار تاریخی متعهد و مسوول میدانستند، بهراستی شگفتانگیز است. سلطان آن زمان قاجار هم که اصلا نمیدانست در شوش چه خبر است! به هر روی، دژ را با خشت و روکشی از آجر، برآوردهاند.
در آرایهسازی دژ، تاقهایی ساختهاند که به شیوهی سازههای رومی است. نمیدانیم معماران دزفولی اینگونه سازهها را از کجا میشناختند که توانستهاند همانند آن را در قلعه شوش به کار بگیرند. درگاههای دژ، قوسیشکل است و آرایهها نیز آجری. در بخش باختری قلعه، برجی استوانه ای ساخته شده است و نیز اتاقکی که به آن کلاه فرنگی میگویند. اکنون از آن برج به عنوان کبوترخانه استفاده میشود!! یک برج نیز در مرکز حیاط ساخته شده که شکلی دایرهای دارد و برج شمالی مینامند.
نمیتوان با اطمینان گفت که قلعه شوش، که سازهای کموبیش نو است، هنوز هم به همان شیوهای بهجا مانده است که پیشتر ساخته بودند. آسیبهای ناگزیر و خرابیهای برآمده از بیمهریها، به این دژ بسیار زیبا صدمههایی زده است که باید مرمت و بازسازی شوند. یک از آن آسیبها به جنگ 8 سالهی ایران و عراق بازمیگردد. نیروهای عراقی در آغاز جنگ تا چند صدمتری شوش پیشروی کرده بودند. مردم به ناچار شهر را رها کرده بودند و نیروهای نظامی ایران درون قلعه، که بلندترین سازهی شهر بود، جای گرفته بودند. ارتش عراق بارها و بارها قلعه شوش را به توپ بست. آن یورشهای پیاپی سبب فرو ریختن تاقها و برجهای دژ و آسیبهای بسیارِ دیگر شد.
در این سالها نیز خبرهای ناخوشایندی از ویران شدن دژ به گوش میرسد. یک نمونهی آن نفوذ آب به دژ است که سبب شسته شدن دیوارهای خشتی شده است (وبلاگ انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش). بندکشی غیر اصولی نمای آجری دژ نیز چنان بود که در بارندگیهای سال 1389 دیوارهای قلعه آسیب دید. از سویی تانکرهای چند تُنی که روی بام قلعه گذاشتهاند و نم و رطوبت و نم برآمده از آن و ترک دیوارها (خبرگزاری تابناک، اردیبهشت 1392)، از آسیبهایی است که در گزارش سالهای گذشتهی خبرگزاریها به آنها اشاره شده است. انباشت زباله و نخالههای ساختمانی در محوطهی قلعه نمونهی دیگری است که در همان گزارشها آمده است. در بهمن 1389 خورشیدی، نیز بخشی از کتابخانهی قلعه فرو ریخت (گزارش تارنمای سفرنویس). از همه ناگوارتر رنگآمیزی بخشی از راهروها و اتاقهای قلعه از سوی میراث فرهنگی خوزستان در سال 1375 بود (تارنمای همشهری آنلاین). زلزلهی امرداد 1393خورشیدی، خوزستان که در شهر شوش احساس شد، تَرکهایی در بدنهی قلعه پدید آورد (خبرگزاری مهر). از آنجایی که در ساخت قلعه شوش از پی استفاده نشده است، چه بسا این آسیبها ریزش بخشهایی از قلعه را بهدنبال داشته باشد. با مرمت و بازسازیهای درست میتوان جلو چنین ویرانیای را گرفت. هرچند این را هم باید گفت که در سال 1373 و یکی دو سال پس از آن، چند بار قلعه شوش به دستیاری میراث فرهنگی خوزستان مرمت شده است.
گفتنی است که در سال 1373 خورشیدی، دولت فرانسه اسناد و مدارک قلعه شوش را به ایران واگذار کرد (ویکی پدیا). این قلعه که به سبب آجرهای کتیبهدار آن و نقشهایی که دارند به «موزه آجر» نامبردار شده است، با شمارهی 3983 در سال 1380 خورشیدی، در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است. قلعه شوش در 100 کیلومتری اهواز، مرکز استان خوزستان، جای دارد.
* با بهرهجویی از تارنماهای «همشهری آنلاین»، «سفرنویس» و نیز وبلاگ «انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش».