لوگو امرداد

دست‌هایی که ميراث هزاره‌های کلپورگان را نگاه‌داشته‌اند

دست‌های زنان کلپورگان آفریننده‌اند و هنر آفریدن هفت هزار سال است در سرانگشتان آنان می‌خرامد. زنانی که نگاهبان میراثی هزاران ساله‌اند و هنر سفالگری را از هزارتوی زمان گذر داده و تا به امروز نگاه‌داشته‌اند.

kalpuragan2

روزنامه‌ی «اعتماد» درباره زنان سراوان و ساخت کوزه‌ها در روستایی که موزه‌ی زنده‌ی سفال جهان نام گرفته است، نوشت: «هر چقدر هم كه سنگ سياه منگنز را با دستانش می‌سابد، سياهی، سرخی حنای بلوچی را از روی انگشتانش پاك نمی‌كند. سرخی آفتاب ظهر، سرخی رطب‌های زير نخل‌ها، سرخی سوزن‌دوزی‌های پيراهنش، همه ريخته‌اند ميان مفصل‌ها و چروك و خشكی دست‌هايش، دست‌هايی كه ۲۸ سال با گرفتن تكه چوب و فرو كردن آن در آب غليظ و سياه سنگ «تيتوك»، به رسم هفت هزار ساله، از خاك رس كوزه ساخته‌اند. «زينت خانم» حالا ۳۶ سال دارد، دست‌هايش اما انگار بيش از ۳۶ تابستان تند بلوچستان را ديده‌اند، رد آفتاب تمام اين سال‌ها تا عمق اين دست‌ها نفوذ كرده است، دست‌هايی كه علاوه بر ساختن كوزه، پناهی برای ۶ فرزند و يك شوهر بيمار هستند. زينت خانم يكی از زنان روستای كلپورگان است، روستايی كه در جهان به نام يكی از كارگاه‌های زنده سفال‌سازی شناخته می‌شود، روستايی كه به نام زنانش گره خورده است، زنانی كه هرگز فرصت تحصيل را نداشتند اما چنان به سنت‌های مادربزرگهایشان وفادار ماندند تا در ۹۵ كيلومتری مرز ايران و پاكستان، جغرافيای كوچكی در جهان به هنر دست آن‌ها آوازه پیدا کند.

روستای كلپورگان يكی از آخرين ايستگاه‌های جاده‌ی پرپيچ و خمی است که به سراوان كه می‌رسد، جاده‌ی سوخت‌كش‌ها می‌شود. تابلوی قهوه‌ای كه زير فشار آفتاب سوزان خم شده و سوخته است با بی‌حالی خبر می‌دهد كه اين روستا، روستای ثبت جهانی است … روستايی كه در آن، زنان روی زيلوهای حصيری می‌نشينند و به رسم آنچه از مادربزرگانشان به ارث برده‌اند با دست‌هايشان سفال می‌سازند، با دست‌هايشان سفال رنگ می‌كنند، با دست‌هايشان سفال‌ها را داخل كوزه جای می‌دهند و با دست‌هايشان خرج زندگی می‌آورند …

Kalporgan5

زينت‌خانم آب را از دبه كوچكی داخل يكی از كوزه‌های گلی می‌ريزد، دو تا ليوان را از روی رف برمی‌دارد و آبشان می‌كند. می‌گويد كه از 8 سالگی كنار مادربزرگش ياد گرفت كه «گل هاجك» را با سنگ بكوبد، خاك را الك كند، كمی آب داخل حوض بريزد و گل و آب را دو روز داخل حوض رها كند. هيچ خبری از چرخ سفال در كارگاه زينت‌ خانم نيست، بعد از دو روز كه گل در حوضچه می‌ماند، آب گل تخليه می‌شود و گل باقی‌مانده، می‌شود دستمايه سفال‌هايی كه با دست ساخته می‌شوند. حالا زينت‌ خانم يكی از خمره‌های كوچك را به دست می‌گيرد و زير تابلوی آبی رنگ‌و‌رو رفته “سفالگران زمرد كلپورگان سراوان” می‌نشيند … اينجا ميان هرم آفتاب و كوره‌ای كه به كندی سرخ می‌شود، كنار امتداد جاده مرگ و تل دبه‌های بنزين و گازوييل سرگردان، دست‌های زنان روستا از شاخه‌های نخل‌ها هم پربارتر است، اينجا روستايی است كه با دست‌های سرخ و درخشان زنان می‌چرخد».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. هرچند این سرزمین اهورایی را چند تکه کردند.تا بتوانند مردم تحت نفوذ افکار خودشان در اورند.بقول مادرم این سرزمین ومردمش درزمانی دیگر باز هم ایران اهورایی خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-04