در درازنای تاریخ کهن مردمان ایرانزمین مردان و زنان بسیاری هستند که نام نیک خود را بر پیشانی فرهنگ ماندگار این کهنبوم نقش زدهاند. مردمانی که با دهش مال و جان و زندگی خود تنها به ماندگاری نام سرزمینشان اندیشیدهاند. برجای ماندن نام نیک همواره بخشی از فرهنگ و ادب ایرانیان بوده و هست. آنچنانکه در بسیاری از سرودههای سرایندگان نامدار از آن به زیبایی یاد شده است. ارباب کیخسرو شاهرخ یکی از نیکنامان و نیکاندیشان ایرانی است که سراسر زندگی خود را به بنیانگذاری پایههای فرهنگی گذراند و نامی نیک از خود به یادگار گذاشت.
کیخسرو شاهرخ نامور به ارباب کیخسرو در هفتم تیرماه ۱۲۵۴ خورشیدی در خانوادهای زرتشتی در کرمان زاده شد. از ارباب کیخسرو به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای هازمان زرتشتی ایران و از شخصیتهای خوشنام تاریخ معاصر ایران یاد میشود.
او آموزگار، نویسنده و مدرسهساز نمونهای بود و ساخت بیش از ۲۰ مدرسه در شهرهای گوناگون مانند مدرسهی ملی ایرانشهر كرمان در سال ۱۲۸۵ خورشیدی و آموزشگاههای جمشیدی و جمشید جم و فیروز بهرام را در کارنامهی خود دارد. وی در 30 سالگی با جنبش مشروطه همراه شد و از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ از دوره دوم تا یازدهم نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی و همچنین فرنشین انجمن زرتشتیان تهران بود. در سال ۱۲۹۵ رییس اداره تلفن شد و برای نخستینبار شرکت زیمنس آلمان را بهعنوان فروشندهی تجهیزات تلفن کشور برگزید و با آن قرارداد بست. پس از آن مدتی مدیر بنگاه راه آهن دولتی ایران بود. در زمان قرارداد استعماری 1919 ارباب کیخسرو در آمریکا بود و رهبری مخالفان قرارداد در خارج از کشور را در استکهلم و ایالات متحده بر دوش داشت.
ارباب کیخسرو شاهرخ در پی فعالیتهای فرهنگی خود در سال ۱۳۱۰ خورشیدی، با انجمن آثار ملی که با آرمان پاسداشت بزرگان علم و ادب ایران و نگاهداریِ آثار باستانى و بناهای تاریخى، بنیانگذاری شده بود همراه شد. شناسایی و ساخت آرامگاه فردوسى در توس نخستین کنش این انجمن بود. خرید لوازم چاپ از آلمان و راهاندازی چاپخانهی مجلس و بنیانگذاری کتابخانهی مجلس از دیگر کارهای فرهنگی وی بهشمار میآید.
او همچنین دیگرگونی آیین دفن از دخمه به خاکسپاری، خرید و احیای آرامگاه قصر فیروزه تهران و پیگیری این آیین خاکسپاری در دیگر شهرها، پافشاری در تصویب و به رسمیت شناختن احوال شخصی اقلیتهای مذهبی و پیگیری و تدوین مفاد آن و دریافت حكم تولیت موقوفات زرتشتی به نام انجمنهای زرتشتیان هر شهرستان را در زمان زندگی پربارش به انجام رساند.
ارباب کیخسرو شاهرخ در قحطی بزرگ ایران هم نقش خود را بهخوبی بازی کرد. در سالهای پایانی سلطنت احمدشاه انگلیسیها پرداخت درآمدهای نفتی به دولت ایران را مشروط به «تشکیل کمسیون مالی» کردند تا اختیار مالی ایران را بهدست بگیرند، از همینرو با احتکار و نایاب شدن گندم هزاران ایرانی در قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۸–۱۲۹۶) جان خود را از دست دادند. ارباب کیخسرو در آن زمان مامور خرید گندم برای تولید نان نانواییها شد. در این هنگام محتکران پایتخت، قیمت گندم را بالا برده بودند و انبارهای حکومتی وابسته به احمدشاه از گندم پر بود. ارباب کیخسرو با شاه دیدار کرد و سوگند پادشاهی وی را به یادش آورد و تلاش کرد تا او را به قیمتی کمتر راضی کند. ارباب کیخسرو حاضر نبود برای گندمی که برای مردم خریداری میشود، مبلغ گران بپردازد. او پس از چند بار استعفا، توانست گندمی را که محتکران سودجو خرواری ۹۹ تا ۱۰۰ تومان قیمتگذاری کرده بودند برای مردم خرواری ۳۷/۵ تومان خریداری کرده و میان نانوایان پخش کند.
کیخسرو شاهرخ پس از 65 سال زندگی ارزنده در خدمت به همکیشان و هممیهنان ایرانیاش در شامگاه یازدهم تیرماه 1319 خورشیدی در رویدادی مشکوک در کوچهی سزاوار خیابان کاخ به قتل رسید و جهان را بدرود گفت.