خبرهای میراث فرهنگی و زیست بوم کشور در هفتهی گذشته زیر سایهی سنگین آتشسوزی دامنگستر جنگلهای توسکستان گرگان بود. تا روز پایانی هفته گزارشها از گسترش آتشسوزی تا گسترهی 3 کیلومتری حکایت داشت. از میانرفتن جنگلهای کشور به سبب آتشسوزی های پیدرپی، داستان دردناک و پایانناپذیری شده است که فرجامی جز از میانرفتن منابع طبیعی و زیستبومی کشور نخواهد داشت.
ساخت کارخانهی قند در حریم میراث جهانی چغازنبیل، خبر شگفتآور و تاسفباری بود که در روزهای گذشته در بخش رویدادهای تارنما گزارش شد. در اینجا همین اندازه باید اشاره کرد که چنین دستیازیای به یک اثر جهانی و شناخته شده، پیامدهای بسیاری برای میراث فرهنگی کشور خواهد داشت و خطر خروج این اثر کممانند جهانی از فهرست یونسکو را گوشزد میکند.
یافتن سکهها و عتیقه از سوداگران و چپاولگران میراث فرهنگی، در خبرهای هفتهی گذشته نیز بارها بازتاب یافت.
– آغاز مرمت قلعه پرتغالیهای جزیره لارک: آواربرداری، مرمت اضطراری و پاکسازی محوطه از برنامههای این گام از مرمت است. اعتبار اجرای این عملیات ۲۰ میلیارد ریال است که از محل اعتبارات ملی تامین شده است. قلعه پرتغالیها بازماندهی دوره چیرگی پرتغالیها بر خلیجفارس است. دیرینگی این قلعه به دوره صفویه بازمیگردد که پس از فتح هرمز و پایانچیرگی پرتغالیها در خلیج فارس، به عنوان زندان مورد استفاده حاکمان جزیره بود. همچنین در زمان بارش بارانهای سیلآسا و ویرانی منازل مسکونی جزیره، پناهگاه امنی برای مردم لارک بهشمار میرفتهاست. قلعه لارک در سال ۱۳۸۲ به شماره ۱۰۹۲۲ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. (ایلنا، 10 آبان)
– تپهای باستانی در زنجان با کارکرد صنعتی: کشف سربارههای فلز آهن از محدوده کاوششده و سطح تپه «کوزهچی» در زنجان و سازههای حرارتی موجود در داخل گمانهها نشان میدهد که همه محوطه در اواخر عصر آهن 3 به عنوان یک محوطه صنعتی مورد استفاده قرار میگرفته است.
سرپرست هیات باستانشناسی تپه «کوزهچی» در زنجان با بازگویی این خبر گفت: تپه کوزهچی در نزدیکی روستای رضاآباد از توابع بخش زنجانرود شهرستان زنجان، جای دارد که یکی از چندین محوطه باستانی حوزه آبریز تلخهرود است و در بررسی باستانشناسی محدوده اطراف معدن نمک در سال ۱۳۸۵ شناسایی شد و مطالعه اولیه یافتههای سطحی تپه نشان داد که این محوطه مربوط به عصر آهن ۳ و به گمان بسیار از دوره هخامنشی است.
او به مدارک باستانشناختی درباره این محوطه اشاره کرد و افزود: دوران هخامنشی و ساسانی از دورههای اصلی استخراج نمک در معدن چهرآباد در دوران باستان بوده است. به گونهای که بخش بزرگی از نهشتههای باستانی و تونلهای فروریخته استخراج نمک مربوط به این دو دوره است.
او با اشاره به این نکته که تپه کوزهچی تنها محوطه باستانی پیرامون معدن بود که شواهدی سطحی از عصر آهن ۳ و دوره هخامنشی داشت، افزود: بنابراین تصمیم بر آن شد برای شناسایی پیوند گمانه زده شده این محوطه با معدن نمک، برنامه گمانهزنی به منظور لایه نگاری در تپه کوزهچی انجام شود که آن تا کنون نیز ادامه دارد. گمانهزنی انجام شده تاکنون نشان داده که لایههای تاریخی روی یک تپه طبیعی شکل گرفته و عمق لایهها در قسمتهای مختلف تپه حدود ۱/۵ متر است که بر بستر طبیعی تپه قرار گرفتهاند.
سرپرست هیات باستانشناسی شواهد به دست آمده را نشانگر کارگاهی بودن این محوطه در اواخر عصر آهن ۳ دانست که در آن ذوب فلز و شاید پخت سفال انجام میشده است و افزود: کشف سربارههای فلز آهن از محدوده کاوش شده و سطح تپه و نیز کشف سازههای حرارتی در داخل گمانهها نشان میدهد کل محوطه در دوره یاد شده به عنوان یک محوطه صنعتی مورد استفاده قرار میگرفته است. به جز آثار کارگاهی در لایههای بالاتر نیز شواهدی از لایههای استقراری ضعیف به دست آمده که احتمالا از نظر زمانی نوتر از آهن ۳ است. (ایسنا، 10 آبان)
– آتشسوزی در جنگلهای منطقه حفاظتشدهی خاییز کهگیلویهوبویراحمد: آتشسوزی در جنگلهای منطقه حفاظت شده خاییز شهرستان کهگیلویه پسین شنبه دهم آبانماه آغاز شد. از میزان و سبب آتشسوزی گزارشی در دست نیست. این چهارمین بار در سال جاری است که جنگلها و مراتع گسترهی حفاظت شده خاییز شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد در آتش میسوزد. این گستره با مساحتی بیش از ۳۳ هزار هکتار در سال ۱۳۷۷ به نام منطقه حفاظتشده ثبت شد. این گستره در حوزه جغرافیایی استانهای خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد که تحت مدیریت محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد است، جای دارد. بر پایهی واپسین سرشماری، در این گسترهی حفاظت شده، بیش از ۱۵۰۰ راس کل و بز زیست میکنند. (ایسنا، 11 آبان)
– تخلیه پسابهای صنعتی در بیابانهای سرخه: تخلیه پسابهای صنعتی یک واحد تولیدی در جنوب سرخه تا کیلومترها آب را در بیابانهای این شهرستان جاری ساخته و نگرانیهایی را برای دوستداران محیط زیست فراهم کرده است. تازمان انتشار این خبر محیط زیست استان سمنان در اینباره واکنشی نشان نداده است، اما نشانهها گواه آن است که این پسابها مدتها است که در این منطقه جریان دارد. پسابهای صنعتی آسیبهای بسیاری را برای محیط زیست به دنبال دارد که از شمار آنها میتوان به آلودگی خوراک حیات وحش، اشتباه در تشخیص آب جاری از سوی پرندگان کوچرو و گردآمدن به هوای یافتن آب و مسموم شدن آنها، آلودگی منابع آبی، تبخیر و بازماندن رسوبهای صنعتی و نمونههایی دیگر اشاره کرد. (مهر، 11 آبان)
– تخریب کلیسای چهارراه ادیان: خبرها از تخریب شبانهی کلیسای ادونتیستها که یادگار معماری دوره مدرنیسم بود و در چند گامی چهارراه ادیان تهران جای داشت، حکایت دارند. خبری که مرتضی ادیبزاده، معاون میراث فرهنگی تهران، با تایید آن گفت: مجوز تخریب این بنا در سال ۹۴ توسط میراث فرهنگی تهران صادر شده و شب گذشته به صورت کامل تخریب انجام شد و تنها درِ ورودی آن بهجا مانده است. درحال حاضر با یگان حفاظت در محل حاضر شدهایم و کار متوقف شده است. البته این بنا در فهرست میراث ملی ثبت نشده است.
او در پاسخ به این پرسش که باتوجه به آنکه بیش از پنج سال از صدور مجوز توسط میراث میگذرد، آیا مالک میتواند بدون دریافت استعلام جدید درصدد تخریب برآید؟ گفت: این مهم در دست بررسی است. به زودی در اینباره آگاهیرسانی خواهد شد.
به گفته ادیبزاده، هرچند تکه کوچکی از دیوار بخش پایینی کلیسا به جا مانده، اما با توجه به تخریب انجام شده، درحال حاضر ادامه کار متوقف شده و میراث فرهنگی مانع حمل خاکها و مصالح تخریبی شدهاست. کارگاه نیز تا مشخص شدن تکلیف تعطیل است. (ایلنا، 13 آبان)
– حرف و سخنها دربارهی اصالت تندیس باستانی کشف شده؛ آیا ساختگی و تقلبی است؟: تندیس کشف شده در ساک یک مسافر در شهرستان نایین، چندی پیش رسانهای شد. در آغاز از آن به نام تندیس هخامنشی و سپس یادگاری از تمدن جیرفت نام برده شد. اما درستی این سخن نیاز به بررسی و شناخت ویژگیهای باستان شناختی دارد تا دریافت که آیا این اثر اصلی است یا تقلبی.
به هر روی، فرمانده انتظامی شهرستان نایین، در گفتوگو با خبرنگاران، آن تندیس را «مجسمه سرباز هخامنشی» دانسته بود، اما در روز پس از آن رییس اداره میراث فرهنگی نایین گفته بود: «این خبری نادرست است و بدون هماهنگی با اداره میراث فرهنگی نایین بازگو شده است! مجسمه کشف شده در ساک مسافر یکی از مجسمههای مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد و از جمله اشیایی است که به تمدن جیرفت ارتباط دارد. در واقع این شی تاریخی نیز از همان منطقه آورده شده است».
تحلیل تندیسی که تصاویر آن منتشر شده است، نشان میدهد که آن پیکره مردی با قد ۲۹ سانتی متر و ریش بلند که در دست راست خود عصایی بلند و در دست چپ خود یک گل یا گلدان را در دست گرفته است. فرد لباسی دو تکه بر تن دارد. بخش بالایی تا کمر امتداد داشته و آستینهای بلند و گشاد آن درخور توجه است. بخش پایین لباس در جلو حالت چین خورده داشته و تا پایین پاها ادامه دارد به گونهای که پای چپ در زیر آن مخفی مانده و تنها یکی از پاها که آسیب دیده است قابل دیدن است.
به گمان میرسد شیوهی ساخت به گونهی قالب خورده بوده که پس از خروج اثر از قالب تزیینات، موها و جزییات دیگر به گونهی تراش و خراشیدن سطح تندیس به انجام رسیده و در پایان رنگآمیزی شده است. اجرای جزییات اثر مانند موها، چشمها، بینی و دهان و جزییات پوشاک و همچنین تناسب اندامها بسیار مبتدیانه و از درجه هنری پایینی برخوردار است.
افشین یزدانی، باستانشناس و کارشناس دوره هخامنشیان، در تحلیل هنری نقش این تندیس گفت: «در نگاه نخست یادآور نقش شاهان و بزرگان هخامنشی به ویژه مجسمههای کوچک کشف شده از منطقه جیحون است که امروزه در موزه بریتانیا نگهداری میشوند. اما دقت در شیوه پرداخت موها که در هنر هخامنشی به شکل پیچ خورده نمایش داده میشود در مجسمه مورد بحث، به صورت چهارخانههایی جدا از یکدیگر دیده میشود. همچنین حالت موها و سرپوش تفاوت محسوسی نشان میدهد. جدای از آنکه در هنر هخامنشی برای شاهان و مردان از طبقه دربار شاهد نمایش زیورآلاتی چون گوشواره، گردنبند و دست بند هستیم که در این جا هیچ یک از این عناصر زینتی مشاهده نمیشود».
یزدانی باور دارد که: «به دلیل ارتباط اثر با آثار کشف شده از تمدن جیرفت که به هزارهی سوم پیش از میلاد تاریخگذاری میشوند و به دلیل سبک هنری از سوریه و میانرودان تا آسیای مرکزی و سند گسترش داشتهاند، باید گفت که هیچ شباهتی وجود ندارد؛ چراکه مجسمه حاضر از دید هنری و جایگاه اجتماعی فرد نمایش داده شده بیشترین شباهت را به آثار هنری و تمدنی هزارهی نخست مانند هنر دوران هخامنشی و پارتی دارد».
او گفت: «تحلیل و دریافت نهایی من این است که ما با یک اثر هنری بسیار ابتدایی و خامدستانه مواجه هستیم که با الهام گیری از هنر هخامنشی ساخته شده و در رعایت جزییات هنری، هنرمند خود را پایبند به رعایت استانداردهای آن هنر ندانسته است. از نظر من اثر مورد بحث دارای هیچ ارزش مادی نبوده و به جهت فرهنگی این احتمال دارد که به قصد فروش به عنوان یک شی تاریخی و باستانی ساخته شده باشد». (ایلنا، 13 آبان)
– آزادسازی حریم دژ فلکالافلاک، تنها راه جهانی شدن آن است: قلعه فلکالافلاک در شهر خرم آباد، در استان لرستان، سازهی کممانندی از دورهی ساسانی است. این اثر به شماره ۸۸۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. از دهههای گذشته دغدغههای بسیاری برای ثبت جهانی این اثر ارزشمند بازگو شده است. با این همه، تاکنون گامی برای برطرف کردن سدها برای جهانی شدن آن، برداشته نشده است و این شاهکار معماری جهان همچنان در فهرست ثبت موقت جهانی جای دارد.
سایتهایی که در فهرست میراث جهانی یونسکو جای می گیرند برپایهی کنوانسیون حفاظت از میراث جهانی فرهنگی و طبیعی، وابسته به همهی انسانهای زمین، به دور از نژاد، مذهب و ملیت خاص، به شمار میروند و دولتها ناگزیر به حفظ و نگهداری این آثار هستند.
حفاظت از این آثار پس از ثبت با وجود بهجا ماندن در دایره حاکمیت کشور صاحب اثر، بردوش همهی کشورهای عضو خواهد بود. به همین سبب ثبت فلکالافلاک در این فهرست، بسیار ارزشمند است. باوجود اینکه دژ فلکالافلاک قابلیت ثبت در فهرست میراث جهانی را دارد اما تاکنون کار قابل توجهی در راستای پیوستن این اثر ارزشمند به فهرست جهانی نشده است و همچنان آزادسازی حریم این قلعه یک گام طولانی و پر پیچوخم برای این اثر باستانی به شمار میرود. (ایرنا، 14 آبان)
– در استان گلستان هفتهای 20 هزار پرنده شکار میشود: سواحل گلستان، هر سال شاهد بودن پرندگانی همچون قو، فلامینگو، پلیکان، درنا، باکلان، پرلا، کشیم و حواصیل و گونههای مرغابیها است. نگهبانی از این مهمانان کوچرو که برای زمستانگذرانی به استان گلستان سفر میکنند، به یکی از دغدغههای همگانی تبدیل شده است. در این میان شماری از شکارچیان استان همچنان پافشاری میکنند تا امسال هم مانند سالهای گذشته با خرید و بهدست آوردن مجوز و پروانه، شکار را از سر بگیرند. اما بایستگی توجه به سلامت جامعه به سبب گمان فراگیری بیماری آنفلوانزای فوق حاد پرندگان در جوامع انسانی، و یا گمان انتقال این بیماری به واحدهای صنعتی پرورش طیور و زیان ها در این زمینه، سبب شده که سرپرستان بخش شکار و صید تاکنون از دادن پروانه خودداری کنند، اما در برابر، شماری از شکارچیان و اعضای کانون شکار شهرهای ساحلی استان هم در تلاش هستند با رایزنی و به کار بردن فشار از راه فضای مجازی، بار دیگر مدیران استان را به صدور پروانه شکار راضی کنند. اگر این کار انجام شود افزون بر اینکه سبب کشتار ذخیرههای ژنتیک حیات وحش و پرندگان در معرض خطر در استان میشود، تهدیدی جدی برای سلامت جوامع پیرامونی استان و صنعت مرغداری خواهد بود. رییس اداره نظارت بر امور حیات وحش اداره کل محیط زیست گلستان هم در این باره میگوید: از نظر ما دادن پروانه شکار هیچ سودی نداشته، زیرا این کار سرگرمی شماری آدم سودجو است و در استان ما کسی به خاطر نیاز مالی و معیشت به شکار نمیرود.
او می گوید: شکار به دلیل قیمت بالای اسلحه و هزینهی رفت و آمد صرفه اقتصادی نداشته و تنها در اینجا تفریح مطرح است. افزونبر اینکه با توجه به گمان فراگیری آنفلوانزای پرندگان به هیچرو منطقی نیست که ریسک کرده و مردم را در برابر خطر قرار دهیم. بسیاری از گونهها آنقدر کمیاب شدهاند که قابلیت شکار کردن ندارند و ممکن است در تاریک و روشن هوا به اشتباه صدها گونه پرنده در حال انقراض از بین برود. برخی از شکارچیان هم قانون را رعایت نمیکنند و به طرف هر پرندهای تیر میزنند و بیش از اندازهی مجاز شکار میکنند. هفتهای چندبار پرندههای شکاری از گونههای حمایت شده را که به سبب تیراندازی زخمی شدهاند، برای درمان به محیط زیست میآورند، پرندگانی که حتا برخی دیگر توانایی پرواز را پیدا نمیکنند.
وی افزود: سالانه دستِکم پنج هزار شکارچی در استان برای گرفتن مجوز مراجعه کرده و هرکدام مجاز هستند دو روز در هفته چهار پرنده شکار کنند؛ یعنی ما با این کار اجازه میدهیم هفتهای ۲۰ هزار پرنده شکار شوند که ممکن است حتا این رقم بیشتر هم باشد. (مهر، 14 آبان)
– کرونا و افزایش دو برابری دستبرد به میراث تاریخی مازندران: یگان حفاظت اداره کل میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی مازندران آمار دستگیری قاچاقچیان عتیقه و حفاران غیرمجاز در این استان را در نیمهی نخست امسال، 244 تَن بازگو کرد که در سنجش با سال گذشته افزایش 114 درصدی دارد.
در نیمهی نخست سال گذشته 114 حفار غیرمجاز و قاچاقچی اشیای عتیقه، در مازندران دستگیر شده بودند. همچنین برپایهی گزارش جدید یگان حفاظت میراث فرهنگی مازندران، 2044 قلم انواع اشیای تاریخی، مانند سکههای قدیمی اصل و تقلبی هم در این بازهی زمانی از قاچاقچیان و حفاران غیر مجاز کشف و ضبط شد که بیشتر از چهار برابر سال گذشته است. 52 باند قاچاق و حفاری اشیای عتیقه هم از آغاز فروردین تا پایان شهریور امسال در جغرافیای مازندران شناسایی و از میان بُرده شد که این عدد نیز ۲ برابر نیمهی نخست سال پیش است. (ایرنا، 15 آبان)
– کشف یک خمرهی تاریخی در ابراهیمآباد کهنه: یک خمرهی تاریخی مربوط به دوره سلجوقیان در ابراهیمآباد کهنه، در استان مرکزی، کشف شد. به دنبال کارهای کشاورزی در محوطه ابراهیمآباد کهنه این خمره کشف و از زیر خاک بیرون کشیده شد. خمرهی یادشده با لعاب گلی نخودی رنگ و تزیینات افزودهی مارپیچی، یک متر و ۲۰ سانتیمتر بلندا دارد و قطر آن در ناحیهی شکم نزدیک به یک متر است.
محوطهی ابراهیمآباد کهنه یکی از گسترههای تاریخی استان مرکزی است که آثاری از دوره آلبویه تا صفوی در آن دیده میشود. هر چند بخش بسیاری از این گستره به دست بومیها، در آغاز دههی هفتاد تسطیح شده است، با این همه محوطه و گورستان تیموری و صفوی کنار آن قابلیت ثبت در فهرست آثار ملی کشور را دارد.
این خمره که یکی از نشانههای برجای مانده از محوطه باستانی ابراهیمآباد است، بهدلیل آسیبهای وارده در هنگام شخمزنی، برای مرمت و نگهداری به موزه آبانبار ابراهیمآباد فرستاده شد. (ایلنا، 15 آبان)
– آتشسوزی جنگل توسکستان گرگان در هفتمین روز شعلهور شدن آن همچنان در حال گسترش است: آتش جنگل توسکستان گرگان از شامگاه یکشنبه ۱۱ آبان شعلهور شد و هنوز (آدینه 16 آبان ماه) این آتش خاموش نشده است. مه آلودگی هوا و دشواری دسترسی به منطقه محل وقوع آتش به سبب سختگذر و صخرهای بودن، یکی از دلایل اصلی به درازا کشیده شدن روند خاموشی این آتش است.
سقوط درختان نیمهسوخته، یکی دیگر از دلایل اصلی خاموش نشدن آتش جنگل توسکستان است. پرت شدن درختان به پایین دست، سبب شعلهور شدن دوبارهی آتش میشود.
از سوی دیگر، وزش شدید باد از بامداد آدینه سبب بیشتر شدن آتش در جبههی باختری این آتش سوزی به سمت دهنه گرمابدشت شده به گونهای که رانندگان مسیر گرگان – شاهرود امکان دیدن پراکنده و لکهای آتش را دارند. همچنین در جبههی خاوری، آتش به جنگل «روغنخانه» و «دهنه قرنآباد» رسیده است. هوا در جنگل توسکستان صاف است اما دود ناشی از سوختن آتش در مناطق گجه، پنبولچال و مازوآروم امکان هلی برد نیروهای امدادی توسط بالگرد را ناشدنی کرده است. دسترسی به این مناطق، به سبب سختگذر بودن، به حدود پنج ساعت کوهنوردی نیاز دارد. به گفتهی استاندار گلستان وسعت آتشسوزی در جنگل توسکستان گرگان نزدیک به ۲ تا ۳ کیلومتر است.
همچنین آتش جنگل توسکستان در ششمین روز فراگیری در عرصه منابع طبیعی، با رسیدن به گسترهی “اوبن” نزدیکبه ۶۰ اسب وحشی ساکن این منطقه را به سوی بلندیهای بالادست فراری داد.
برپایهی مشاهدات خبرنگار ایرنا، نیروهای محیط زیست با وجود کوشش برای هدایت این اسبها به منطقهی امن، نتوانستند از فرار آنها جلوگیری کنند.
آتش جنگل توسکستان در حال پیشروی به سوی بلندیهای گسترهی قرنآباد و دامنهی غربی دهنه توسکستان در مناطق “ولکمر” است. (ایرنا، 16 آبان)
– واکنش «احترام برومند» به سردیس هنرمندان در باغ هنر: این روزها انتشار چند عکس در فضای مجازی از سردیس برخی از هنرمندان نامآور کشورمان، انتقادهای زیادی در پی داشته است.
تصویرهای منتشر شده نشان میدهد برخی از مسوولان شهرداری و شورای شهر با باشندگی در باغ هنر، سردیس شماری از هنرمندان کشورمان را در فضای روبهروی خانه هنرمندان ایران برپا کردهاند. اینکه اینکار در این زمان چقدر بایستگی داشته؟ یک پرسش است، ولی سخن مهمتر، کیفیت این سردیسهاست. به گونهای که بیشتر آنها شباهت زیادی به آن چهرهی هنری ندارند و بدون خواندن نام آن چهره، نمیتوان تشخیص داد که این سردیس ِکدام هنرمند است. یکی از این سردیسها از آنِ داوود رشیدی است که در سنجش با دیگر سردیسها، شاید همانندی بیشتری به این هنرمند داشته باشد. احترام برومند، همسر داوود رشیدی، همسر این هنرمند، در این باره میگوید: «در موقعیتی که بسیاری از مردم درگیر کرونا، تنگناهای اقتصادی و هزار و یک مشکل دیگر هستند، کمی سخت است که درباره موضوعی مانند کیفیت و چند و چون سردیس هنرمندان و نامآوران صحبت کنیم. متاسفانه روزهای دشواری را سپری میکنیم. از سویی بخش زیادی از مردم به ویژه آنان که از نظر اقتصادی ضعیفتر هستند، درگیر بیماری شدهاند و از سوی دیگر هر روز خبر درگذشت یکی از همکارانمان، کام ما را تلخ میکند. ولی این سردیسها هم گوشهای از زندگی ما در تهران و ایران هستند و درباره ساخت آنها نکاتی وجود دارد که شاید مطرح کردنش، نتیجهای در پی داشته باشد».
او برپا کردن سردیس و مجسمه چهرههای تاثیرگذار را در شهرهای گوناگون، رسمی خوشایند میداند و میافزاید: «این اتفاق به خودی خود، رسم زیبایی است که در هر شهری، سردیس یا مجسمه چهرههای تاثیرگذار آن شهر نصب شوند. ولی برای انجام چنین کاری باید پروسهای درست و حرفهای گذرانده شود تا نتیجهای قابل قبول داشته باشد».
او درباره سردیسهایی که به تازگی در برابر خانه هنرمندان ایران برپا شدهاند، میگوید: «درباره سردیس هنرمند خاصی صحبت نمیکنم، ولی به طور کلی برخی از این سردیسها به صاحبانشان شباهتی ندارند. در حالیکه لازم است شخصیت آن چهره در سردیس او کاملا مشهود باشد؛ چراکه هر شخصیتی ویژگیهای خاصی دارد که در چهرهاش نمایان است و میتواند نگاه، لبخند یا اخم آن چهره خاص باشد. برای اینکه ساخت سردیسها به درستی رخ بدهد، سازنده یا باید با آن چهره آشنایی و نزدیکی زیادی داشته باشد، یا اینکه درباره او تحقیق و پژوهش کافی انجام دهد، به بررسی آثار او بپردازد و از همه مهمتر اینکه از روز نخست با خانواده یا یکی از نزدیکان آن شخصیت در ارتباط باشد چون وقتی ساخت سردیس به نقطه خاصی رسید، دیگر امکان تغییر عمدهای در آن نیست».
احترام برومند در پایان پافشاری میکند: «هنوز هم برای جبران اشتباه دیر نشده و میتوان بعضی از این سردیسها را که شبیه صاحبانشان نیستند، کنار گذاشت و دوباره ساخت آنها را به کسانی سپرد که از کارشان مطمئن هستند. هر زمان که آدمی در پی اصلاح اشتباهش بر بیاید، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه خیلی هم خوب است». (ایسنا، 16 آبان)
– سینمای قدیمی شهر تهران ثبت ملی شد: با برگزاری نشست شورای ملی ثبت آثار تاریخی، 10 سازه ی تاریخی از استان تهران در این نشست بررسی شدند، که شش اثر تاریخی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدند.
سازه ی تاریخی «امیراقتدار (امیرلشکر محمودخان انصاری)» که در روزهای پایانی مهرماه، خبر گمانه زدهی تخریب آن بر پایهی حکم دیوان عدالت اداری منتشر شده بود، به سبب دارا بودن ارزشهای معماری دوره تحول بنا و انتساب به سردار امیر، در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.
در این نشست سینما «صحرا» (ریولی سابق) که در سال 1345، با نمایش فیلم «کتاب آفرینش» گشایش یافت، و یکی از بزرگترین سینماهای خاورمیانه نام گرفت، به عنوان یک میراث معماری معاصر در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
همچنین ساختمان «دسوتو» که از دهه بیست خورشیدی به مرور در بخش جنوبی خیابان سعدی و نزدیک به تقاطع اکباتان، بورس فروش لوازم یدکی خودرو و دفترهای فروش اتومبیل، مانند جیپ و کرایسلر شده بود، در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. شرکت «اتومبیل دوج دسوتو»، در این ساختمان، دفتری برای خود ایجاد کرد. ساخت بنا از سال 1324 خورشیدی آغاز و در ادامه با توجه به نواقص موجود در ساختار سازهای آن، آرشیتکت بوریس و آرشیتکت وارطان هوانسیان به پروژه افزوده و کار آن تا سال 1326 به پایان رسید.
«قلعه دختر آهار» نیز با این شرط که محدوده عرصه پژوهش و پیوست پرونده شود و نسخه فیزیکی پرونده ثبتی با قید فوریت به ستاد فرستاده شود، در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.
در این نشست دو سازهی جای گرفته در نبش جنوبی خیابان حافظ، به شماره سه و بخش شمالی خیابان به شماره پلاک یک، اثر معماری وارطان به عنوان میراث معماری معاصر در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسید.
ساختمان جای گرفته در خیابان نجاتالهیِ جنوبی (ویلای جنوبی)، نبش جنوب خاوری خیابان سمیه درخور ارزش تاریخی فرهنگی شناخته و تصمیم بر این گرفته شد که باید پروندهی ثبتی آن به فوریت به اداره کل میراث فرهنگی استان تهران سپرده شود. (ایسنا، 16 آبان)
– 96 درصد تالاب گاوخونی خشک شد: مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان گفت: در بازدیدها و بررسیهای انجام گرفته از تالاب بینالمللی گاوخونی، مشخص شد که ۹۶ درصد این زیستگاه مهم طبیعی به تمامی خشک شده است. منصور شیشهفروش افزود: کم آبیهای چند سال گذشته و قطع جریان زاینده رود از سال 1366 در پی کمبود آب، بارش و خشکسالی، ساخت سد رودخانه ی ایزدخواست در سال 1377 و رها نکردن حقابه تالاب از این سد، ویرانی گیاهی و چرای بیرویه شتر و بُز و آمدوشد ماشینها و موتور در این منطقه، دشواریهای زیست محیطی بسیاری را برای این تالاب بهوجود آورده است.
وی با اشاره به خشکی 96 درصد این تالاب و تبدیل شدن آن به یک کانون گرد و غبار در آینده گفت: گرد و غبار این تالاب میتواند تا شعاع ۵۰۰ کیلومتر برسد و چند استان دیگر را هم فرا بگیرد؛ به گونهای که در تابستان امسال چند نوبت پدیدهی گرد و غبار در استان دیده شد.
شیشهفروش با اشاره به بازدید تازهی از این تالاب و جمعبندی کارهای بایسته برای احیای این مجموعه گفت: از سازمان حفاظت محیط زیست درخواست میشود تا همانند دریاچه ارومیه برای حفاظت از این تالاب بزرگ برنامه فراگیر احیای تالاب بینالمللی گاوخونی را در دستور کار خود قرار و اعتباراتی برای این کار ویژه کند.
وی از سازمان جنگلها و مراتع درخواست کرد که اعتباراتی را برای اجرای طرحهای کنترل بیابان و نهالکاری برای کنترل ریزگردها در آن منطقه تامین کند. (ایرنا، 16 آبان)
***
یادداشت هفته
– کشتار شبزیان کویر
اسماعیل کهرم، بومشناس و کنشگر محیط زیست، یادداشتی هشدار دهنده در شمارهی 15 آبانماه روزنامهی «شرق»، با عنوان «قتل عام شبزیان کویر» نوشته است.
کهرم در آغاز مینویسد: «حتما ویدیوی معروف این روزها را دیدهاید که یک خودروی آفرود در کویر مرنجاب یک بز کوهی نگونبخت را چنان میترساند و تعقیب میکند که حیوان از پا میافتد و جانش را از دست میدهد. ویدیوی ناراحتکننده و حتا ترسناک که از وضعیت بد حیات وحش در ایران و سیاستهای ضعیف حمایتی از آنها خبر میدهد».
کهرم در ادامه نوشته است: «مسالهای که موجب میشود چند جوان آفرودسوار باافتخار حتا فیلم جنایتشان از تلفکردن یک حیوان را ضبط و در شبکههای اجتماعی منتشر کنند و احتمالا به دنبال معروفشدن هم باشند. چراکه در سایه یک سازمان حفاظت از محیط زیست منفعل باید منتظر باشیم که چنین اتفاقاتی رخ بدهد. ما با سازمانی روبهرو هستیم که رییس آن سهسالونیم پیش وقتی منصوب شد گفت “ما برای چهارتا یوزپلنگ مساله آب را فراموش نمیکنیم”. حتما میدانید که در فارسی استفاده از اصطلاحی مثل “چهارتا” برای تحقیر، کوچکشمردن و بیارزشبودن موضوعی استفاده میشود. طبیعی است که وقتی رییس سازمانی که قرار است از محیط زیست حفاظت کند، چنین دربارهی حیات وحش این کشور حرف میزند، چند سال بعدش ببینیم که کسانی هم چنین آزادانه جانوری را بکشند و از آن فیلم بگیرند. آن هم در کشوری که تاکنون ۱۴۳ نفر از محیطبانانش با همه کمبودها در راه حفظ محیط زیست و حیات وحش این کشور شهید شدهاند. این در حالی است که ما در ایران به اندازه یکچهارم از میزان واقعی محیطبانهایی که نیاز داریم را در اختیار داریم. یعنی حدود ۱۱ درصد از خاک ایران به عنوان مناطق چهارگانه در کنترل سازمان حفاظت از محیط زیست است، ولی از نظر استانداردهای جهانی ما ربع چیزی که نیاز داریم محیطبان در اختیار داریم. این در حالی است که نیروهای محیط بان به اندازهی کافی هم تجهیزات ندارند و از خودروی کافی برای پوشش مناطق تحت حفاظتشان برخوردار نیستند. همین مساله موجب میشود که زیر نظر بچههای فداکار محیطبان چنین اتفاقاتی رخ دهد».
کهرم می نویسد: «اما اگر از لایه سیاستگذاران و تصمیمگیران حیات وحش این مملکت خارج شویم، سوی دیگر این ماجرا دربارهی رفتار گروهی است که در چند سال اخیر در ایران افزایش یافتهاند و آن هم جمعیت آفرودسوارهایی است که با خودروهایشان کوه و جنگل و کویر را در مینوردند. به نظر این مساله هم مثل خیلی دیگر از مسایل وارداتی به فرهنگ و سبک زندگی مردم این مملکت تکنولوژیاش وارد شده اما فرهنگش نه و نتیجهاش میشود همین ویدیوی خجالتآور.
در صحراهای بزرگ دنیا مثل آریزونا اغلب مسیرهایی برای آفرودسواران تعیین میشود و کسی نمیتواند خارج از آن مسیر رانندگی کند. طبیعتا در ایران فعلا خبری از این مساله نیست. شاید این ویدیو بهانهای شود تا دلسوزی پیشقدم شود و با همکاری کارشناسهای راهنمایی و رانندگی، گردشگری و محیط زیست برای آفرودسواران مسیر تعیین کند و اینچنین نباشد که هرکسی که یک خودروی دو دیفرانسیل داشت تپهها و کوههای این کشور را نابود کند. فقط کافی است به این مساله توجه کنید که در مناطق کویری هشت هزار جانور به یک بوته متصل میشوند و از آن بهره میبرند. از این رو لگدمالکردن یا ردشدن از روی یک بوته کویری تنها نابودکردن یک خار بیابانی نیست بلکه خرابکردن چرخه زندگی هشت هزار گونهای است که به آن گیاه متصل بودهاند».
اسماعیل کهرم در پایان نوشتهی خود آورده است: «نکته دیگر درباره حیات در کویر این است که به دلیل گرمای زیاد این منطقه حیوانات و حشرات اغلب در طول روز در زیر خاک زندگی میکنند و شبها بیرون میآیند. از اینرو جولاندادن خودروها در مناطق کویری به معنی خرابکردن خانه بر سر انواع حیوانات و حشراتی است که لای شنها زندگی میکنند. در واقع حرکت هر خودروی آفرود در کویر به معنی قتلعام شبزیان این زیستگاه است. از اینرو کویرهای ایران که فعلا بهشت آفرودسواران است در سایه قانون سفت و سخت و جریمههای سنگین و همچنین فراهمآوردن امکانات و نیروی انسانی کافی برای محیطبانان و حافظان محیط زیست و حیات وحش میتواند برای جانداران و ساکنان اصلیاش امن و آرام شود و در غیر این صورت هر چند ماه یک بار باید منتظر انتشار چنین ویدئوهای ناراحتکنندهای باشیم». (روزنامه شرق، 15 آبان)