ارتعاش از جمله پدیدههایی است که بیشتر مردم آثار آن را مشاهده کردهاند . مخصوصا شکستن شیشهها بر اثر برخی ارتعاشات حکایت از قدرت ملموس و ویرانگر این پدیده دارد.
در صورتی که به بن ماهیت وجودی ارتعاش پی ببریم متوجه میشویم ارتعاشات نه تنها در دنیای فیزیک وجود دارند بلکه تجلی حضور آن در تمام ابعاد هستی از روان انسان گرفته تا اقتصاد و مهندسی و … هر آنچه که هست پدیدار است. در واقع هر پدیدهای که مفهوم اینرسی و تغییر مترتب بر آن باشد، ارتعاش در آن معنا دارد و از آنجا که اولا هیچ مفهومی وجود ندارد مگر آنکه نوعی اینرسی در آن وجود داشته باشد و ثانیا هیچ چیز قابل مشاهده نیست مگر آنکه تغییر در آن رخ دهد. لذا هر آنچه در کائنات وجود دارد و برای ما قابل مشاهده است بر اثر تکانههای وارده مرتعش میگردد و قوانین ارتعاشات بر آن حاکم است.
به یقین بخشی از انرژی ارتعاش درون هر سیستمی مستهلک میشود . اما در صورتی که از یکسو سیستم بتواند حداقل یک رفت و برگشت ارتعاشی را تجربه کند و از سوی دیگر عامل خارجی بصورت هوشمندانه در لحظه بازگشت کامل موج ارتعاشی ، تکانه بعدی را به سیستم ارسال کند دامنه نوسان موج دوم افزایش مییابد و با ادامه این چرخه دامنه ارتعاشات به سمت بینهایت سوق داده میشود، این پدیده را تشدید مینامند. ویرانی سیستم با بروز پدیده تشدید رخ میدهد. این ویرانی در مورد تمام سیستمها اعم از دینامیکی یا اقتصادی یا روانی یا …. اجتنابناپذیر است. به نظر میرسد در صورتیکه تکانههای وارد به سیستم اقتصادی با الگوی پاسخهای سیستم یکسان گردد منجر به فروپاشی اقتصادی میگردد.
یک سیستم اقتصادی تشابه زیادی با سیستمهای دینامیکی دارد از یکسو مشاهده چگونگی روند روبهرشد یا کاهش قیمتها نشان از مفهوم اینرسی برای قیمت دارد. قیمتها بر اساس پارامترهای موثر در بازار در حالت ایستایی قراردارند و علاقهای به تغییر ندارند مگر آنکه عاملی باعث تغییر آنها شود و در صورتی هم که شروع به تغییر کردند متوقف نمیشوند مگر آنکه عاملی باعث توقف آن گردد درست مانند اجرام در فیزیک. باید توجه داشته باشیم که قیمتها هیچگاه در سیستم اقتصادی رها شده به حال خود نیستند بلکه از سویی متصل به خریدار و از سوی دیگر متصل به فروشنده هستند و به همین دلیل مشاهده میکنیم قیمتها در هر دو طرف چسبندگی دارند. در واقع علیالرغم بروز تکانههای اولیه و رشد یافتن قیمت کالاها و خدمات اولیه مشاهده میگردد خریداران مایل به خرید محصولات ثانویه با قیمتهای بالاتر نیستند و این موضوع منجر به این میشود که تا مدتی فروشندگان این نوع کالاها با سود کمتر و حتا با ضرر اقدام به فروش محصولات خود کنند و این پتانسیل افزایش قیمت (کالای ثانویه) در عمل در فنر اتصال بین خریدار و فروشنده ذخیره میگردد .
علیالرغم اینکه در طولانی مدت و به مرور شاهد افزایش قیمت محصولات ثانویه هستیم اما این اتصال فنر گونه باعث میشود قیمتها امکان گریز از بازار را نداشته باشند و از محدوده معینی فراتر نروند. اگر انرژی تکانه وارد به قیمت کالاهای اولیه کمتر از حد معینی باشد هیچگونه ارتعاشی در بازار پدید نخواهد آمد و قیمت کالاهای ثانویه به آرامی در نقطه تعادل خود قرار خواهند گرفت.
اما تکانههای بسیار شدید در کالاهای اساسی باعث میشود بازار فرصت استهلاک ارتعاش قیمت را نداشته باشد و در عمل قیمتهای ثانویه به حدی بیش از میزان تعادل واقعی رشد پیدا میکنند. این عدم تعادل منجر میگردد تا قیمتها علیالرغم خاصیت چسبندگی بهناچار روند کاهشی را تجربه کنند حتا ممکن است به نقطهای کمتر از قیمت تعادل سقوط مجدد داشته باشند و این کاهش بیش از حد منجر به تکرار مجدد سیکل افزایشی میگردد. شدت تکانهی اولیه و چسبندگی بازار تعداد سیکلهای رفتوبرگشت را تعین میکنند. آنچه بدیهی است خاموش شدن دامنه ارتعاش در طول زمان و به تعادل رسیدن قیمتها میباشد، هرچندکه تکانهی اولیه بسیار هم پرقدرت باشد.
درواقع آنچه که موجب شرایط وخیم اقتصادی میشود افزایش آهسته قیمتها (تورم) نیست حتا افزایش یکبارهی گروهی از قیمتهای کالاهای اساسی هم موجب فروپاشی اقتصادی نمیشود، بلکه مانند هر سیستم دیگری پدیدهی تشدید نوسانات آفت اقتصاد نیز است.
زمانی که شاهد هستیم که بدون برنامه و هر از گاهی قیمتهایی از سوی گردانندگان بازار دستخوش تحول میشود و بیتوجه به تواتر طبیعی سیکل اقتصادی کشور این تکانهها تکرار میگردند شاهد افزایش دامنه موج تغییرات قیمت هستیم. رشد بیسابقهی بورس و تشکیل صفهای خرید و سقوط ناگهانی و تشکیل صفهای فروش و تکرار این چرخه از نشانههای این ارتعاش فزاینده هستند.
به عبارت روشنتر به نظر میرسد شاید بصورت اتفاقی (شاید هم عمدی) تواتر طبیعی تکانههایی که به بازار تحمیل میشود با تواتر طبیعی سیستم اقتصاد همساز شده و هر بار موج بلندتری ظاهر میشود و تمام هستی مردمان را با خود میبلعد و به قعر تاریکیها میکشاند.
با امید به اینکه خردمندان چاره اندیشند.
بابک شهریاری – آذر 99