بخشی از زمینهایی که در شمال خاوری تهران دیده میشود، گسترهای خوش آبوهوا را میساخت و در ماههای گرم و عرقریزان پایتخت پای بسیاری از اشراف و اعیان قاجاری را به آنجا میکِشاند. اما کسی که پیشقدم شد و زمینها را خرید، نه از درباریان و خانوادهی قاجاری، بلکه عکاسباشی دربار بود که توانسته بود با شایستگی و پشتکار، پلههای پیشرفت و ترقی را بردبارانه بالا برود و سری میان سرها درآورد. او رضاخان اقبالالسلطنه نام داشت و زمینهایی را که خریداری کرد، همان است که اکنون یکی از محلههای چسبیده به پایتخت است و «آجودانیه» نامیده میشود. اقبالالسلطنه و ماجراهای زندگیاش را بیشتر خواهیم گذاشت و خواهیم دید که آجودانیه، بلای جان او شد و تاوان سنگینی بابت دل و دلدادگیهایش پرداخت کرد.
آجودانیه گسترهای میان اقدسیه تا دارآباد را دربرمیگیرد. شمال آن به دارآباد میرسد و جنوب و خاور آن به اقدسیه. از باختر آجودانیه به نیاوران و صاحبقرانیه میتوان رسید. گرداگرد این بخش از پایتخت، انبوهی از کاخهای تاریخی و سازههای اشرافی دیده میشود. اینکه قاجارها دوست داشتند ساختمان و سازههایی بسازند که بیرون از دروازهها و محدودهی پایتخت باشد، شاید به تبار ایلیاتی و دلبستگی آنان به کوچنشینی بازمیگردد. شاهان قاجار، بهویژه ناصرالدینشاه، تاب ماندن در پایتخت را نمیآوردند و در هر فرصتی به روستاها و باغستانهای پیرامون تهران میرفتند. برای آنکه در آنجا آسوده و خوش بگذرانند، دست به ساخت کاخ و عمارت میزدند. برای همین است که از اقدسیه گرفته تا دارآباد و نیاوران، سازههای قاجاری را میتوان دید. آن ساختوسازها، یکی از سببهایی بود که پایتخت را گسترش داد و از مرز و اندازه گذراند.
خرید زمینهای آجودانیه و شکلگیری محلهای در نزدیکی پایتخت
رضاخان عکاسباشی (اقبال السلطنه) که بارها همراه ناصرالدینشاه سر از ییلاقات شمال پایتخت درآورده بود و همواره «در رکاب» او بود، ارزش زمینهایی را میدانست که سپستر به نام خود او و منصبی که داشت، آجودانیه نامیده شدند. از اینرو، زمینها را از خردهمالکانش خریداری کرد و دست به ساختوساز زد. در آن زمان آن گستره و باغهایش را «چاله باغ» مینامیدند. اما مرگ مشکوک عکاسباشی، زمینهای او را به چنگ میرآخور دربار قاجار، پسر شاهزاده احمدمیرزا عضدالملک قاجاری، انداخت و او چندی پس از آن، دست به فروش زمینها زد. یکی از کسانی که بخشی از زمینهای آجودانیه را خرید، ارباب جمشید جمشیدیان، از بازرگانان و بزرگان زرتشتی، بود.
دستبهدست شدن آجودانیه به همانجا پایان نپذیرفت و برپایهی پژوهش دکتر منوچهر ستوده، در کتاب «جغرافیای تاریخی شمیران»، میدانیم که تا سال 1325 خورشیدی، زمین و املاک آجودانیه در اختیار مالکی به نام «چیتساز» بوده است.
رضاخان آجودانباشی کیست؟
کسی که سنگ بنای محلهی آجودانیه را گذاشت، همانگونه که گفتیم، رضاخان اقبالالسلطنه نام داشت و آجودانباشی و سپستر عکاسباشی دربار ناصرالدینشاه بود. مرگ او به پای دربار قاجار نوشته شد و همینگونه هم بود. چون این رویداد با تاریخچهی محلهی آجودانیه پیوند دارد، بهتر است اندکی بیشتر به آن بپردازیم.
رضاخان آجودانباشی در آغاز پیشخدمت ناصرالدینشاه و سپس آجودان او بود. آجودانی ردهای در دستگاه لشکری کشور بود و با نظام و سپاهیگری پیوند داشت. اما رضاخان آجودانباشی که لقب اقبالالسلطنه را نیز یدک میکشید، اهل نظام و سپاهیگری نبود. دربار قاجار در بخشیدن لقب به این و آن، بیش از اندازه ولخرجی میکرد.
رضاخان در فرانسه هنر عکاسی را آموخته بود و پس از بازگشت به ایران، در کنار ناصرالدینشاه که خود دلبستگی بی تابانهای به عکاسی داشت، سرگرم عکس گرفتن میشد. شماری از عکسهای او هنوز هم در دست هست و چند سال پیش نمایشگاهی از عکسهای بازماندهی او در تهران برپا شد.
آجودانیه محلهای دلخواه و خوش آبوهوا
بیگمان آجودانیه یکی از خوش آبوهواترین محلههای تهران است. در گذشته چنین بود و اکنون نیز از دیگر محلههای تهران دود و دَم کمتری دارد.
پس از آنکه رضاخان عکاسباشی بخشی از زمینهای شمال خاوری تهران را خرید، تا چندی آنجا را «رضاآباد» نامیدند. در دورههای دیگر به آجودانیه نامور شد. آجودانباشی پس از خرید زمینها، دست به کاشت درخت و باغ زد و روستایی آباد پدید آورد. زمینهای آجودانیه به سبب جای گرفتن در دامنهی رشتهکوههای البرز، شیبدار بود و آمدوشد اسب و درشکهها را اندکی دشوار میکرد.
در آجودانیه باغ بزرگی وجود داشت که هنوز هم بازماندهای از آن را در میان برجها و ساختمانهای بلند و مدرن آجودانیه میتوان دید. آنجا را «جوز درختک» مینامیدند. کاریزی پُرآب، جوز درختک را سیراب میکرد. این کاریز به دست آجودانباشی احیا شد و بدینگونه در آبادانی آجودانیه کوشش بسیار کرد. در جوز درختک، گورستانی پلکانی و کهن هم هست که آرامگاه مردم کاشانک بوده است.
به هر روی، آجودانیه به همان شکلی که بود نماند و در مدرن سازیها و تبدیل شدن تهران به کلان شهری بیدر و پیکر، رنگی دیگر یافت، اما همواره جایی اشرافی بوده است.
آجودانیهی کنونی بخشی از منطقه یک شهرداری تهران شناخته میشود. چندین سال است که خیابان آجودانیه «سباری» نامگذاری شده است.
* با بهرهجویی از: کتاب «تهران» نوشتهی ناصر تکمیل همایون (دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1391)؛ «ویکی پدیا»؛ تارنمای «تهران نامه»؛ جستار «فروغالدوله ملکه ایران» نوشتهی فاطمه قاضیها