زخمی که این روزها بولدوزرها بر پیکر چندهزارسالهی گسترهی باستانی جوبَجی نشاندهاند کاریتر از آن است که ما و آیندگان آنرا از یاد ببریم، این زخم نه از سر اتفاق و نا آگاهی که تنها برای نزدیکشدن چندکیلومتری رفتآمد کامیونهای معدنکاران پیرامون این گستره بر تن تبدار جوبجی جاخوش کرده است.
به گزارش امرداد، اکنون اگرچه به کوشش ماموران یگان حفاظت میراث و دوستداران میراث فرهنگی جلوی این دستیازی بیرحمانه به تمدن خفته درخاک چوبَجی گرفته شده است و مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان در نامهای به سازمان صنعت، معدن و تجارت خوزستان خواستار توقف این پروژه شده است، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که بار دیگر خواب این تمدن آرمیده و گورستان خاموش و مردگان هزاران سالهاش با تیغهی بولدوزرها آشوب نشود.
ماجرای دلخراش ویران کردن محوطهی باستانی و چند هزار سالهی جوبجی از سال 1386 خورشیدی آغاز شد. در آن سال پیش از آنکه پژوهشکدهی میراث فرهنگی دست به کارهای بایسته برای نگهداری محوطه بزند، بر اثر درنگ و تعلل بیش از اندازهی آنها محوطهای ویران شد که در جهان باستانشناسی شناختهشده و کممانند است. ویرانگران، شبانه و پنهانی کانال آب را از میان محوطه رد کردند و آرامگاهی را نابود ساختند که دیرینگی آن به دورهی ایلامی نو بازمیگشت. آنها، زمانی که بولدوزرهای خود را سنگدلانه بر روی محوطه میکشیدند، به تابوتهای سنگی و شمار بسیاری آثار باستانی و زیورآلات طلایی برخوردند و با همراهی روستاییان دست به چپاول آن زدند. اما دلسوزی یکی از کارمندان آن شرکت که دوستدار میراث فرهنگی بود، جلو تارجهای بیشتر را گرفت و ادارهی میراث فرهنگی آثار بهدست آمده را به بیرون از محوطه بُرد. این رویداد 13 سال پیش رُخ داد. اکنون اما این معدنداران هستند که دوباره دست به ویران کردن محوطهی جوبَجی زدهاند؛ آن هم با مجوز فرمانداری رامهرمز و به کمک نفوذی که دارند! اینبار بولدوزرها شبانه از روی سه ترانشه از 13 ترانشهی باز گسترهی باستانی در حال کاوش جوبَجی گذر کردند تا یادگار دیگری از بیمهری بر جان میراث ارزشمند پیشینیان بنگارند.
داستان ویرانی جوبجی
سعید محمدپور، کنشگر فرهنگی و فرنشین (:رییس) انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانای خوزستان در گفتوگو با امرداد ماجرای ویرانی بخشی از محوطهی جوبَجی را اینگونه بازگو کرد: «داستان محوطهی تاریخی “جوبَجی” از سال 1386 آغاز شد. در آن سال هنگام کشیدن لولهی آب به سمت شهرستان رامهرمز، به محوطه و گورستانی باستانی برخورد کردند. در این روخداد گورستان ویران شد سپس با دخالت سازمان میراثفرهنگی آثار به دست آمده گردآوری و پروندهای فراهم شد و سببسازان ویرانی گور را به دادگاه فرستاده شدند. یک سال پس از آن همان محوطه ثبت ملی شد تا به سرعت کار نگهداری از آن ادامه پیدا کند. پایگاه جوبجی هم برای نگهداری از محوطه آغاز به کار کرد. آرمان شیشهگر یکی از بانوان باستانشناس، از تهران برای تعیین حریم محوطه و کشیدن عرصهی آن آمد. این کارها انجام شد و پس از آن هم ادامه یافت».
محمدپور سپس ادامه داد: «سرگرم انجام کارهای محوطه و نگهبانی از آن و انجام کاوشهای باستانشناسی بودیم که گویا سازمان صنعت و معدن خوزستان به چند معدنکار مجوز برداشت سنگ از محوطهی کناری جوبجی را داد. معدن آنها با محوطهی باستانی کمتر از صد متر فاصله داشت. معدنهای غنی و پُرباری هم هستند و برای دسترسی به معدنها به کشیدن جاده نیاز بود».
اما کشیدن جاده سرآغاز ماجرایی شد که سرانجام به از دسترفتن محوطهای باستانی انجامید. محمدپور در اینباره گفت: «جادهای که معدنکاران کشیدند از میان روستایی میگذشت که در نزدیکی معدنها است. روستاییان نسبت به این کار بسیار حساس شده بودند. به این سبب که چند حادثهی ناگوار پیش آمد. سر و صدای خودروها و کامیونها و گرد و خاکی که به پا میکردند هم مردم روستا را کلافه کرده بود. از اینرو، معدنکاران به دنبال ساخت جادهای جایگزین بودند».
دستیابی آسانتر به معدن به بهای از میان رفتن محوطهای باستانی
محمدپور سپس به جادهکشی معدنکاران و راه پیشنهادی میراث فرهنگی اشاره کرد و افزود: «آنها تصمیم گرفتند که جاده را از روی عرصهی باستانی جوبَجی بکِشند، ما مخالفت کردیم و راه جایگزینی به آنها دادیم که از میان رودخانه میگذشت و تنها 500 متر دورتر از جادهای بود که میخواستند از روی محوطه بکشند. راه پیشنهادی ما هم مطمئن بود و آسیبی به محوطه نمیزد، هم اینکه به روستا و رودخانه هم آسیبی نمیرسید. معدنکاران آن اندازه توانایی مالی داشتند که این کار را انجام بدهند، اما شوربختانه نهتنها چنین نکردند، بلکه پافشاری داشتند که باید جاده را از روی عرصه و محوطهی باستانی بگذرانند. روشن بود که میراثفرهنگی نمیتوانست چنین اجازهای به آنها بدهد».
در این میان، سخن از مصوبهای راست یا ناراست به میان میآید که محمدپور ماجرای آن را چنین بازگو کرد: «کشاکشها میان میراثفرهنگی و معدنکاران ادامه داشت و نشستهای بسیاری برگزار شد تا کار به فرمانداری و شورای تامین کشیده شد. چندی نگذشت که به ما اینگونه گفتند که شورای تامین مصوبهای دارد که برپایهی آن معدنکاران میتوانند جادهشان را از روی عرصهی باستانی بگذرانند. مصوبهای را که آنها ادعا می کردند، ما هیچگاه ندیدیم و آنچه شنیدیم در حد گفتهها و ادعاهای خود آنها بود».
با همهی اینها، معدنکاران به هر کاری دست زدند تا حرف خود را به کرسی بنشانند و برای رسیدن آسانتر و کمهزینهتر به معدنهایشان، جادهای را بکشند که میراث یک تمدن را نابود میکرد. محمدپور در دنباله گفت: «در این زمان بود که یکی از معدنکاران که معدن او یکی از نزدیکترین بخشها به محوطه بود، برای اینکه ما را با کار انجام شده روبهرو کند، شبانه در هفتم دیماه 1399 خورشیدی، جادهای بر روی محوطهی جوبَجی کشید. روز پس از آن میراثفرهنگی باخبر شد و جلو بولدوزرها و کشیدن جاده را گرفت. اما باز نیمروز هشتم دیماه، آنها دوباره کار خود را از سر گرفتند. ماموران حفاظت یگان باخبر شدند و کوشش کردند جلو جادهسازان را بگیرند. اما معدنکار و برادرش که رانندهی بولدوزر بود، با ماموران درگیر شدند و یکی از آنها را زخمی کردند. مامور یگان حفاظت را به بیمارستان رساندند و گواهی درمان هم گرفته شد. به دنبال این ماجرا، ما شکایت کردیم. پرونده به دادگاه فرستاده شده است و سازمان میراثفرهنگی پیگیر آن است».
این کنشگر میراث فرهنگی در ادامه به دشواریهای نگهداری از میراث نیاکانی اشاره کرد و گفت: «مسایل و دشواریهای میراث فرهنگی ساده نیست. کسانی که دست به چنان کارهایی میزنند باید این را بدانند که محوطههای باستانی باید حفظ و نگهداری شوند. این نهتنها دربارهی محوطهی باستانی جوبَجی درست است بلکه دربارهی هر محوطه باستانی دیگری هم باید گفته شود و موجودیتاش نگهداری و حفظ شود».
محمدپور به قانونهای بازدارنده نیز اشاره کرد و افزود: «مادهی 26 قانون مدنی بهروشنی میگوید که”آثار تاریخی در شمار منافع ملی و مصالح عمومی هستند”. مادهی 8 مدیریت عمومی خدمات کشوری هم میگوید که “حفاظت از آثار تاریخی از ارکان حاکمیت ملی است”. بنابراین هر رویدادی که در محوطههای تاریخی روی بدهد، یا هر دستدرازیای به دست هر شخص حقوقی یا حقیقی در آنجا انجام بگیرد، مخدوش کردن منافع ملی و مصالح عمومی است و نیز مخدوش ساختن اقتدار ملی کشور. جدای از اینکه چنین کارهایی برپایهی ماده 558 تا 565 قانون مجازات اسلامی، جرم شناخته میشود و باید پیگیری قانونی کرد».
او در پایان گفت: «درخواست ما از مسوولان این است که جادهای بیرون از عرصه و محوطهی باستانی برای معدنکاران کشیده شود. اگر نمیتوانند جاده بکشند، باید مجوز آنها را باطل کنند یا اینکه خود معدنکاران را مجبور کنند که جادهای بیرون از محوطه برای دسترسی به معدنهایشان بکشند. نمیشود و نباید از روی عرصه و محوطهی باستانی جاده کشید».