محلهی دیرینهی «درخونگاه» در گسترهای جای گرفته است که نزدیک به بازار و خیابان بوذرجمهری است. این پهنه بخشی از محلهی تاریخی سنگلج است و در بخشبندیهای کنونی منطقه 12 شهرداری بهشمار میرود. درخونگاه از شمال به خیابان انقلاب و از باختر به خیابان حافظ راه میبَرد. اکنون نام دیگری به آن داده اند و با نام اکبرنژاد خوانده میشود.
برای درخونگاه دیرینگیای همسان با کهنترین محلههای شهر تهران در نظر میگیرند. از همان زمان که تهران چهار محله بیشتر نبود و سنگلج، اودلاجان، چال میدان و بازار گستردگی آن را شکل میداد، از درخونگاه نیز نام میآوردند و جایی شناخته شده و پیوسته به سنگلج میدانستند. در دیرینهترین نقشهای که از پایتخت کشیده شده است، نام درخونگاه دیده میشود. آن نقشه را میرزا عبدالغفار نجمالدوله در سال 1275 مهی (:قمری)، در زمان پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار با باریکبینی در خور ستایشی کشیده است. این نشانهها از تاریخ دیرین درخونگاه حکایت دارد. افزونبر اینکه بافت کهن درخونگاه نشانهی دیگری از تاریخچهی این محله است. کوچههای باریک و خانههای قدیمیساز از ویژگیهای محلهی درخونگاه است. هنوز هم میتوان بر روی درهای برخی از خانههای آنجا کوبههای کهن را دید؛ یا بخشهای اندرونی و بیرونیای را نگریست که به پسند و شیوهی پیشینیان ساخته شدهاند.
دربارهی معنای درخونگاه با اطمینان نمیتوان سخن گفت و روایتها چندگانه است. برخی میگویند که نام این محله «در خان گاه» است که در گویش تهرانی درخونگاه شده است و از آنرو که در این محله خانها و بزرگان بسیاری زندگی میکردند، چنین نامی یافته است. یک سخن دیگر چنین است که درخانگاه جایی است که در آن خوان (سفره) میگستردند و مردم را به مهمانی میخواندند و جایی مانند خانقاه بوده است. درخونگاه نیز به سبب فراوانی دکانها و آبادی محله، چنین نامیده شده است. یک روایت دیگر اینگونه است که در این محله به سبب بودن لوطی ها و کلاه نمدی ها، همواره درگیری و خون ریزی رخ می داد. از اینرو، درخونگاه به چم جایی است که در آن خون ریخته میشود! این را هم گفتهاند که در زمان ناصرالدینشاه بر سر تصاحب نخلی که در تکیهی محله بود، مردم با هم گلاویز میشدند و در این میان چهبسا خونی نیز ریخته میشد. به همین سبب نام محله به درخونگاه آوازه پیدا کرد. هیچکدام از این سخنها استناد تاریخی ندارد. پس درستتر آن است که بگوییم معنای واژهی درخونگاه و سبب نامگذاری این محله، چندان روشن نیست.
با این همه درخونگاه همواره به داشتن لوطیها و باباشملها آوازه داشت و فرهنگ لوطیگری از ویژگیهای آن بود. در این محله زورخانههایی ساخته شده بود و پاتوق لوطیها و نوچههایشان بود. یک نمونه از زورخانههای درخونگاه که آوازهای تاریخی یافته است، زورخانهی شعبان جعفری بود. او که در رویدادهای دههی سی خورشیدی بارها و بارها نامش بر سر زبانها افتاد و در کودتای امرداد 1332 نقشورزیها کرد، در درخونگاه کیا و بیایی داشت و باشگاهش در همین محله بود.
یکی از بخشهای کهن درخونگاه، گرمابهی تاریخی آن است که سپستر کاربری آن دگرگون شد. در میانهی محله نیز بازارچهای سقفی دیده میشد. این بازارچه به گذر مستوفی، بازارچهی قوامالدوله و بازار راه داشت و پیوندگاه این مکانهای تجاری و داد و ستدی بود.
در درخونگاه و محلهی سنگلج از خانهای تاریخی از آنِ سلیمان خان افشار نام بُرده شده است. نمیدانیم وضعیت کنونی این خانه چگونه است، اما میتوان دریافت که درخونگاه یکی از مکانهایی بوده است که خانوادهی آذربایجانی افشار، پس از استقرار قاجاریه در تهران و پایتخت شدن این شهر، همراه مردمانی از ایل قاجار به تهران آمدند و در آنجا سکنا گزیدند. در دیگر محلههای تهران نیز خانههایی به نام افشارها هست؛ مانند محلههای چالمیدان و چالحصار.
در درخونگاه یکی از سازههای کممانند معماری دورهی قاجار دیده میشود. این سازه مسجد حاج رجبعلی نامیده میشود و تاریخ ساخت آن بهگمان بسیار در سال 1220، دورهی محمدشاه قاجار، بوده است. ویژگی نمایان مسجد یاد شده دارا بودن نخستین سقف بیضی شکل در ایران و نخستین گنبد بیضی شکل در تهران است. این سازه سه ایوان دارد و در بخش شمالی آن یک مهتابی دیده میشود. در بخش خاوری نیز خانهی کوچکی با حیاط مرکزی ساخته شده است که شاید کاربری مدرسه داشته است. یک گنبد در میانهی سازه و دو نیم گنبد در جهت خاور و باختر آن دیده میشود. کاشیکاریهای بسیار زیبا و قاجاری این سازه، کار یکی از استادان نامدار روزگار قاجار، محمدقلی کاشیپز شیرازی است. از دیگر کارهای این استاد، کاشیکاری چند دروازهی تهران و سر در عالی قاپوی کاخ گلستان است. هم چنین در انتهای بازارچهی درخونگاه، نرسیده به بازارچهی قوام الدوله، کلیسایی کهن ساخته شده است.
این را نیز یادآوری کنیم که درخونگاه زادگاه رُماننویس نامدار اسماعیل فصیح بوده است. او که در دوم اسفند 1313 خورشیدی در محلهی درخونگاه زاده شد، رویدادهای یکی از رُمانهایش را در این محله برگزیده است. آن رُمان که «بازگشت به درخونگاه» نام دارد، در سال 1377 چاپ شده است. فصیح دربارهی زادگاهش درخونگاه گفته بود: «آدمهایی که در آنجا وجود داشتند و من را به گریه میانداختند یا میخنداندند، یا عشق میورزیدند، همه در ذهن من حک شدهاند».
* با بهرهجویی از: «ویکی پدیا» و تارنماهای «پایگاه خبری تحلیلی شهر» و «انجمن مفاخر معماری ایران».
خیابان اکبرنژاد ابتدای ورودی محله درخونگاه تهران
سرای محله تختی
بازسازی مسجد قدیمی حاج رجبعلی 1220هجری شمسی در دوران محمد شاه قاجار
مسجد قدیمی حاج رجبعلی 1220هجری شمسی در دوران محمد شاه قاجار در حال بازسازی بیرونی
کلیسای قدیمی گیورک مقدس 228 سال پیش
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
4 پاسخ
بسیار بسیار ارزشمند بود.
گزارشهای تهران شناسی عالی است.
توي اين جور محله ها فقط جون ميده آدم آلبوم دلتنگي ستار گوش كنه
منزل میرزا احمد عمالویی نماینده مجلس دو دوره ملی در زمان نخست وزیری نظام السلطنه مافی و مجلس موسسان بین تکیه رجبعلی و درخونگاه بوده
خونه پدربزرگ مادریم (الان هم پدر بزرگم هم مادر بزرگم فوت کردن)تو محله درخونگاه بود خیلی خاطره دارم بچه بودیم عشق مون این بود تاسوعا عاشورا بریم صبح با پدربزرگم و بابام بریم مسحد اردبیلیها قمه زنی ببینم و با پسرخاله هام ظهرعاشورابریم اغذیه شوخ نزدیک میدان منیریه ساندویچ الویه نذری بگیریم همه چیز قشنگ بود نمیدونم چون بچه بودیم یا اون موقع همه چیز قشنگ بود الان سالی ۱بارمیرم خونه بابام بااینکه هر دو تهران هستیم یاد اون ایام میافتم دلم میگیره