امروز فرخ روز سپندارمزد امشاسپند از ماه بهمن سال 3758 زرتشتی، دوشنبه 29 دیماه 1399 خورشیدی، 18 ژانویه 2021 میلادی
هجدهم ژانویه سال 311 میلادی با به پادشاهی برگزیدن شاهپور دوم پیش از زایش او، به آشوبی كه بر سر جانشینی شاه كشور، در ایران پدید آمده بود و كار تصمیمگیریهای دولتی را آشفته كرده بود، پایان داد.
شاهپور دوم یا شاهپور بزرگ یا شاپور ذوالاکتاف از ۳۰۹ تا سال ۳۷۹ میلادی، دهمین پادشاه ساسانی بود. در این روز بزرگان ایران پس از چند نشست رایزنی سرانجام تصمیم گرفتند كه فرزند زادهنشدهی پادشاه درگذشته را به شاهی برگزینند، زیرا كه پزشک دربار پس از گفتوگو با بانوی شاه درگذشته رای داد كه بیگمان، «نوزاد» پسر خواهد بود. درباریان، زمانی که مادر وی، باردار بود بر او تاج شاهی نهادند. بدینسان شاهپور دوم (ذوالاكتاف) كه از هفده سالگی، خود کارها را به دست گرفت تنها پادشاهی است كه دوران سلطنت او بیش از درازنای زندگانیش به شمار آمده است.
پس از درگذشت هرمز دوم، پسر او آذرنرسی به عنوان جانشین برگزیده شد، اما دوره او کوتاه بود و از سوی اشراف و روحانیون برکنار شد. آنها یک برادر او را هم که لایق سلطنت نمیدانستند، کور کردند و برادر دیگرش را که مثل پدر، هرمز نام داشت، به زندان افکندند که چندی بعد فرار کرد و به روم پناه برد. آنها نوزاد او را که شاهپور دوم نام گرفت، بر تخت پادشاهی نشاندند. بنابر یک روایت سنتی، درباریان و روحانیون، تاج ساسانی را روی زِهدان مادر وی (به هنگام بارداری) قرار دادند. میتوان فرض کرد که در سالهای آغازین پادشاهی وی، درباریان و روحانیون و بهویژه مادر شاهپور ملکه مادر کارها را در دست داشتند
یکی از دردسرهای آن دوره «آشفتگی ناشی از امروز و فردا کردن بزرگان بر سر برگزیدن شاه تازه» آهنگ کوچیدن قبیله تازی از صحرای جزیرة العرب به بحرین و به دست آوردن آنجا از سوی افراد این قبیله بود که بایستگی برگزیدن هرچه زودتر پادشاه را میپذیرفت. تازیان در آن زمان، سرزمینهای ساحل غربی خلیج فارس و همچنین جزیره بحرین را همگی «بحرین» میخواندند.
شاهپور دوم كه از كودكی دشمنی با تازیان کوچیده را به دل گرفته بود. سپس آنان را سركوب كرد. تازیان وی را «ذوالاکتاف» خواندهاند. گفتهاند شاهپور دوم با سوراخ كردن شانههای اسیران تازی، آنان را به ریسمان كشید.
تاریخنگاران رومی وقت دیدگاه دیگری داده و نوشتهاند که این فرنام (:لقب) به این شوند بوده که شاهپور دوم شانههای پهن داشته (به زبانزد چهار شانه) بود.
سپندارمزد در جهان خاکی، نگاهدارندهی زمین و زنان است. زمینی که بیهیچ چشمداشتی هرچه دارد در اختیار جانداران میگذارد و زنانی چون مادر که همچون زمین، مهربان و فروتنند، مهر میورزند بدون این که چشمبه راه پاسخی مهرانگیز باشند. زن و زمین همسانیهای بسیاری دارند. زن و زمین هر دو نماد باروری و زایش هستند، زندگی از زن و زمین است که جریان دارد. این فروزه در انسان به گونهی فروتنی و مهر و خدمت به دیگران، نمایان میشود. سفرهای که هنگام برگزاری آیینها بر روی زمین پهن میشود نماد سِپَندارمَذ اَمشاسپَند و زمین است.
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت است.
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته میشود، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست. امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست. وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
می آر از پی آن که بی مینشد
دلی شادمان و تنی شادخوار
سپند آر پی آن که چشم بدان
بگرداند ایزد ازین روزگار
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
ورز زمین کن
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار