دوم فوریه، برابر با ۱۴ بهمنماه، روز جهانی تالابها بود. این روز در پی تصویب پیمان نامهی بینالمللی رامسر در سال 1971 میلادی از سوی ایران پیشنهاد شد و کشورهای جهان آن را پذیرفتند. این پیماننامه پس از گذشت چندین دهه اکنون 171 کشور جهان را پوشش میدهد.
روز جهانی تالابها، برای ما نهتنها یادآور کوشش افزونتر برای حفظ و نگهداری تالابها بهعنوان سرمایههای بیمانند زیستبوم ایران است، بلکه از دیدی دیگر یادکرد کوششهای شادروان اسکندر فیروز، رییس سازمان محیطزیست ایران در زمان برپایی گردهمایی رامسر نیز هست. با اینهمه، اکنون تالابهای کشور با چالشهای بسیاری روبهرو شدهاند و کارشناسان از وضعیت نامطلوب آنها سخن میگویند. یک رویداد ناخوشایند و خبرساز دیگر در این روزها، حذف نام کنوانسیون رامسر برای چند روز از لوگوی پنجاهمین سالگرد آن در روز جهانی تالابها بود؛ موضوعی که چهبسا (به سخن یکی از خبرگزاریها) بتوان رد پای اماراتیها را در چنین حذفی پیدا کرد. هر چند واکنشی که به این حذف نشان داده شد، وبسایت این کنوانسیون را ناگزیر ساخت که نام رامسر را به لوگوی خود بازگرداند.
تالابها سرمایههای گرانبهای زیستبوم ایران
تالابهای ایران از دید اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی اهمیت بیمانندی دارند. اما با نگاه به وضعیت کنونی تالابها، میتوان گمان بُرد که این سرمایههای ملی در حال فراموشی هستند یا آنگونه که باید نگهداری نمیشوند. نشانههای این کمتوجهیها در خبر واگذاری مدیریت تالاب انزلی به وزارت نیرو آشکار بود. ازسوی دیگر آنچه در تالاب میانکاله میگذرد و به مرگ گروهی پرندگان کوچرو میانجامد، یک گواه دیگر برای ضعف مدیریت تالابهای کشور است. بهراستی شگفتانگیز است که «هنوز پس از گذشت یکسال نهتنها مدیران و کارشناس و مسوولان سازمان محیطزیست نمیتوانند علت اصلی مرگ هزاران پرندهی مهاجر را که در مدت کوتاهی در این تالاب کشته شدهاند، بیان کنند که باز هم شاهد کشته شدن 170 پرنده دیگر و شاید افزایش این شمار در روزهای آینده هستیم» (خبرگزاری مهر، 14 بهمن ).
این رویدادها، در کنار حذف نام ایران از پوسترهای جهانی تالابها، در حالی روی میدهد که ایران از پیشروترین کشورهای جهان در حفاظت از محیطزیست شناخته میشد. اکنون و «در میانهی این سالها به دلیل وقوع جنگ تحمیلی، فشار تحریمهای بینالمللی، وقوع خشکسالی و ضعفهای مدیریتی، نتوانستیم از یکی از قدیمیترین معاهده بینالمللی محیطزیستی به خوبی حفاظت کنیم به نحوی که در آستانهی این روز خبرهای تلخی از وضعیت مدیریت این محیطهای طبیعی با ارزش، به گوش میرسد» (روزنامه همشهری، 14 بهمن).
به این نشانهها و ضعف مدیریتی، نداشتن برنامهای جامع برای آمایش سرزمین را هم باید افزود. افزونبر اینکه «عدم هماهنگی بینبخشی در دستگاههای دولتی، خشکسالیهای پیدرپی و توسعه ناپایدار، جان تالابهای ایران را گرفته است. بیش از هزار تالاب در ایران وجود دارد که اوضاعشان تعریفی ندارد. تالابها حدود 3 میلیون هکتار از اراضی کشور را شامل میشوند. ولی فقط حدود 1.5میلیون هکتار از آنها در کنوانسیون رامسر ثبت شده است» (گزارش روزنامهی همشهری).
اگر از تالاب ارومیه بگذریم که برنامههایی هدفمند برای احیا آن در جریان است، خبرهایی که از دیگر تالابها به گوش میرسد ناامیدکننده است. این تالابها گرفتار در پروسههایی هستند که آنها را «نوسانات مدیریتی» نام گذاشتهاند. «کارشناسان میگویند، در پنجاهمین روز جهانی تالابها، عمدهترین چالشهای تالابها در کشور، نگاه بخشی در کشور، بهرهبرداری ناپایدار و برنامهریزی نشده، استفاده از منابع آبی بدون در نظر گفتن ظرفیت آنهاست که همچنان برقرار است و اجرای موفق برنامههای مصوب تالابها را با چالش مواجه میکند» (همشهری).
یک نمونه از وضعیت تاسفبار تالابهای کشور، تالاب گاوخونی با 47 هزار هکتار مساحت است که اکنون تنها 4 درصد این تالاب آب دارد (گزارش خبرگزاری ایلنا، 7 بهمن). مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان درباره وضعیت تالاب گاوخونی گفته است: «نبود مدیریت جامع حفاظت از تالاب، گرمای هوا، کاهش بارندگی و قطع حق آبه این تالاب از سال 1366 به بهانهی کمآبی، از عوامل روبه نابودی رفتن این تالاب است. همچنین ساخت سد در سال 1377 خورشیدی، بر روی رودخانه ایزدخواست نیز از دیگر دلایل خشک شدن تالاب گاوخونی است. همچنین بوتهکنی، تخریب پوشش گیاهی و تردد خودروها نیز در خشک شدن این تالاب بیتاثیر نبودهاند». کمترین پیامد خشک شدن تالاب گاوخونی، «ایجاد کانون بزرگ گرد و غبار در کشور و نابودی پنج استان از جمله اصفهان، چهارمحال و بختیاری، قم، سمنان، یزد و حتا طبق نظر کارشناسان، گفته شده تا تهران نیز ممکن است برسد» (گزارش ایلنا). افزونبر اینکه اگر این تالاب بینالمللی خشک شود، بر اثر ریزگردهایی که در سطح تالاب ایجاد میشود بیماری سرطان میان مردم منطقه تا سطح گستردهای پدیدار خواهد شد.
به هرروی، با خبرهایی که منتشر میشود چنین بهگمان میرسد که چهبسا مسالهی تالابها برای دولتمردان چندان مهم نیست. «نگاه تبعیضآمیز میان تالابها و معضل خشکسالی، تا تلاش وزارت نیرو در سیطره بر تمامی پهنههای آبی از جمله تالابها که میتوان این را در واگذاری مدیریت تالاب انزلی به عنوان یکی از مهمترین تالابهای ایران و از جمله رامسر سایتهای کشور دید» (مهر، 14 بهمن)، گواه چنین سخنی است.
حذف نام رامسر از لوگوی کنوانسیون جهانی تالابها
اکنون نیم سده از پیماننامهی بینالمللی رامسر گذشته است، اما شگفت است که «در سایهی بیعملی مسوولان و با شیطنتهای اماراتیها نام رامسر از پوسترهای جهانی قدیمیترین کنوانسیون بینالمللی زیست محیطی حذف شد» (مهر، 14 بهمن). رییس فراکسیون محیطزیست، در صفحهی توییتری خود به حذف نام ایران از این پیمان اشاره کرده و نوشته بود: «پس از پنجاه سال و به یُمن کوشش مقامات دستگاه دیپلماسی، نام رامسر از عنوان کنوانسیون بینالمللی رامسر حذف شده و هیچ صدای اعتراضی نیز بر نخواسته است. اگر موضوع تالاب و محیطزیست برای شما اولویت نیست به حرمت نام ایران اقدام کنید». (گزارش خبرگزاری مهر). نکته اینجاست که کشور امارات اکنون رییس کمیته دایمی این کنوانسیون تا زمان برگزاری اجلاس بعدی است! این واکنشها و دیگر نوشتههایی که در فضای مجازی انتشار یافت، پس از اینکه مدتی لوگوی رسمی کنوانسیون رامسر در صفحه اصلی وبسایت این کنوانسیون با لوگویی که برای پنجاهمین سالگرد کنوانسیون رامسر و روز جهانی تالابها که نام رامسر در آن ذکر نشده بود، جایگزین شد. اکنون لوگوی اصلی کنوانسیون که نام رامسر در آن حک شده به صفحه اصلی این وبسایت بازگشته است (خبرگزاری ایسنا، 16 بهمن).
به هر روی، نگرانیهایی که از سوی مردم و برخی کنشگران زیستبوم به حذف نام رامسر از لوگوی کنوانسیون جهانی نشان داده شد، سرانجام این موسسه جهانی را وادار ساخت که بار دیگر در صفحه اصلی وبسایت خود نام کنوانسیون رامسر را بازگرداند.
اکنون چنین گفته میشود که «موضوع حذف نام رامسر از لوگوی پنجاهمین سالگرد کنوانسیون، در کنار نگرانیهای عمومی که در این زمینه به وجود آورد، باعث شد امسال روز جهانی تالابها و موضوع کنوانسیون رامسر بیش از پیش مورد توجه مردم قرار گیرد و مردم نسبت به این موضوع حساسیت و اطلاع بیشتری پیدا کنند» (ایسنا).
به هر روی، تالابها جدای از زیباییهای زیستبومی، سرمایههای بیبازگشتی به شمار میروند که نگهداری از آنها خویشکاری ملی است. کوتاهی در اینباره آسیبهایی در پی خواهد داشت که نهتنها گریبان نسل کنونی را خواهد گرفت بلکه نسلهای آینده را نیز با مسایل بیشمار و حل ناشدنی روبهرو خواهد ساخت.