امروز فرخ روز سپندارمزد امشاسپند و اسفندماه به سال 3758 زرتشتی، خجسته «سپندارمزگان» روز گرامیداشت زن زمین زایندگی، 29 بهمنماه 1399 خورشیدی 17 فوریه 2021 میلادی
چنین روزی فوریه 1954 میلادی نشست بینالمللی کارشناسان بررسی سرودهای ملی در شهر وین، سرود «ای ایران» را از دید محتوا و آهنگ، بسیار میهنی و مهیج اعلام داشت و تاکید کرد که «ای ایران» تا این زمان، موثرترین ـ برانگیزانندهترین و میهنگراترین سرود ملی کشورها است که هر ایرانی با شنیدن آن برانگیخته و آماده فداکاری برای میهن میشود.
صدها آهنگ جاویدان از خالقی بهجا مانده است که نامدارترین آنها آهنگ سرود «ای ایران» است که شعر آن را «حسین گُلگُلاب» استاد وقت دانشگاه تهران و هموند فرهنگستان ایران سروده است. این سرود در سال 1323 خورشیدی (1944 و در جریان اشغال نظامی ایران از سوی متفقین) تکمیل شد. انگیزه سرودن این شعر، مشاهده بی حرمتیهای نظامیان اشغالگر بود که از تاریخ و تمدن ایرانیان بی خبر بودند. ایران قرنها تنها اَبَرقدرت جهان و بیش از 8 سدهی پیاپی، یکی از دو اَبَرقدرت بود و در قرون وُسطا که غرب در ظلمت و تاریکی بود، اَبَرملّت در ادبیات، دانش، اندیشه و تألیفات.
برپایهی یک آمار، در ربع قرن منتهی به 1385 (2006 میلادی) نوار و سی دی سرود «ای ایران، ای مرز پُرگُهَر ـ ای خاکت سرچشمهِ هنر» … «مِهر تو شد چون پیشهام ـ دور از تو نیست اندیشهام» … «در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما ـ پاینده باد خاک ایران ما» بیش از هر آهنگ و سرود فارسی دیگر تولید و کمابیش در خانه هر ایرانی در درون مرز و برون مرز پیدا میشود.روح الله خالقی، موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهی ویلن سازنده آهنگ سرود ملی غیررسمی «ای ایران» بود که 21 آبان 1344 (12 نوامبر 1965) در 59 سالگی بر اثر بیماری سرطان در اتریش فوت شد. وی برای درمان بیماری به اتریش رفته بود. خالقی در سال 1285 خورشیدی در ماهانِ کرمان زاده شد.
خالقی که بر انواع فرضیههای موسیقی و علوم صدا زبردست بود در زنده کردن موسیقی اصیل ایرانی خدمات ارزنده انجام داد از جمله توجه به چَنگ رودکی. وی بود که توصیه میکرد ریشه موسیقی ایرانی و واژههای گمشدهی پارسی را باید در میان تاجیکها و مردم جنوب روسیه و قفقاز شمالی جستجو کنند.
فرخ روز سپندارمذگان، روز زن مادر، زمین زایندگی، ۲۹ بهمنماه “۵ اسفند در گاهشمار زرتشتی”
در ایران باستان، میان آریاییان، روزی موسوم به روز عشق «سپندارمذگان یا اسفندارمذگان» بوده است. این روز در گاهشماری زرتشتی برابر با پنجم اسفندماه از ماه اسفند و در سالنمای خورشیدی ایرانی، که شش ماه نخست سال سی و یک روز شمرده میشود، شش روز به جلو آمده و به درستی برابر با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی.
زرتشتیان جشن سپندارمذ «سپندارمذگان – روز زن و روز زمین» را هرساله در پنجم اسفندماه زرتشتی برابر با 29 بهمنماه خورشیدی برگزار میکنند.
سپندارمذ نام گیتوی زمین است. گستراننده، سپند، فروتن. زمین نماد مهرورزی و زایندگی است چون با فروتنی و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود میپروراند. از اینرو در فرهنگ ایران باستان «سپندارمذ» را نماد عشق میپنداشتند. پسوند «گان» هم به معنی «جشن» است، و در نتیجه «سپندارمذگان» بهمعنی «جشن سپندارمذ» «جشن روز زن و زمین» است.
«سپندارمذگان» جشن زمین و گرامی داشت آفرینش به مهر است که هردو در کنار هم معنا پیدا میکردند. جشن «سپندارمذگان» یا «اسفندگان»، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.
در باور ایرانى، مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهرورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوانترى است که هر یک از این دو بهتنهایى راه بهجایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مىکشانند. اشوزرتشت، پیامآور یکتاپرستی، خوشبختى آدمی را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مىداند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسانها – همه زنان و مردان – داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو بنپایهی زندگی مىداند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مىداند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
مردم ایران از دسته مردمانی هستند که زندگیشان با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبتهای گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذراندهاند. این جشنها نشاندهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و جهانبینی ایرانیان باستان است.
یک پاسخ
براستی ک سرود ای ایران، تک و نمونه است و شور و امید را دل هر ایرانی زنده میکند