همه چیز از زمانی آغاز گرفت که پای سفیر عثمانی به بخشی از باغهای تجریش باز شد؛ یعنی همان جایی که سالهای بسیاری است که «پُل رومی» نامیده میشود. آن گشت و گذار سفیر، در زمان ناصرالدین شاه قاجار روی داد. روابط سیاسی ایران و عثمانی در دورهی قاجار به بدی زمان صفویه نبود. دو کشور کموبیش در آشتی بهسر میبُردند؛ مگر زمانهایی که آزمندی عثمانیها آنها را بهسوی مرزهای ایران میکشاند و سببساز جنگ و زد و خوردهایی کوتاه میشد. در زمان ناصرالدین شاه جنگی میان دو لشکر روی نداد و همه چیز در دوستی و آرامش گذشت. سفیر عثمانی شهر و پیرامون تهران را میپسندید و زمانی که برای گردش به تجریش آمده بود تصمیم گرفت در آنجا خانه و عمارتی برای خود بسازد. همین کار سرآغازی برای نامگذاری محلهی پُل رومی شد. این داستان را باید پی گرفت.
در جایی که اکنون ایستگاه مترو قیطریه ساخته شده است، خیابانی دیده میشود که از سالهای بسیاری است که پُل رومی نام گرفته است. محلهی پیرامون آن نیز به همین نام شناخته میشود. در آن زمان در این خیابان رودخانهای جاری بود که سرچشمهاش به کوههای دربند میرسید. رود از دربند راهش را آغاز میکرد و تجریش و باغ فردوس را میپیمود و از جایی که سپستر پُل رومی نام گرفت میگذشت و آن اندازه ادامه مییافت تا به چیذر برسد. این رود که مقصود بیک، یا رود دربند، نامیده میشد، یکی از هفت رود درهی تهران دانسته میشد. گذر مقصودبیک در سرپل تجریش از تفرجگاه های تهرانیها بود و رودخانهای که از آنجا سرریز میشد، دیدنی و باطراوات بود. در همهی مسیری که این رود میپیمود، باغهای پُردار و درخت و زمینهای کشاورزی دیده میشد و همانند امروز نبود که بزرگراهها و ساخت و سازها نَفَس تجریش و شمیران را گرفته باشند.
بر روی رودخانهای که از زمینهای پایین قیطریه میگذشت، یعنی در محلهی پُل رومی کنونی، پُل کوچک و چوبیای ساخته بودند که جایی برای گذر و آمدورفت روستاییان آن حوالی بود. بهتر است بگوییم که پُل چوبی آنجا بیشتر مانند راهی باریک و مالرو بود. آنجا را سرآسیاب مینامیدند؛ بدان سبب که آسیابی آبی در آنجا ساخته شده بود. سرآسیاب نام کهن پل رومی است. در سالیانی دورتر بر اثر گذر زمان و رسیدگی نکردن به پل، سازهی چوبی آن فرسوده شد و با سیلی که راه افتاد، به تمامی از میان رفت. ناگزیر، پُل دیگری، در سالهای آغازین پادشاهی رضاشاه پهلوی، از آجر و سیمان ساخته شد تا رفت و آمدها ادامه پیدا کند. طراح و سازندهی پل یکی از معمار نامدار روزگار قاجار، استاد علیمحمد معمارباشی بود. چون پل چوبی نزدیک باغ و عمارت سفیر عثمانی جای داشت، پل رومی نامیده شد. این را باید اندکی بیشتر توضیح داد.
پل رومی و باغ و عمارت سفیر عثمانی
در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، سفیر عثمانی در ایران فخری افندی نام داشت. در آن زمان ساختمان اداری سفارت عثمانی در خیابان علاءالدوله (خیابان فردوسی کنونی) بود. هنوز هم سفارت کشور ترکیه را در آن ساختمان قدیمی، اما بازسازی شده، میتوان دید. سفیر عثمانی برای زندگی خود و کارمندان سفارت، یکی از باغهای سرآسیاب در محلهی الهیهی کنونی را خریداری کرد و در آنجا عمارتی کوچک ساخت. آن باغ و خانه در نزدیکی پل قدیمی سرآسیاب بود که پیشتر اشاره کردیم که با سیل از میان رفت و پل دیگری به جای آن ساختند. پل قدیمی جایی همیشگی برای گذر و آمد و شد سفیر و کارگزاران سفارت عثمانی بود.
عثمانیها میراثبَر امپراتوری روم شرقی بودند. آنها با گشودن و دست یافتن به شهر قسطنطنیه در سال 1453 میلادی، هر آنچه را که به امپراتوری روم شرقی وابسته بود، از آنِ خود کردند. به همین سبب عثمانی (یا کشور ترکیهی امروزی) را گاه روم شرقی نیز مینامیدند. در ایران نیز به همینگونه، گاهی کشور عثمانی به نام روم خوانده میشده است. نامگذاری پل چوبیِ سرآسیاب به پل رومی، به همین سبب بود.
اما داستان نامگذاری پل رومی تنها همان نیست که اشاره کردیم. برخی سببهای دیگری برای آن میشمارند که اعتبار کمتری دارد. آنها می گویند نام پل به شیوهای از معماری پلهای ایران بازمیگردد. شیوهی رومی، از اصطلاحات معماری ایرانی است و به پلهایی گفته میشود که تاق نیمدایرهای دارند. این هم که برخی گفتهاند نام پل رومی برگرفته از پلی تاریخی به همین نام در شهر دزفول است که اسیران رومی در زمان ساسانیان ساختند، گمان دور از ذهن و نادرستی است. به هرروی، آنچه درستتر است همان است که در آغاز برشمردیم: پل سرآسیاب به سبب نزدیکی به عمارت و باغ عثمانیها و آمد و رفت سفیر و کارمندان سفارت، پل رومی نامیده شد.
محلهای سبزینه از باغ
محلهی پل رومی کنونی، مانند همهی محلههای تهران، مجموعهای از گذر بیامان خودروها، ازدحام رهگذران، راه بندانها، سازههای بلند و کوتاه و فضای سبز اندک است، اما در گذشتههای تاریخی اینگونه نبود. باغ بزرگ پل رومی چمنزاری گسترده بود که آبنمایی سنگی داشت و سازهای چند ضلعی که مانند دژهای کهن بود، آن را زینت میداد. باغ دیگر از آنِ بانویی به نام معصومه امینی بود و باغ شریف نفیسی نامیده میشد. گستره این باغ از الهیه تا پل رومی کشیده میشد. هر چند هنوز بخشی از آن بهجا مانده است. از یک باغ دیگر آن گستره نیز نام برده اند که از آنِ سردار اسعد بختیاری، از سیاستورزان نامدار دورهی رضاشاه، بود. این باغ را نباید با باغ ایلخانی او در میدان توپخانه اشتباه گرفت.
از سازههای تاریخی دیگر محلهی پل رومی، باغ سفارت آلمان است. سفارت آلمان این باغ را در سال 1904 میلادی خریداری کرد. اما پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمانها، باغ را از آن کشور گرفتند و به سفارت سوئد سپردند. پس از چندی باغ به وزارت خارجه ایران داده شد و اقامتگاه تابستانی نخستوزیر ایران شد. تا آنکه در سال 1953 میلادی، دههی سی خورشیدی، باغ و سازهی آن را به سفارت آلمان بازگرداندند و اکنون نیز در اختیار آلمانیهاست. سازهای کهن از دوره ی قاجار در این باغ وجود داشت که بر اثر فرسودگی بسیار ویران شد.
در سال 1325 خورشیدی بیمارستانی از دهش بانویی نیکوکار به نام اخترالملوک سهرابی در محلهی پل رومی ساخته و در سال 1348 وقف جمعیت شیر و خورشید ایران شد. ساختمان مرکزی بیمارستان اختر در سال 1332 گشایش یافت. این بیمارستان که هنوز هم به خدمات درمانی خود ادامه می دهد، در خیابان آذر محلهی پل رومی جای دارد.
محلهی پل رومی، با پیشینهای تاریخی، اکنون مرزهایی دارد که از شمال به تجریش، از جنوب به بزرگراه صدر (بزرگراه ژنرال دوگل پیشین)، از باختر به محله الهیه و از خاور به محلهی قیطریه پایان میپذیرد. این محله در شمال شهر تهران و منطقهی یک شهرداری جای دارد. کوچههای آن باریک است و سازههای ویلایی و آپارتمانهای چند اشکوبهای نوساز، در میان کوچهها و خیابانهای پیرامونش جای گرفتهاند.
* با بهرهجویی از: گزارش پریسا قاسم خانی در «همشهری محله»؛ تارنماهای «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی»، «سایت سفارت آلمان» و «ویکی جو».
پل رومی
مسیل رودخانه میرداماد بالادست
مسیل رودخانه میرداماد پایین دست
حسینبه ارشاد تهران
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393