در آنجایی که هستهی مرکزی و تاریخی شهر تهران شکل گرفته است، کوچهها و محلههایی بود که اکنون تنها نامی از آنها بهجاست و گذر روزگار چنان آنها را دگرگون کرده است که به دشواری میتوان هویت پیشینشان را بازشناخت. یکی از آن کوچههای کهن شهر تهران، «گور زنبورک خانه» است. جایی که در سالهای دور، از یکسو با سربازان و نظامیان پیوند داشت و از سویی دیگر محلی برای ولگردان و هنجارشکنان بود.
گود زنبورکخانه در شمال خیابان مولوی جای دارد، در محلهای که «سر قبر آقا» نامیده میشود. این محله آرامگاه یکی از روحانیان روزگار قاجار به نام میرزا ابوالقاسم است. او در سال 1271 مهی در آنجا به خاک سپرده شد. سپس بر سر مزار او گنبدی ساختند. از آن پس تهرانیها آن گوشه از شهرشان را سر قبر آقا نام گذاشتند. سر قبر آقا محلهای ناامن بود و شترداران و ستوربانانی که به سبب نزدیکی به بازار در این محل و کاروانسرای آن رفت و آمد میکردند، ناامنی آنجا را دامن میزدند.
گذر زنبورکخانه و گذر لوطی صالح در راستای هم بودند. اگر میخواستند از گذر لوطی صالح به زنبورک خانه برسند، باید از سهراهی گذر می کردند که کوچهای در کنار آن بود. خانههای این کوچه را به سادگی میشد دید، از آنرو که گودی محل، آن را از پیرامونش جدا و نمایانتر میساخت.
خانهی وزیرمختار انگلیس در زمان فتحعلیشاه قاجار، در سوی باختری گود زنبورکخانه بود و در جنوب آن باغ او دیده میشد. این گذر در آن روزگار به سیاهی و تباهی دورهی ناصرالدین شاه نبود.
عکسی قدیمی از گود زنبورکخانه (سر قبر آقا)
در میانهی پادشاهی قاجاریه، گود زنبورکخانه دنیایی از تماشاییها بود. گرداگرد این گودال ژرف را حجرههایی گرفته بود که در دیوار گود کنده بودند. تاق آنها آجرچینی بود و پلکان پُرشیب و لغزندهای، پس از چند پیچ و خمهای ترسآور، به کف گود میرسید. در آنجا و در آن زمان، گود جای دلخواه خالبازها، تاس و گنجفهبازها، درویشان، لوطیها، کولی و قلندرها بود. پیالهفروشها و مکارهفروشهایی که جانوران گوناگون را، از شتر گرفته تا کبوتر و مرغ و ماکیان و گاو و گوسفند، در آنجا میفروختند نیز در گود زنبورکخانه جولان میدادند. بدینگونه دنیایی تباه و سیاه ساخته بودند که تهیدستی و ناهنجاری از سر و روی آن میبارید.
این را نیز اشاره کنیم که تهران کهن چند گود داشت؛ مانند: چالهمیدان، چالهحصار، فیلخانه، دروازه پاقاپوق و همین گذر و گود زنبورکخانه.
زنبورکچیها و سلاحداران
دربارهی نام کوچه و گذر زنبورکخانه باید بیشتر دانست. این نام با یکی از اسلحههایی پیوند دارد که به آن زنبورک میگفتند. دربارهی شیوهی بهکارگیری این اسلحه آگاهی دقیقی در دست نیست. برخی گفتهاند تفنگهای بزرگی بودهاند که سهپایه داشتند و با جای دادن پایهها بر زمین، آنها را آمادهی شلیک میساختند. گلولهی این تفنگها به اندازهی یک گردو بود. برخی دیگر زنبورک را توپهای کوچکی برشمردهاند که بر پشت شتر جای داده میشدند. آنها سلاحی بودند که نه مانندگی به توپ داشتند و نه به تفنگ.
جایی که اسلحه زنبورک نگهداری میشد، زنبورکخانه نام داشت. شترها و چارپایانی که این سلاح را حمل میکردند، و نیز گلولههای زنبورک، همگی در زنبورکخانه نگهداری میشدند. به سربازی هم که شیوهی کار با زنبورک را میدانست، زنبورکچی گفته میشد. آنها لباسهای نظامی همانندی میپوشیدند و مردان تنومندی بودند. اما گویا تنها پیکر آنها هراسآور بود، وگرنه در جنگها کارایی چندانی نداشتند و بیشتر گروه نظامی تشریفاتی بودند. شمار آنها نیز از صد تَن بیشتر نبود. گفتهاند که فتحعلیشاه به زنبورکخانه بسیار اهمیت میداد و دوست داشت در سفرهایش گروهی از زنبورکچیها پیشاپیش موکب او حرکت کنند تا نمایشی از قدرت شاه باشند. زنبورکخانهی تهران در زمان فتحعلیشاه و دورههای پس از آن، در جایی بود که گود زنبورکخانه نامیده میشد.
اما شکلگیری این گود و دیگر گودهای تهران کهن بدینگونه بود که در زمان شاه تهماسب صفوی، برای ساختن برج و باروی تهران به خاکهای انبوهی نیاز داشتند. برای این کار گودهایی کنده شد. سپس با گسترش تهران در زمانهای دیگر، آن گودها درون باروی شهر جای گرفتند و محلههایی کوچک و بزرگ را شکل دادند. آن گودها، در زمانهای بسیاری مرزهای شهر تهران را آشکار میکردند. این را نیز اشاره کنیم که در کنار نگهداری زنبورکها و توپها در گود زنبورکخانه، آنجا انباریای از آنِ دولت قاجاری نیز بود.
در گود زنبورکخانه انشعابی از یکی از پُرآوازهترین کاریزهای تهران دیده میشد. این کاریز را قنات حاج علیرضا مینامیدند و ساختهی یکی از مردان نامدار آن زمان به نام علیرضا خان فرزند ابراهیم خان کلانتر بود. کلانتر صدراعظم آقامحمدخان و فتحعلیشاه بود. کاریز علیرضاخان نیمهی خاوری تهران، در محلههای عودلاجان و چال میدان را سیراب میساخت و مادرچاه آن در نزدیکی سیدخندان کنونی بود.
در زمان رضاشاه گودهای تهران را پُر کردند و بر روی آنها خانه ساختند. گود زنبورکخانه نیز چنین سرنوشتی پیدا کرد. هر چند باز هم گودی زمین این بخش از تهران بهچشم میآید. خانههای مسکونی گود زنبورکخانه، در سالهای گذشته، دگرگونی فراوان یافتند و جایی برای انبارها و مغازههای تجاری شدهاند. بدان اندازه که کم و بیش در همهی خانههای گود زنبورکخانه میتوان این دگرگونی کاربری را دید. کوچههای این بخش از شهر تنگ و باریک است و قُرق گاهی برای موتورسواران شده است.
گود زنبورک خان که گاه چال زنبورکخانه نیز نامیده میشود، از شمال به خیابان مولوی، از جنوب به خیابان مهری و از باختر به کوچهی اکباتانی راه دارد.
* با بهرهجویی از: جستار «مطالعه گودهای شهر تهران» پژوهش دفتر خدمات نوسازی؛ تارنماهای «مشرق نیوز»؛ «پارسینه»؛ «پارس ویکی» و نیز کتاب «شکوفههای عناب» از رضا جولایی (1399).
آرامگاه سرقبرآقا (صاحب جمع-مولوی)
گذر هرندی-صاحب جمع
بازارچه امین السلطان-اردستانی
بنگاه خلیق 1324 خیابان صاحب جمع
سه راه صاحب جمع-انبارگندم
بوستان شوش-صاحب جمع
خیابان انبارگندم
مسجد امام سجاد (ع)_انبار گندم
دروازه شوش یکی از شش دروازه تهران قدیم
بوستان زندگی -شوش
کاروانسرای خانات
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393