لوگو امرداد
امروز ارد ایزد بیست‌وپنجمین روز گاهشمار زرتشتی؛ 25 فروردین‌ماه خورشیدی

بزرگداشت عطار نیشابوری، مسافر هفت شهر عشق

عطارنیشابوری 2018 04 07 12 03 03امروز فرخ و پیروز روز ارد ایزد و فروردین‌ماه سال 3759 زرتشتی، چهارشنبه 25 فروردین‌ماه 1400 خورشیدی، 14 آوریل 2021 میلادی

25 فروردین ماه در گاهشمار رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نامگذاری شده است و همه ساله آیین بزرگداشت این شاعر و عارف نامی برگزار می‌شود.

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری زاده سال ۵۴۰ مهی (:قمری) برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور نامور به شیخ عطار نیشابوری یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم است.
شفیعی کدکنی در مقدمه‌ای که بر منطق‌الطیر نوشته‌است اشاره می‌کند که شخصیت عطار در «ابر ابهام» است و اطلاعات ما حتا درباره سنایی، که یک سده پیش از عطار می‌زیسته، بسیار بیشتر از گواهی‌هایی است که از عطار در دست داریم. تنها می‌دانیم که او در نیمه دوم سده شش و ربع نخست سده هفتم می‌زیسته‌ است.
عوفی در لباب‌الالباب از او با عنوان «الاجل فریدالدین افتخار الافاضل ابوحامدِ ابوبکر العطار النیشابوری سالک جاده حقیقت و ساکن سجاده طریقت» یاد می‌کند. نام او «محمد» لقبش «فریدالدین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است. برپایه‌ی بازگفت کهن‌ترین نگارنده‌ی دیوان اشعارش، نام پدر عطار محمود و بنا به‌روایتی دیگری از تذکره‌نویسان دیرین ابراهیم بن اسحاق بود؛ نام یوسف نیز برای پدر عطار یاد شده‌است. در کدکن زیارتگاهی است به نام «پیرِ زِرًوَند» که مورد احترام اهالی است و اهالی بر این باورند که این مزارِ «شیخ ابراهیم» پدر عطار است. در نیشابوری بودن او هیچ شکی نیست.
کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد؛ زمان فاجعه غز، عطار ۶ – ۷ سال بیشتر نداشت. این فاجعه چنان عظیم و موحش بود که نمی‌توانست در ذهن کودک خردسال تأثیر دردانگیز خود را نگذارد. سلطان به دست غزها اسیر شده بود و شهر در معرض خرابی و ویرانی قرار گرفته بود. عطارِ خردسال شکنجه‌ها، تجاوزها، خرابی‌ها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود می‌دید و همین عامل بعدها موجب مرگ‌اندیشی و درداندیشی بسیار در عطار شد. چند سال بعد، پس از فروکش فتنه غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. در مکتب، حکایاتی از زندگی بزرگانی چون عباس طوسی، مظفر عبادی، رکن‌الدین اکاف و محمدبن یحیی، او را به‌خود جذب می‌کرد. این حکایات علاوه بر اینکه مشوق عطار در طریقت بودند بعدها در تذکره‌الاولیا گرد آمدند.
او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و در عرفان مرید شیخ یا سلسله خاصی از مشایخ تصوف نبود و به‌کار عطاری و درمان بیماران می‌پرداخت. وی علاقه‌ای به‌مدرسه و خانقاه نشان نمی‌داد و دوست داشت راه عرفان را از داروخانه پیدا کند، افزون‌بر این شغل عطاری خود شوند بی‌نیازی و بی‌میلی عطار به ثناگویی برای پادشاهان شد. زندگی او به تنظیم اشعار بسیار گذشت از جمله چهار منظومه از وی افزون‌بر دیوان اشعار و مجموعه رباعیاتش، مختارنامه. آوازه شعر او در روزگار زندگانیش از نیشابور و خراسان گذشته و به نواحی غربی ایران رسیده بوده‌است. گواهی نیز در دست است که نشان می‌دهد حلقه درس‌های عرفانی عطار در نیشابور بسیار گرم و پرشور بوده‌است و بسیاری از بزرگان آن روزگار در آنها حاضر می‌شده‌اند.
درباره پشت پا زدن عطار به دارایی گیتوی و راه پارسایی، گوشه‌گیری و پرهیزکاری را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. پرآوازه‌ترین این داستان‌ها، داستانی است که جامی بازگو می‌کند: عطار در محل کسب خود مشغول به‌کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به‌زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به‌جان آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت؛ که البته این روایت، به‌هیچ وجه پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بوده‌است.
مرگ عطار ۷۸ سالگی، درگذشته سال ۶۱۸ مهی در نیشابور ، به هنگام یورش مغول بود؛ وی در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد. افزون‌بر این همه‌ی آثارش سوزانده شد و آنچه از وی در دست است تنها آثاری است که پیش از تازش مغول، به‌ دیگر شهرها برده شده بودند.
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک گوشه‌ایم

ارد ایزد

ایزدی است که همه خوشی‌ها و آسایش‌ها به او ویژه شده است و گویند اگر به خانواده‌ای «ارت» به گونه دختری زیبا رو کند، داده و خواسته و گشایش و گسترش به آن خانه و خانواده روی می‌آورد. آموزش‌های اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و به دست آوردن خواسته سفارش می‌کند. هر زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش می‌پردازد. خواندن سرود «اشم وهی»؛ به بهدینان می‌آموزد که: «خوشبختی از آن کسی ست که در پی خوشبختی دیگران باشد».

ارد‌ روز است فرخ و میمون

با همه لهو و خرمی مقرون

ایزد ارد كه در اوستا به گونه‌ی «‌اشا ونگهوئی» آمده است، بیست و پنجمین روز هر ماه است. در یشت‌ها «ارد ایزد»، خواهر امشاسپندان خوانده شده است. یکی از یشت‌های اوستا به نام او «ارت‌یشت» است. ایزد ارد یا «ارت»، در اوستا «اشی ونگوهی»، و به چم توانگری، خواسته و دارایی است و به چم «خوب و نیک» نیز آمده است.

در اوستا یشت هفدهم، به‌نام این ایزد است. نگهبانی از ثروت و دارایی بر دوش این ایزد است. آموزش‌های اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و به‌دست آوردن خواسته سفارش می‌کند. زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش می‌پردازد. این یشت 62 بند دارد.

‍ در اوستا اَشی وَنگوهی به چم توانگری، خواسته و دارایی است. و در پهلوی اَرت آمده ، کلمه ٔ ونگهو صفت است به چم نیک وخوب . ترکیب این کلمه‌ به چم اشی نیک است و آن در پهلوی بصورت اَرشَش وَنگ و اَشَش وَنگ و اَرشوش ونگ و بیشتر اَشیش وَنگ آمده است که همگی به چم اشی نیک است . ارت یا ارد نیز پهلوی است که در فارسی باقی مانده . در لغت‌نامه ها اَرد و آراد و آرد هر سه یاد شده است . در گات‌ها و دیگر بخش‌های اوستا، ارت (اشی) گاه اسم مجرد است به معنی توانگری و بخشایش و برکت و نعمت و مزد و بهره و گاهی اسم خاص ایزدی که نگهبان مال و خواسته و دارایی است . اسم این ایزد در گات‌ها یاد شده است . وی مانند سفندارمذ، آناهید و چیستا (فرشته ‌ی دانش ) مونث شناخته شده . در جهان مادّی مال و جلال و خوشی دینداران از پرتو وجود اوست و در جهان مینوی و روز واپسین ، پاداش کارهای نیک و سزای کردارهای زشت به یاری او انجام شود.  برخی نیز او را اشیش ونگ می‌نامند، او بفر و شکوه خانه می‌افزاید. زیرا هرکه بدیگران چیزی بدهد همان چیز افزوده و بزرگتر شده به خانه ٔ وی بازگردد (چنان که در یسنای 43 بند 12)

زرتشتیان در این روز جامه نو می‌پوشند، به سفر می‌روند و سالمندان را یاری می‌کنند.

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش

ارد‌ روز است فرخ و میمون / با همه لهو و خرمی مقرون

ای دلارای یار گلگون‌رخ / خیز و پیش‌آر باده‌ی گلگون

اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

هرچیز نو بخر و اندر خانه بر.

اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار:

به بازار شو، روز (ارد) ای پسر / نوانو بخر چیز و با خانه بر

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-07-17