انگار تهرانِ دیروز همان نیست که امروز بهچشم میآید. سازهها و یادمانهای پیشینش را یا از دست داده است یا رنگ و روی دیگری پیدا کردهاند. نه لالهزار همان لالهزار دیروزهاست و نه ناصرخسرو و فردوسی و چهارراه مخبرالدوله نشان آشکاری از گذشتهها دارد. هرجا را نگاه کنیم پاساژ است و سازههای تجاری. یکی از آن رنگباختهها و از دسترفتهها «گراندهتل» است، همان جایی که زمانی چشم و چراغ پایتختنشینان بود و اکنون انباری از آهن و آلومینیوم شده است! آجرکاریهای چشمنوازش زیر سیمانهای ستبر پنهانند و دیوارهایش را سنگدلانه برداشتهاند و به جایش درهای شیشهای گذاشتهاند. گراندهتل پارهای از زیباییهای تهران دیروز بود. باید سرگذشتش را شنید!
نخستین هتلی که در تهران به شکلی مدرن و سازوکاری اروپایی ساخته شد، گراندهتل بود. هتلی بسیار دلانگیز در لالهزار و کنار کوچهی باربُد. همان جایی که چاپخانهی فاروس نیز دیده میشد؛ چاپخانهای که سرگذشتی شگفت دارد و در غبار روزگاران از میان رفته است.
گراندهتل، نوگرایی و تجددخواهی
اروپاییانی که به تهران میآمدند، سیاستمدارانی که در هر جایی آفتابی نمیشدند، اشراف و اعیانی که فخرفروشیهای آزاردهندهشان حد و اندازهای نداشت، روزنامهنویسانی که میخواستند سری در میان سرها درآورند و همهی آنهایی که روبه نوخواهی و تجدد داشتند، مشتریان همیشگی گراندهتل و رستورانش بودند. در آنجا از این مهمانان آوازهمند، به شیوهی هتلها و رستورانهای مدرن اروپا پذیرایی میشد و همه چیز الگوگرفته و همسان با نوترین و پُرآوازهترین هتلهای اروپا بود. تا بدان اندازه که آوازهی گراندهتل تهران به دوردستها هم رسیده بود و باخترزمینیهایی که ایران را میشناختند، گراندهتل را هم به یاد سپرده بودند.
تاریخ دقیق ساخت گراندهتل پیدا نیست، اما گمانی نیست که شکلگیری آن در نیمهی دوم سدهی سیزدهم خورشیدی، شاید به سال 1263، بوده است؛ در سالهای پایانی پادشاهی قاجاریه.
در گراندهتل سرشناسترین هنرمندان ایران آن روزگار هنرنماییها کردهاند و یادبودهای شادیبخشی از آنها در یادها ثبت شده است. گراندهتل جایی برای اجراهای قمرالملوک وزیری خوانندهی بزرگ آوازهای سنتی ایران، تار نوازی درویش خان استاد یگانهی موسیقی ایران و مرتضی نیداوود نوازندهی تار و ردیفدان چیرهدست، بود. زمانی که بانو قمرالملوک وزیری کنسرت خود را در گراندهتل برگزار کرد، بهای بلیت آن در بازار سیاه تهران حتا به 40 تومان هم رسید که برای آن زمان پول هنگفتی بود. تارنوازی درویش خان نیز غوغایی از شور و هیجان بود.
میرزادهی عشقی، شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس مشروطهخواه و مدیر نشریهی قرن بیستم نمایشنامههای خود را در گراندهتل بر پرده میبُرد و عارف قزوینی در آنجا چنان شوری به پا میکرد که مانندی نداشت. عارف، سراینده (:شاعر) ملی ایران، در 22 اسفندماه 1300 خورشیدی در گراندهتل تهران به یاد کلنل محمدتقی خان پسیان که در رویدادهای سیاسی آن سالها کشته شده بود، کنسرتی برگزار کرد که در یادها ماند. او با تار و صدای دلانگیز خود، نخست غزلی را که خود در سوک کلنل سروده بود خواند: «زنده به خون خواهیات هزار سیاووش/ گردد از آن قطره خون که از تو زند جوش». سپس تصنیفی را که در مرگ آن افسر دلیر و ایرانخواه ساخته بود، اجرا کرد: «گریه کن که گر سیل خونگِری ثمر ندارد/ ناله ای که ناید از نای دل اثر ندارد». گراندهتل چنین جایی بود! در روزهای دیگر نیز در گراندهتل ارکستری قفقازی برای مشتریان برنامه اجرا میکرد.
سازهی گراندهتل
گراندهتل 25 اتاق داشت و یک تالار نمایش که 600 تَن گنجایش آن بود. در آن زمان هنوز شهر تهران آبِ لولهکشی نداشت. کارکنان هتل مخزنی را پُر از آب پاکیزه و گرم میکردند و با لولهکشیهای کوتاه، آبِ مورد نیاز مشتریان را به برخی از اتاقها میرساندند. اما این کار برای مهمانان هتل هزینهبَر بود و پرداخت بهای آن تنها از توان ثروتمندان ساخته بود.
زمینی که هتل بر روی آن ساخته شد، 1300 متر مربع گستردگی داشت. بانی گراندهتل و مدیر آن مهاجری قفقازی به نام باقراُف بود. او زمین آن بخش از لالهزار را از کسی به نام سیفالدوله و خواهرش شمسالدوله خریداری کرد. این زمین بخشی از باغ سیفالدوله بود. شاهزاده سیفالدوله، نوهی چهل و هشتم فتحعلی شاه قاجار بود و زمانی ادارهی شهر ملایر را برعهده داشت. به هرروی، باقراُف در زمین خریداری شدهاش، هتلی در سه اشکوب ساخت. چون میخواست هتل او مانند هتلهای اروپایی باشد، نام آن را گراندهتل گذاشت. گراندهتل یعنی مهمانخانهی بزرگ شهر!
معمار گراندهتل، وارطان هوانسیان، استاد برجستهی معماری ایران و از پشتیبانان سرسخت معماری مدرن بود. سپستر در سال 1295 خورشیدی گراندهتل را بازسازی کردند و بخشی در جنوب ساختمان هتل به آن افزودند. در این بخش تالاری برای اجرای نمایش و اجرای کنسرت موسیقی درنظر گرفته شده بود. حیاط هتل نیز بسیار زیبا و پیرامون آن پوشیده از باغچههایی از گلهای رنگارنگ بود.
گراند هتل کنونی 1400خورشیدی
گراندهتل، تالارهای نمایش و سینما
به یادماندنیترین اجراهای نمایشی و تیاتر ایران در دههی بیست و سالهای پیش از آن، در گراندهتل انجام شد. نخستین تیاتر گراندهتل به کوشش علی نصر نمایش همگانی داده شد. نصر نمایشنامهنویس و نویسندهای نامآشنا بود. تالار تیاتر او در گراندهتل در سال 1327 خورشیدی، در آتش سوخت، اما آن را بازسازی کردند. احمد دهقان، روزنامهنگار، مدیر داخلی تیاتر علی نصر بود. دهقان که سیاستورز نیز بود، در خرداد 1329 در دفترکارش در گراندهتل ترور شد و جان باخت. دربارهی ضاربان او گمانهای گوناگونی پیش کشیده شده است.
اما یکی از به یادماندنیترین تیاترهای اجرا شده در گراندهتل، نمایش «جعفرخان از فرنگ آمده» بود. این نمایشنامهی بسیار پُرآوازه را حسن مقدم نوشته بود وکمدیای در یک پرده بود که در آن شیوهی گفتار جوانان از فرنگ برگشته را به باد تمسخر گرفته بود و همچنین به خرافات و خشکاندیشهای بیجای برخی از ایرانیان کنایههای نیشدار زده بود. در سال 1301 انجمن ایران جوان نمایش جعفرخان از فرنگ آمده را در تالار گراندهتل بر صحنه بُرد. این نمایش در آن سال غوغا و جنجال بسیار بهپا کرد.
در سال 1307 نیز سالن سینمای گراندهتل آغاز بهکار کرد. پیش از آن، تالار هتل جایی برای انجام بالماسکه و اجرای نمایش بود. سالن سینمای گراندهتل دو بخشی بود. بالکن آن ویژهی بانوان بود و صندلیهای پایین برای مردان. دو ورودی جداگانه نیز داشت. این جداسازی از بیم خردهگیری و اعتراضها انجام گرفته بود.
گراندهتل تا سال 1320 مهمترین هتل تهران شناخته میشد، اما با ساخت پیدرپی هتلهای مدرن در پایتخت، از رونق و اهمیت گراندهتل کاسته شد. اکنون نیز ساختمان آن تبدیل به انبار شده است. زمانی نیز در اختیار صنف کلید پریز فروشان تهران بود! سه دانگ از بازماندهی گراندهتل از آنِ مالکان خصوصی است و گویا دانگهای دیگرش وضعیت روشنی ندارد.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «پایگاه خبری تحلیلی شهر»؛ «سفرنویس»؛ «ویکی جو»؛ «فرادید»؛ و کتاب «چرخ بیآیین» نوشتهی فرهود صفرزاده (1394).
یک پاسخ
سلام و روتون بخیر ممنون از مطلب خوبتون. واقعا خیلی عجیب که حتی تو ویکی پدیا هم تاریخ ساخت این هتل نیومده و شما لطف کردین و این مطلب رو به صورت کامل نوشتین. واقعا ممنونم ازتون