عیب و خُردهای برای ما نیست که چیزیهایی را نمیدانستیم و از دیگران آموختیم. همهی ملتها اینگونه بودهاند. کم و بیش، به همان اندازه که به دیگران آموزاندهاند، از آنان آموختهاند. یکی از نهادهایی که بنا نهادن آن را از باخترزمینیها یاد گرفتیم، «کودکستان» بود. کودکستان، یا جایی برای نگهداری کودکان پیش از رفتن به نخستین کلاس دبستان، برآیند نیاز و اندیشههای نو جامعه صنعتی اروپا بود. جایی بایسته و مهم شناخته میشد که خردسالان را آموزش میداد و آنها را برای بودن و زندگی کردن در کنار همسنوسالانشان آماده میساخت. ایرانیانی که با جهان پیشرفته آشنا شده بودند، این نهاد را محلی شایسته دانستند و دست بهکار ساخت و گشایش آن در ایران شدند. در سالهای آغازین سدهی چهاردهم خورشیدی بود که نخستین کودکستان تهران گشایش یافت و در کار آموزش خردسالان دگرگونی ژرفی پدید آورد.
با همهی کوششهایی که پیشگامان آموزش و پرورش در ایران انجام داده بودند، شمار بسیاری از خانوادههای ایرانی درک و شناختی از محیطی برای نگهداری خردسالان نداشتند و نمیدانستند کودکستان چیست. سپستر که این نهاد را شناختند تا مدتها آن را کاری اشرافی و برای «از ما بهتران» گمان میبردند! تا آنکه اندکاندک به اهمیت و ارزش آن پی بردند و به آن روی آوردند و شمار کودکستانها روبه فزونی گذاشت.
اینکه نخستین کودکستان را چه کسی در پایتخت بنیان نهاد، جای گفتوگو دارد و همراه با اما و اگرهایی است. به این موضوع بازمیگردیم. اما آنچه بیشتر بر سر زبانهاست، چنین سرفرازیای را از آن بانویی ارمنی به نام «بِرسابه هوسپیان» میدانند و «کودکستان برسابه» را پیشرو در گشایش کودکستانهای تهران برمیشمارند.
هوسپیان کودکستانش را در آغاز در نزدیکی پُل امیربهادر، در خانهای اجارهای گشود. سپس آن را به کوچهی ممتازالدوله، در خیابان شاهآباد (خیابان جمهوری کنونی) آورد. تاریخ آغاز به کار کودکستان برسابه را 31 تیرماه 1310 خورشیدی دانستهاند. کودکستان در کنار ساختمان وزارت فرهنگ و معارف آن زمان جای گرفته بود.
بِرسابه هوسپیان، بنیانگذار کودکستان بِرسابه
زندگی برسابه هوسپیان
این بانوی پیشگام در سال 1285 در اصفهان زاده شده بود. برخی نیز زادگاه او را در روستایی در چهارمحال و بختیاری نوشتهاند. در آن سالها ایران در تب و تاب رویدادهای مشروطیت بود و همهجا سخن از بایستگی نوشدن میرفت. در چنان هنگامهای بود که هوسپیان به همراه خانوادهاش راهی تهران شد و از نزدیک رُخدادهایی را دید که به جنگ مشروطه خواهان و مستبدان انجامید و سرانجام با پیروزی آزادیخواهان به پایان رسید.
برسابه در مدرسهی ارمنی هایکازیان، در خیابان قوامالسلطنه (سی تیر کنونی) درس خواند و سپستر در سال 1303 خورشیدی به کار آموزگاری پرداخت. سالها از بنیانگذاری کودکستانش میگذشت که راهی سوییس شد و در دانشگاه ژنو رشتهی علوم تربیتی خواند و به کشور بازگشت. این سفر در میانهی سالهای 1328 تا 1330 انجام گرفت.
هوسپیان که در اندیشهی ساخت کودکستانی برای بچههای پایتخت بود، سرانجام توانست پروانهی (مجوز) رسمی گشایش کودکستان را از وزارت فرهنگ بگیرد و همانگونه که گفتیم در تیرماه سال 1310 آغاز به کار کند. هر چند تاریخ گشایش کودکستان را در پارهای نوشتهها سال 1309 هم آوردهاند. سرمایهی نخست برای گشایش کودکستان 300 تومانی بود که هوسپیان از بانک وام گرفته بود. سکهها و گردنبندی را هم که مادرش به او داده بود فروخت و کودکستان را راه انداخت. کار درخور ستایش او، زمینهی همراهی دیگران را فراهم ساخت. برای نمونه حسنخان مشیرالدوله (پیرنیا)، سیاستمدار و نویسندهی کتاب «ایران باستان»، در آیین گشایش کودکستان، پنجاه تومان پیشکش فرستاد. این پول در آن زمان سرمایهای درخور به شمار میرفت.
کودکستان برسابه، اسفندماه 1317 خورشیدی
کودکستان برسابه کار خود را تنها با چهار کودک خردسال آغاز کرد. کودکستان بچههای 3 تا 7 ساله را میپذیرفت. آموزش کودکان به زبان فارسی بود. در آنجا در کنار نگهداری از خردسالان، برنامههایی مانند شعرخوانی گروهی و کلاسهای نقاشی نیز اجرا میشد. بچهها لباسهای همشکل میپوشیدند. پوشاک آنها چه برای دختران و چه پسران یکسان بود و دامن داشت! عکسی سیاه و سفید از کودکستان برسابه در دست هست که در اسفندماه 1317 خورشیدی، گرفته شده است. کودکان قد و نیمقد ردیف به ردیف نشسته و ایستادهاند. لباسهای همسانی دارند که یقهی سفید و پهن آن نمایانتر است. همه چیز پاکیزه و منظم به چشم میآید. بانو هوسپیان و یکی دو مربی کودکستان نیز در میان کودکان جای گرفتهاند و خیره به دوربین عکاسی نگاه میکنند.
به هرروی، شمار خردسالانی که در کودکستان برسابه آموزش میدیدند، همان چهار تَن نماند و بسیار زود آوازهی کودکستان و روش نگهداری و تربیت کودکان آن به گوش خانوادههای دیگر رسید و آنها نیز فرزندانشان را در کودکستان برسابه نامنویسی کردند و برای ساعتهایی از روز به دست مربیان کودکستان سپردند. بدینگونه تهرانیها با داشتن یکی از نخستین کودکستانها، گام بلندی را برای آموزش و تربیت کودکان برداشتند. در کودکستان برسابه شماری از خردسالان آموزش داده میشدند که سپستر از نامآوران فرهنگ و هنر ایران شدند؛ مانند کامبیز درمبخش، گرافیست و کاریکاتوریست برجسته. او که زادهی محلهی چراغ برق است، در 6 سالگی به کودکستان برسابه رفت و در سالیان پس از آن یادهای خواندنی از آنجا بازگو کرد.
بانو هوسپیان در سال 1338 خورشیدی، نزدیک به سی سال پس از گشایش کودکستان برسابه، دبستان و دبیرستانی را نیز در کنار آن بنیان نهاد. او تا سال 1357 کودکستان را اداره کرد، اما در این سال بهکار آن پایان داد. سرانجام نیز پس از خدمتهای شایان به کودکان ایرانی، در سال 1378 خورشیدی در آمریکا درگذشت.
بنبست بِرسابه
آنچه اکنون از ساختمان کودکستان پیشرو برسابه برجای مانده بُنبستی بهنام بِرسابه است که روندگان و اهل آنجا کمتر به یاد میآورند که برسابه به چه معناست و در آنجا چه نهادی بوده است. ساختمان کودکستان گویا اکنون تبدیل به انبار کالا شده است و در کنار آن، ساختمانهای کهن جای خود را به سازههای نونوار دادهاند.
آیا برسابه نخستین کودکستان تهران است؟
در شمار فراوانی از نوشتهها، هنگامی که به بنیانگذاری نخستین کودکستان تهران پرداخته شده است، برسابه را پیشرو و آغازگر کودکستانهای پایتخت دانستهاند. اما در سایهی پژوهش باریکبینانهی زهرا حاتمی در کتاب خواندنی «تاریخ کودکی در ایران»، میدانیم که در این پیشگامی باید تردید کرد.
بر پایهی این پژوهش پیش از برسابه هوسپیان، بانوی ارمنی دیگری به نام مارگریت سروریان در سال 1289 خورشیدی کودکستانی را در محلهی حسن آباد تهران گشود. کودکستان او تنها برای خردسالان ارمنی بود و بسیار زود بسته شد. در سال 1302 خورشیدی نیز کسی به نام مودبالملک، کودکستانی را در تهران گشوده بود. از چند و چون آن کودکستان آگاهی چندانی در دست نیست. در سال 1307، سه سال پیش از گشایش کودکستان برسابه، نیز از کودکستان دیگری برای خردسالان 3 تا 7 ساله در روزنامههای آن زمان نام بُرده شده است. حاتمی در کتاب خود به ما میگوید که نشانههای بسیاری هست که گواه آن است که کودکستان برسابه نخستین موسسهی نگهداری و آموزش کودکان خردسال تهران نبوده است. با اینهمه نمیتوان (و نباید) کار برزگ و ارزندهی بانو برسابه هوسپیان در کار آموزش خردسالان و کودکان تهرانی را نادیده گرفت. گذشته از آن برسابه اگر نخستین هم نباشد در میان کودکستانهای یاد شده در پژوهش حاتمی کودکستانی همگانی بوده نه برای گروهی خاص (ارامنه) که البته کار آن تا سالها نیز ادامه یافته است.
این نیز برشمردنی است که نخستین «تصویبنامه»ی کودکستان در ایران، در آبانماه 1312 خورشیدی و به کوشش علیاصغر حکمت، کفیل وزارت فرهنگ و معارف، آماده و تصویب شد. برپایهی آن قانون، کودکستانها تنها در اختیار بانوانی قرار میگرفت که از 25 تا 50 سال سن داشتند و از مدرک دورهی نخست متوسطه و یا دیپلم برخوردار بودند. کودکستانها برای هر 25 کودک باید یک مربی میداشتند و ساعت کار آنها کمتر از 3 ساعت و بیش تر از 5 ساعت نمیبود. تا آغاز دههی بیست خورشیدی، 34 کودکستان دولتی و خصوصی برای دختران و پسران خردسال در تهران گشایش یافت. آنها کار خود را پس از آنکه بانو برسابه هوسپیان یکی از نخستین گامها را برداشت، آغاز کردند.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «خبرگزاری آریا»؛ «سایت روزنامهی همشهری»؛ «باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران» و کتاب «تاریخ کودکی در ایران» زهرا حاتمی (1395).