لوگو امرداد
پیگیری‌های امرداد و دیگر رسانه‌ی میراثی نتیجه داد؛ ولی موقت

حرمت و هویت را به سردرِدانشگاه و برج دیده‌بانی بابل بازگردانید

چندی پیش گزارشی به فراخور هفدهمین سال ثبت ملی «سردر دانشگاه علوم پزشکی» (پهلوی نخست-به شماره ۱۰۲۸۱ به تاریخ 1مهر1382) و چهل و هشتمین سال ثبت ملی بنای تاریخی«برج دیده بانی» (پهلوی نخست-برج موزه/به شماره 1528 در 8دی1352)، که هر دو بخشی از مجموعه کاخ‌های پهلوی (کاخ پهلوی، شهبانو و شاهپور) در یک باغ زیبا به سبک «باغ های ایرانی» هستند؛ از سوی بخش دیده‌ور سازه‌های کهن «انجمن جوانان سپید پارس» آماده و در رسانه‌های حوزه‌ی میراث فرهنگی مانند نشریه‌ی فرهیخته‌ی «امرداد» و مجله‌ی فرهنگی-تاریخی «بارفروش» منتشر شد، که واکنش‌های بسیاری از سوی کنشگران حوزه‌های سه‌گانه‌ی میراث‌فرهنگی و کوشندگان مدنی را به همراه داشت.
در آن گزارش اشاره شده بود که این دو سازه‌ی تاریخی و ملی، شوربختانه همانند بسیاری از دیگر آثار تاریخی بابل و مازندران و حتا کشور، حال و روز خوشی ندارند؛ و«سردر دانشگاه» که چند سال پیش آزادسازی شده و به فرنام یک نماد «تاریخی-هویتی-علمی» در میانه‌ی میدان و در یکی از بلوارهای بسیار پر آمد و شد و اصلی شهر جای گرفته؛ دستخوش دست‌اندازی‌ها، ویرانی و خدشه بسیار شده است.
با آنکه این دو سازه در نزدیکی شهربانی (کلانتری12)، بازار روز، مجموعه‌های فرهنگی-ورزشی و دقیقا روبه‌روی دانشگاه علوم پزشکی بابل (یکی از معتبرترین دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران) جای دارد، برای چندمین‌بار محل پاتوق معتادان و بی‌خانمان‌های شهری و محل دپوی زباله‌های آنان، و بدتر و شرم‌آورتر، جایی برای رفع حاجت ایشان و گاه دیگر رهگذران شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که از بوی بد چرکین و تعفنِ ناشی از ادرار و مدفوع انسانی، امکان نزدیک شدن به این دو سازه که به شوند زندگی معتادان نیز، بسیار ناامن و خطرناک و همچنین به شدت تخریب شده بود، وجود نداشت، و حتا درها و پنجره‌های آهنی آن را نیز کنده و ربوده شده بود و اتاقک‌های آن، جایی برای شب‌گذرانی و انبار وسایل این افراد شده بود؛ که خوشبختانه پس از انتشار گزارش وضعیتِ این دو سازه‌ی ارزشمند ملی و تاریخی، از سوی «انجمن جوانان سپید پارس» و بازتاب آن در رسانه‌های حوزه‌ی میراث فرهنگی کشور؛ دستگاه‌های متولی و شهرداری اقدام به رفع مشکل نموده و درها و پنجره‌های ورودی اتاقک‌های بنا را با بلوک و سیمان مسدود کرده و همچنین به برای زیباسازی، کل بدنه و کالبد ساختمان را رنگ‌آمیزی و سفید‌کاری کرده‌اند، هرچند این اقدام از نگاه کارشناسی و اساس مرمت شاید نادرست و حتا تخلف باشد، اما برای رفع وضعیت و مشکل موجود و جلوگیری از تخریب‌های بیشتر، کاری ارزنده و خوب هست و جای سپاسگزاری از دست‌اندرکاران آن را دارد.
اما نمی‌توان از آن به‌فرنام یک راه حل دائمی و دانشی و درست یاد کرد و بهره برد، بی‌گمان این دست کارها، هُنایش کوتاه زمان داشته و پس از چندی، دوباره مشکلات پیشین یا تازه‌ای رخ می‌دهد، همان‌گونه که همین وضعیت، یک ‌ار در سال 93 و سپس 95 نیز رخ داد و با گزارش و پیگیری انجمن و دیگر کنشگران در آن زمان به همین روش رفع مشکل شد؛ «سردر دانشگاه» بابل و همچنین «برج دیده بانی» نیاز به تغییر کاربری درست و اجرایی و همسو با ارزش‌های تاریخی و هویتی خود دارند، تا حرمت و هویتشان را بازیابند و اگر همین‌گونه بی‌استفاده و متروک رها بمانند، باز هم دچار تخریب و خدشه و تعرض خواهند شد، بسیار نیاز است که بخش‌های آسیب دیده هر دو بنا، به‌ویژه «سردر دانشگاه» بهسازی و بازسازی شده و اتاق‌های آن به بخش فرهنگی، هنری یا معرفی در حوزه تاریخی، گردشگری و حتا نمایشگاه تاریخ پزشکی و یا دفتر فعالیت انجمن‌ها و تشکل‌های هم‌سو واگذار یا دگرگون شود.
به هر روی این توانمندی اکنون آماده و موجود است و باید از آن به‌گونه بهترین روی بهره جست، و با بهره‌برداری درست و بنیادین از این‌گونه بناها، که در بابل و دیگر شهرهای مازندران و کشور فراوان یافت می‌شود، به رشد و پیشرفت و توسعه‌ی فرهنگی و آموزش شهروندی کمک کرد؛ بسیار زشت و زننده است که چنین سازه‌ها و برماندهای ارزشمندی که از برای همه‌ی ملت است، این‌گونه بی‌استفاده و متروک رها شود تا جایی شود برای دپوی زباله یا مکانی نا‌امن و فرسوده، درحالی‌که می‌توان از آن برای «توسعه پایدار» فرهنگی و تاریخی و مدنی شهروندان، با کمترین هزینه، بهره‌ها جست، بنای بسیار زیبا و ارزشمند «برج دیده بانی» که در یک گذرگاه بسیار زیبا و تاریخی-فرهنگی جای دارد، و در سال 1397 قرار بود به گنجینه و برج موزه تغییر کاربری دهد، اکنون محلی شده است برای پاتوق و گذران وقت کارگران فصلی و کارتن‌خواب‌ها و همچنین جایی برای رفع حاجت و ریختن زباله رهگذران، به گونه‌ای که عملا به برهان بوی شدید چرکین و تعفن فضولات انسانی، نزدیک شدن به سازه امکان‌پذیر نبوده و چه‌بسا موجب واگیری بیماری‌های احتمالی نیز خواهد بود، این سازه درست در میانه‌ی یک میدان به نام «بهار نارنج» (زاب و لقب هویتی کهن شهر بابل) و در کنار دانشگاه علوم پزشکی و ساختمان فرهنگ و ارشاد اسلامی و نزدیکی مجموعه‌های ورزشی و بازار سنتی و روزانه شهر جای دارد؛ چنین مکان ویژه‌ی «فرهنگی-ادبی-ورزشی-دانشی و اقتصادی» در یک پهنه کمتر از پانصد متر از هم، بی‌مانند است و به جای آنکه بیشترین و بالاترین بهره درست و دانشی را از این بنای ارزشمند ببرند، اکنون جایی شده است که از زباله و بوی تعفن و چرکین نمی‌توان حتا به آن نزدیک شد، و این برای شهر کهنی چون بابل(بارفروش-مامتیر-مَه میترا) بسیار زشت و زننده و ناباورانه است.
این بی‌پروایی از سوی مدیران شهری و دستگاه‌ها، نسبت به چنین معظلی، توهین مستقیم به مردم فرهیخته این شهر و استان پهلوان پرور مازندران و تبرستان بزرگ و برماند و میراث ملی ایران گرامی‌تر از جان است، شوربختانه در میان جوانان و نوجوانان نسل کنونی، دغدغه‌های ملی و میراثی بسیار کم شده است و گویی هیچ کُنش و دغدغه و نگرانی‌ای برای هویت یا میراث ملی-تاریخی خود ندارند و از آن‌سو، انگیزش بسیاری از انجمن‌های مردم‌نهاد و تشکل‌های مردمی نیز به‌فرنودهای گوناگون مانند فشارهای قانونی و فراقانونی بر آن‌ها و یا عدم رغبت همکاری دستگاه‌ها با آن‌ها و گاه با فشار بر الزام به داشتن پروانه و یا عدم تمدید یا صدور پروانه‌های صادر شده، و یا گلچین نمودن افراد و انجمن‌های خاص برای همکاری و … بسیار اندک شده و بسیاری از کُنشگران و انجمن‌ها، یا دیگر فعالیتی ندارند و یا از فعالیت‌های ایشان بسیار کم و کاسته شده است.
در پایان سخن، برای چندمین‌بار و از روی خویشکاری و دل‌سوزی به مدیران محترم استان و شهرستان بابل باید گفت: با مدیریت درست و بنیاد زیرساخت‌های گردشگری پایدار، می‌توان این گذرگاه تاریخی-طبیعی (سردر دانشگاه-برج دیده بانی-بابلرود و پل محمد حسنخان-خانه تاریخی سلمان-راسته بلوار نوشیروانی) را به یکی از مکان‌های ویژه‌ی گردشگری استانی و حتا ملی تبدیل کرد، این همه توانمندی تاریخیِ ثبت ملی شده و طبیعی در مسیری چند صد متری و با پراکنش تاریخی چند صد ساله، بسیار موقعیتی درخور و مناسب است، تا کدام مدیر دغدغه‌مند و کدام شهروند مطالبه‌گر، آن را بشناسد و بپذیرد.

* علیرضا صادقی امیری، دبیر انجمن جوانان سپید پارس و هموند هیات رییسه‌ی شورای هماهنگی سازمان‌های غیردولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور
بخش دیده ور سازه‌های کهن-انجمن جوانان سپید پارس

 

22اردی بهشت 1400 2 3 22اردی بهشت 1400 4 2 22اردی بهشت 1400 7 1 22اردی بهشت 1400 11 1 22اردی بهشت 1400 19

500de689 ae49 419d b2c4 d914baa9684a

07c922bd 2094 455d bdb5 92ec9bba00de

8463c23a 96ee 459a b0df ba2ba42840a2 ad5b8d1a 2ee5 4617 9098 7fa349e1f7e3 bdcf3dc6 9fae 4c36 a3cf 62661212bef1 3b05c83a 575f 48c4 9631 6c3d44e481bc 3bf1d7c2 3ceb 4d1b 820e 0f5102e74bc0 5cf84f86 e3fd 4a5d ac24 8eb52aebc1ad 8357df0b 7ec3 4147 b8e6 deee4a6733c0 8011f794 ffe2 40aa b750 d434db2030f7 6314f270 a4dc 4e00 b992 c61527f23901 763ed3e4 a7d8 40ca 8b55 34f74e5b30d0 564f7cf5 10ec 4462 99f8 5acb3818dec1 390f8062 14c9 4df6 a4ef a3c3f1c00535 331bb585 091f 4ad9 9d5c 94d69cfed7e0 96aac364 e9df 421d a387 524e81a4332e 9f402b8f 8ba8 433d a1df 636ed06723b7 fdeda6d0 7ced 4097 81f0 a159f6c6b213 ca2dd5be 0deb 43af b1bd c1ee27bdf9cf c7eecd3f 001f 471a 93b2 87e121d7c26a

فرتورها از علیرضا صادقی امیری است .

4090

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-05