ژاك دمورگان؛ باستانشناسی كه در ایران نفت كشف كردژاك دمورگان باستانشناسی فرانسوی 15 سال هدایت تیم باستانشناسان فرانسوی را در ایران و شوش بر عهده داشت.
تاریخ فعالیتهای باستانشناسی در ایران پیش از انقلاب را میتوان به دو دوره تقسیم كرد: قبل و بعد از جنگ جهانی دوم. دوره اول به نوبه خود دو دوره را در بر میگیرد: دوران فعالیت فرانسویها (حدودا 1310 ـ 1263) و دورانی كه باستانشناسی در ایران به صورت مقولهای بینالمللی در آمد (1319 ـ 1310). دوره دوم یا دوره مدرن را هم میتوان به دو دوره آرام (1336 ـ 1319) و انفجاری (1357 ـ 1336) تقسیم كرد.
سال گذشته بیش از 50 كارشناس از دانشگاههای مختلف آمریكا، آلمان، ایتالیا، بلژیك، فرانسه، استرالیا، ژاپن، انگلستان و بسیاری از كشورهای دیگر در كاوشهای محوطههای باستانی ایران حضور داشتند.
ژاك ژان ـ مری دمورگان (1924ـ 1857)
ژاك دمورگان باستانشناس و محقق فرانسوی دوران ماقبلتاریخ كه به مدت 15 سال از سال 1276 تا 1291 هدایت تیم باستانشناسان فرانسوی را در ایران و شوش بر عهده داشت، از خانوادهای باذوق و استعداد بود. پدرش كه مهندس مواد آلی بود به حشرهشناسی و دوران ماقبل تاریخ علاقمند بود و دو پسرش را به سوی كارهای عملی سوق داد. ژاك از طریق پدرش با گابریل دو مورتیه كه با موزه ملی آثار باستانی در سنژرمن كار میكرد آشنا شد. دو مورتیه در جریان تحقیقاتش در در گورستان مرووینگیان به دمورگان یاد داد كه چگونه آثار كاوششده را طبقهبندی كند. او دوست داشت مثل پدرش زمینشناس شود و شانس با او یار بود تا از همان دوران نوجوانی بتواند به خارج از كشور سفر كند و مطالعات خود را انجام دهد. دمورگان آموزشهای خود را در دانشگاه معادن فرانسه تكمیل و در سال 1882 فارغالتحصیل شد.
او بعد از اتمام تحصیلاتش به اسكاندیناوی، آلمان، اتریش، تركیه، هندوستان و در منطقهای به نام پراك كه امروز مالزی غربی است سفر كرد و تحقیقاتی را در این كشورها انجام داد.
او در سال 1286 از سوی وزارت آموزش عمومی فرانسه رسما مامور شد به ایران بیاید تا در مورد موضوعات جغرافیایی، زمینشناسی، زبانشناسی، و مردمشناسی تحقیق كند. او به تهران آمد و از آنجا به مازندران، گیلان و به تالش رفت تا گویشهای آنها را مورد بررسی قرار دهد. او سپس برای مطالعات زمینشناسی و باستانشناسی به كردستان و لرستان رفت. او نخستین كسی بود كه در سال 1271 به وجود نفت در قصر شیرین در كوههای زاگرس پی برد. او ماموریت خود را برای دولت فرانسه كامل كرده بود و این ماموریت را از روی دوستی با دولت ایران انجام داد. در آغاز نه دولت ایران نه دولت فرانسه به آن توجهی نشان نداد، اما سر انجام در سال 1281 بهرهبرداری از نفت منطقه به سرپرستی ویلیام ناكس داركی انگلیسی آغاز شد.
دمورگان در مرحله بعد به دنبال نشانههایی از آشوریها به عیلام رفت و مدت زمان زیادی را در شوش گذراند. نیروهای اعزامی به این منطقه به رهبری مارسل دیولافوی شش سال پیش از آن شوش را ترك كرده بودند.
در میان محوطههای گسترده مملو از ویرانهها توجه دمورگان به ارگی جلب شد كه دمورگان در دامنه آن موفق به كشف تكههایی از ظروف سفالی بسیار قدیمی و تعدادی سنگ چخماق شد. این كشفیات در از سر گیری كاوش در این منطقه تاثیر به سزایی داشت. دمورگان در بازگشت به تهران مساله را با رنه دو بالوی، وزیر فرانسه كه مشتاق بود تحقیقات باستانشناسی ایران را انحصارا در اختیار فرانسه قرار دهد مطرح كرد.
دمورگان در بازگشت به فرانسه تعداد زیادی شی را با خود به كشورش برد و بعضی از آنها را به آتلیه سن ژرمن اهدا كرد. او 620 عكس، سه نقشه ایران، و نقشهای كامل از شمال ایران و نقشهای هم از كردستان تهیه كرد. دمورگان تصمیم داشت به ایران بازگردد و مطالعات خود را در بخشهای جنوبی و شرقی ادامه دهد. اما در این زمان برای مدیریت موقت سازمان آثار باستانی مصر دعوت شد و از سال 1892 تا 5 سال بعد از آن در این مقام باقی ماند. در تمام این مدت علاقه شخصی دمورگان به دوران ماقبل تاریخ بود و میتوان او را پدر باستانشناسی ماقبل تاریخ مصر دانست.
در همین حال، ناصرالدینشاه در سال 1274 پیمانی را امضا كرد كه بر اساس آن حق كاوشهای باستانشناسی را به طور انحصاری در اختیار فرانسه قرار داد. در این زمان وزارت آموزش عمومی و هنرهای زیبای فرانسه هیاتی باستانشناسی تشكیل داد و هدایت آن را به دمورگان سپرد.
دمورگان در سال 1276 مصر را به مقصد ایران ترك كرد تا مدیركل هیات باستانشناسی فرانسه شود، در ایران سازمان باستانشناسی فرانسوی ایجاد كند و این «مناطق ناشناخته را از لحاظ علمی مورد بررسی قرار دهد». او تصمیم گرفت بخش اصلی فعالیتهای خود را معطوف شوش كند تا به اطلاعات بیشتری در مورد تمدن عیلام دست یابد.
آن طور كه از نوشتههای دمورگان بر میآید او بیش از تاریخ عیلامی به دوران ماقبل تاریخ شرق علاقه داشته است. او كلده (ناحیهای در جنوب بابل در بینالنهرین) و دشتهای بینالنهرین را سرمنشا تمدنهای آغازین و گهواره پیشرفت بشری میداند. او در مورد شوش مینویسد: «شوش به دلیل قدمت زیاد آن میتواند بزرگترین و مهمترین مساله بشر، یعنی مساله تبار انسانها، را حل كند. این شهر به باور من به آن دنیای آغازینی تعلق دارد كه شاهد كشف خط، استفاده از فلزات، و آغاز هنر بوده است. اگر قرار باشد مشكل تبار انسانها روزی حل شود، در كلده و خصوصا در شوش خواهد بود.» (1902، ص 16)
او تل آكروپول شوش را كه در آن زمان 35 ـ 30 متر ارتفاع داشت به بخشهایی با 5 متر عرض و 5 متر عمق تقسیم كرد و مثل پروژههای ساختمانی معمول تنها حدود 2 میلیون و 450 هزار مترمربع خاك را جابجا كرد و به این ترتیب بقایای معماری شوش را برای همیشه نابود كرد.
تیم دمورگان كار خود را رسما در دسامبر 1897 (سال 1276) آغاز كرد؛ آنها باید دائم با غارتگرانی مبارزه میكردند كه بدون هیچ محدودیتی از سوی دولت مركزی به چپاول و ویران كردن محوطههای باستانی میپرداختند. دمورگان برای تضمین امنیت تیم خود و یافتههایشان دستور داد قصری بزرگ با ظاهری چون قصرهای قرون وسطی در شمالیترین بخش این آكروپول بسازند.
او برای این كه هرچه سریعتر به ایدهای در مورد توالی زمانها دست یابد، دستور داد در انتهای جنوبی محوطه 5 گمانه پشت سر هم بكنند. در ته این گمانهها سرامیكهای ظریف از تمدنی باستانی و بر روی آنها سرامیكهای ابتدایی رنگشده از تمدنی فرعی كشف شد كه قدمت هر دوی آنها به پیش از تاریخ عیلام بر میگشت. گزارش مختصر دمورگان در مورد این گمانهزنیها تقریبا بدون هیچ تغییری در گزارش نهایی كاوشهای او در این منطقه كه ده سال بعد (در سال 1912) منتشر شد تكرار شد.
در این كاوشها شاهكارهایی از تمدن بابل كه عیلامیها به عنوان غنیمت جنگی گرفته بودند كشف شد.
در سال 1279 مظفرالدین شاه قراردادی تكمیلی امضا كرد كه بر اساس آن تمامی آثار باستانی كشفشده در شوش را به فرانسه بخشید.
كاوشهای فرانسویها در منطقه شوش ادامه داشت و كشف لوح حمورابی نقطه اوج این كاوشها بود. قوانین این لوح در مجموعه خاطرات هیات فرانسوی در ایران از سال 1900 به بعد چاپ شد.
از آن جا كه فعالیتهای باستانشناسی شوش در فصل زمستان انجام میشد، ژاك دمورگان و برادرش تابستانها را به كاوش در گورستانهای اواخر عصر مفرغ و آهن تالش میپرداختند. انتشار نتایج تحقیقات آنها نشان میدهد كه دمورگان در حوزه ماقبل تاریخ باستانشناس موفقی بود. از سوی دیگر كار در شوش خستهكننده شده بود و دمورگان معمولا هدایت تحقیقات را به همكاران خود میسپرد. در سال 83ـ1282 معابد اینشوشیناك و نینهورساگ شوش به شیوهای غلط كاوش شد؛ پس از آن در سال 1284 محققان به خاك بكری در گورستان شوش دست یافتند كه به وضوح نشاندهنده هم زیبایی سرامیكهای باستانی و هم وجود مس بود كه ثابت میكرد قدمت منطقه به یك دوره دیرتر از آنچه انتظار میرفت برمیگشت.
دمورگان ناامید در این زمان همچنین مجبور شد با دشمنیهای بعضی از همكارانش و همچنین اتهام نادرست سوءمدیریت مالی در ماموریت شوش هم روبرو شود. به همین دلیل بود كه او بعد از 15 سال هدایت هیات فرانسوی تصمیم گرفت از سال 1286 دیگر به شوش برنگردد. او بیمار شد و در سال 1291 از ماموریت شوش استعفا داد.
ژاك دمورگان باستانشناس بزرگی بود كه مرتكب اشتباهی شد كه شاخصه زمانش بود: بر عهده گرفتن فعالیت در محوطهای تاریخی مثل شوش توسط او كه یك متخصص دوران ماقبل تاریخ بود. دمورگان با جدا كردن آثار باستانی از بافت باستانشناسی خود صدمات جبرانناپذیری را به مطالعات باستانشناسی ایران وارد آورد.
بعد از اینكه دمورگان شوش را ترك كرد، همكاران او به كاوش در منطقه ادامه دادند. در سال 1306 رضا شاه قانونی تصویب كرد كه بر اساس آن انحصار كاوش توسط فرانسویها را به شوش محدود میكرد.
یک پاسخ
شاهان قاجار با سفرهای خارجی کل منابع و دستاوردهای ایران باستان را به غارتگران حریص فرانسوی وانگلیسی سپردند.
تازه اگر عبرت میشدند برای امروزیها ، قاجارها ناگاه بودند امروزی با مدرک دترا ومهندس از انها ناگاه ترهستند.انگارسرنوشت ایران با نالایقها عجین شده