روزی در یکی از محلهای قدیمی تهران به نام دروس قدم میزدم از اهالی محل شنیدم که منطقه دروس روزی زمینهای کشاورزی هممیهنهای مسیحی مان بوده است. همانطور که مسیر را میپیمودم و غرق در فکر بودم باغی تقریبا متروکه که دو خانه در آن وجود داشت نظر مرا به خود جلب کرد. برآن شدم که در محلههای قدیمی به دنبال خانه باغهای قدیمی بگردم و از آنها عکاسی کنم. شاید در سالهای آینده باغهای باقی مانده جای خود را به برجهای سر به فلک کشیده بدهند.
یک صبح دل انگیز بهاری بود که وسایل عکاسی خودم را بر دوشم انداختم و به سمت خانه باغ قدیمی که چند روز پیشتر دیده بودم راهی شدم. به مقصد که رسیدم دوربین و سه پایهام را آماده کردم و دست به کار شدم. روی در گاراژی باغ بزرگ نوشته بود «پارک نکنید».این نشان میداد که هنوز افرادی به آن خانه باغ آمد و شد دارند؛ پس چگونه ردپایی از آنان در آنجا دیده نمیشد؛ برایم عجیب بود. در طول عکاسی به کودکانی که در آن خانه و باغ بزرگ شدند؛ بازی کردهاند و حالا خاطرات خوب خودشان را رها کردند؛ فکر میکردم. تصورم این بود که شاید تعدادی از آنها ایران را ترک کردهاند و به دنبال سرنوشت خود به آن طرف آبها رفتند یا چندی از آنها آنقدر درگیر زندگی روزمرهی خود شدند که فرصت ندارند سری به کودکیهای خود بزنند.
ساختمانهای پیر و فرتوت و درختان کهنسالی که سالها بود هرس نشدند. عجب روزگاری شده است گاهی دلم میگیرد از خودمان. تهران زمانی پر از باغهای توت و گردو بوده اما در روزگار ما تبدیل شده است به ساختمانهای سیمانی که تا چشم کار میکند ارتفاع دارند. دوستی میگفت افسردهام. دیگر به خانه ما آفتاب نمیرسد از بس که برج ساختند؛ افسردهام.
شیروانیهای زرشکی؛ یادش بخیر خانه پدربزرگم شیروانی داشت. خوب یادم است برادر بازی گوش من برای کبوترها روی شیروانی تله میگذاشت اما هیچ وقت موفق نشد یکی از آنها را به دام اندازد. آنجا هم حیاط بزرگی داشت؛ یک حوض با کاشیهای فیروزه ای وسط حیاط بود. خوب یادم است بهارها مادر بزرگ حوض را پر از ماهیهای قرمز میکرد و دور تا دور آن را گلدان میچید. تختی در کنار حوض و سماور که قلقل میکرد. ما بچههای فامیل دور حوض میدویدیم و سر گرم بازی بودیم ولی حالا هر کس سرگرم بازیهای زندگی خودش است. زمان زیادی گذشته است و چه خوب که آن خانه باغ قدیمی مرا به دوران خوش کودکیام برد تا کمی غلت بزنم در آن خاطرات و روح خود را تازه کنم. در روزهای آتی میخواهم به دیگر مناطق تهران بروم تا با ثبت خانه باغها روزهای از یاد رفته را زنده کنم . با من همراه باشید.
فرتورهایی که در ادامه میبینید از کوچهباغهای دروس و ده ونک است
محله دروس
ده ونک تهران
کوچهباغهای تهران روزهای خاموشی و فراموشی را پشت سر میگذارند
فرتورها از سوده حاجیکرم است.
1362