شاهنشین، با تکههایی از قالی فرش شده بود. چند مِخده به دیوار بود و جار بلند بلور، آویخته بر سقف. پنجرهای بلند که از سقف تا کف اتاق کشیده شده بود، رو به حیاط گشوده میشد. پردههای نازک را به یکسو میزدند و از پشت شیشههای رنگی اُرُسی پلهها و ایوان کوچک، آجرفرش حیاط و ایوان آنسو را مینگریستند. تصویر بیرون گاه محو و دستنیافتنی میشد و تیغههای نور، کوتاه و بلند، به درون میتابید و کِش میآمد. پنجرهی اُرسی که بر پاشنه میچرخید، نسیمی خنک را به درون راه میداد، تا لحظهای که صدای کوبش در شنیده شود. آنگاه اُرسی را با شتاب میبستند و نسیم آرام پشت پنجره، میان فضای بیرون، میماند. اتاق خانههای ایرانی با چنین پنجرهای معنای زندگی یافته بود: پنجرههای اُرُسی!
از دیرباز پنجرههای اُرُسی برای ایرانیها شناخته شده بود. چهبسا خود ایرانیان سازندهی چنین ورودیهایی بودند. اُرسی گونهای پنجره بود که رو به بالا باز میشد و برای بستن باید آن را پایین میآوردند. اُرسی کموبیش سراسر دیوار را میپوشاند و به آن جلوهای زیبا میداد. با اینهمه، در این پوشش سراسری، قصدی دیگر در کار بود. باخترزمینیها چندین پنجره در یک اتاق میساختند تا روشنایی را به درون راه بدهند. ایرانیها به جای چندین پنجره، یک اُرسی طراحی میکردند و همهی روشنایی و نوری را که میخواستند، به درون اتاق میکشیدند. این کار نهتنها از تنگنای دیوارهای اتاق و فضای بستهای که به سبب دیوارهای بلند پدید میآمد، میکاست بلکه زیبایی خیرهکنندهای نیز به اتاقها میبخشید.
اُرسی شبکهدار (مُشبک) بود. به جای اینکه مانند پنجرههای دیگر روی پاشنه بگردد، رو به بالا باز میشد. این پنجرهها را در اعیانیترین اتاق خانه، همان جایی که به آن شاهنشین گفته میشد، میساختند. نهتنها در خانههای اشراف، بلکه در مدرسهها و سازههایی که میخواستند جلوه و شکوهی چشمگیر به آن ببخشند، اُرسیها دیده میشد.
حقیقت هم همین است که اُرسی را باید در کاخهای سلطنتی یا سازههای اشراف روزگاران گذشته دید. مردمِ کوچه و بازار نه خانههایشان چنان در خور بود که با اُرسی آراسته شود و نه توان مالیشان به اندازهای بود که از عهدهی پرداخت چنین هزینههایی برآیند. با این همه، هر جا اُرسیها دیده میشد زیبایی و دلانگیزی نیز چشمها را پُر میساخت. از همینرو بود که بیگانگانی که پایشان به خانههای قاجاری باز میشد، نخست خیره به پنجرههای اُرسی میشدند و از زیبایی آن ستایشها میکردند. این را از سفرنامههای فراوانی که نوشتهاند، میتوان دریافت.
خانههای نوساز این روزها چیزی که ندارند پنجرههای اُرسی است. تنها در خانههایی که موزه شدهاند میتوان نمونههایی از اُرسیها را دید. اینکه بایستههای زندگی نوین ما را از داشتن چنین پنجرههای دل انگیزی بیبهره کرده است، به جای خود، اما نوگراییهای بیش از اندازه و تقلید از زندگی فرنگی، بسیاری از ویژگیهای زندگی ایرانی را دگرگون ساخته است و خانهها را هم رنگ و روی دیگری داده است. از دست رفتن اُرسیها یک نمونه از این دگرگونیهای خواسته و ناخواسته است.
اُرُسی و بازی رنگها
اُرسی شیشههای رنگارنگی داشت. این از مهمترین ویژگیهای این پنجرهها بود. از دورهی صفویه شیشههای رنگی از اروپا به ایران آورده شد و در زمان قاجار و در خانههای اشرافی و درباری کاربردی همیشگی یافت. اوج به کارگیری این شیشهها در پنجرههای اُرسی بود. اما آنچه شگفتانگیز است دریافت ایرانیان از روانشناسی رنگهاست. به این معنا که پیشینیان ما میدانستند که رنگهای چندگانهای که کنار هم جای میگیرند تاثیر گوناگونی بر انسان میگذارند و از چیرگی یک رنگ میکاهند. از اینرو اُرسیها دارای شیشههای کوچکی بودند که با رنگهای گوناگون آراسته شده بود.
از سوی دیگر، شبکهدار بودن اُرسیها نهتنها روشنایی فضای بیرون را به درون اتاق میکشید، بلکه از شدت نور آفتاب و گرمای آن نیز میکاست. به اینها زیبایی شبکه شبکهای اُرسیها را هم باید افزود.
اینکه پیشینیان ما هر اتاقی را به یک نام میخواندند و آنها را پنجدری و هفتدری و اُرسی مینامیدند، برگرفته از شمار پنجرهها بود. به سخن دیگر، شمار پنجره و نوع آنها کاربرد هر اتاق را نشان میداد. در این میان، اتاق اُرسی زیباترین و بهترین اتاق خانه شناخته میشد.
اگر خانههای بازمانده از پیشینیان را با باریکبینی ببینیم درمییابیم که در نگاه آنان پنجره چه اهمیت و ارزش فراوانی داشته است. کاربرد پنجره تنها برای برآوردن (تامین) روشنایی نبود، فضای خانه را هم زیباتر و دلپذیرتر میساخت. بانوان خانه که از سر ناچاری کمتر از مردان بیرون میرفتند و بسیاری از ساعتهای روزشان را درون خانهها میگذراندند، در اتاقهای بالاخانه کنار پنجرههای اُرسی مینشستند و بدون آنکه دیده شوند، فضای تالار و بیرون را زیر نگاه میگرفتند. بدینگونه اُرسیها کارکردی پیوندی (ارتباطی) هم مییافت.
اُرسی از چند بخش شکل میگرفت. یکی چهارچوب در بود؛ دیگری ستونی عمودی که پنجره را دوبخشی میساخت؛ دیگری پاشنهی اُرسی که به آن پاخور میگفتند و سرانجام بخش بالایی پنجره. اینها، در کنار شیشههای رنگ در رنگ پنجره، اُرسی را بهراستی زیبا میساخت.
پنجرههای دورهی قاجار یک جدایی آشکار با پنجرههای پیش از خود داشت. در سدههای دور پنجره ها مستطیل شکل بودند. استادان دورهی قاجار بخش بالایی پنجره را به شکل قوسدار درآوردند و زیبایی دوچندانی به آنها بخشیدند. اُرسیها هم ضلع بالایی نیمدایرهای داشتند.
شگفت است که در ساخت اُرسی از میخ استفاده نمیشد. حتا چسب هم به کار نمیبردند. به جای آن، چفت و بستی به کار میبردند که زبانههای نر و ماده داشت و به هم بسته میشد. با اینهمه، گاهی از میخهای چوبی هم استفاده میکردند. همهی اینها بستگی به هنر و چیرهدستی استاد سازندهی اُرسی داشت. حتا چگونگی باز شدن این پنجرهها شیوهای بود که استادان اُرسیساز از آن بهره میگرفتند تا دستساز خود را زیباتر و کارآمدتر سازند. هر چه زبردستی آنها بیشتر بود اُرسی نیز آسانتر باز و بسته میشد.
اینکه اُرسی به چه معناست؟ پاسخ روشن و یگانهای نمیتوان داد. گفتهاند که اُرسی «بالا» معنا میدهد و روبه بالا باز شدن این پنجره سبب چنین نامگذاری شده است.
گمانی در این نیست که پنجرههای اُرسی نشانهای آشکار از توان آفرینشگری و هنر و ذوق ایرانیان است. خانهها را آراستهتر و دلپذیرتر میساخت و روح زندگی را بیشتر و بیشتر بدانها میبخشید. افسوس که با پایان دورهی قاجاریه به هنر اُرسیسازی بیتوجهی شد و خانهسازیهای تقلید شده از باخترزمین، اُرسیها را به گوشهای راند و از یادها بُرد. اما هنوز هم اگر بخواهند اتاق ایرانی را آنگونه که با پسند و فرهنگی ایرانی همخوانی دارد، به یاد بیاورند، باید از ارسیها یاد کنند. آنها دریچههایی زیبا رو به روشنایی و شکوه معماری ایران بودند.
*با بهرهجویی از: جستار «تحلیل هندسی و تناسبات پنجرههای اُرسی» نوشتهی اسما خامهچیان و دیگران (فصلنامهی هنرهای صناعی ایران، شماره تابستان 1397)؛ و نیز «ویکی پدیا».