خرسندم که افتخار همسخن شدن با یکی دیگر از مفاخر فرهنگ و هنر هرمزگان را یافتم. کسی که «عکس» را عشق میداند. با دوربین، دوستی دیرینهای دارد. دستهایش معطرند به مهربانی و درمهرورزی و خوش قلبی، قامتش به بلندای نخل میماند. مطالعه، اندیشه، سفر و سختکوشی؛ برای وی اقبال درخشانی را رقم زده است. زندگیاش سرشار از برشهای زیباست. زادهی پاییز است، پر است از پرواز گنجشک و موسیقی طبیعت، جغرافیای جنوب بیگمان او را برای همیشه بهخاطر خواهد سپرد و از درخششاش، همواره دلخوش میشود. در این فرصت با یاد از افتخاراتش، سکانسهای هنری زندگیاش را نیز مشتاقانه به تماشا نشستهایم.
یک برش طلایی:
طراح، عکاس و فیلمساز
عضو فدراسیون بینالمللی هنرعكاسی فیاپ فرانسه- از سال 2010
عضو اصلی انجمن عکاسان ایران از سال 1387
عضو انجمن سینمای جوانان ایران از سال 1382
عضو انجمن عکاسان میراثفرهنگی ایران
افتخارات عکاسی:
مقام نخست بخش طبیعت و دریا در سومین جشنوارهی سراسری عکسهای دریایی ایران- تهران
کسب عنوان برتر ششمین، هفتمین، هشتمین و نهمین جشن تصویرسا ل- خانهی هنرمندان ایران- تهران
ماتیگان نمایشگاه گروهی شهر برلین- کشور آلمان
نمایشگاه گروهی عکس ماتیگان در کشور ولز 2019
برگزیده بهترین عکس سال ایران سایت دوربین دات نت- صید میگو در خلیج فارس- تهران
نمایشگاه گروهی 10روز با عكاسان، انجمن ملی عكاسان ایران
خانه هنرمندان ایران- تهران
برگزیده دوازدهمین نمایشگاه عکس دوربین وانت نت ایران- تهران نفردوم در دومین جشنواره ملی عكس طبیعت ایران-تهران
منتخب هجدهمین نمایشگاه تصویر سال ایران- تهران خانه هنرمندان ایران
مقام اول جشنواره ملی عكس گیاهان و جانوران خلیج فارس ایران (بنیادایرانشناسی)- تهران
نمایشگاه گروهی در باز گشایی گالری خصوصی دست هدیه تهرانی- تهران
چاپ عکس در مجله تخصصی عکاسی فتو دیجیتال انگلستان- لندن UK 2009
همکاری با بنیاد ایرانشناسی در 3 سری فصلنامه تخصصی پژوهشی خلیج فارس، دو زبانه و عکس روی جلد
مدرس دانشگاه های هرمزگان، فرهنگ و هنر خلیج فارس و دانشگاه علمی کاربردی بندرعباس
موسس، مدرس و مدیر آموزشگاه عکاسی خلاق در بندرعباس اولین آموزشگاه تخصصی در استان هرمزگان
چاپ عکس ها توسط تخصصی ترین مجله عکاسی دنیا که در انگلستان هست و به چاپ معرفی اش پرداخته است
عکاس فیلم مستند برقع (برکه) در بندرعباس به کارگردانی رکسانا ویلک از کشور انگلستان
عکاس بهترین سریال تاریخی تلویزیون ملی ایران تا به امروز- دایی جان ناپلئون [اثر ناصر تقوایی] بندرعباس نوروز 1388
عکاس نمایشنامه ی رویای خلیج فارس، نویسنده و کارگردان- سیروس کهوری نژاد بندری – سال 1389
نوشتهها (تالیفات):
كتاب عکس و شعر – هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست با همکاری 36 عكاسان معاصر ایران ( عباس کیارستمی، بهمن جلالی، امیرمینابیان و … تهران نشر زاوش- 1392
عکاس کتاب پوشاک زنان هرمزگان – انتشارات روشنگران و مطالعات زنان – تهران
کتاب هنرهای تجسمی هنرمندان ایران- یساولی (عکاسی و گرافیک)
تاریخچهی عکاسی هرمزگان [در حال پژوهش]
نمایشگاههای گروهی:
حضور در 58 نمایشگاه و جشنوارههای داخلی و خارجی عکاسی مانند : آلمان، برزیل، آرژانتین، تایلند و سوئد. [نمایشگاه گروهی دغدغههای عکاسانه] دانشگاه هنرتهران نمایشگاه گروهی عکس اقتباس آزاد – گالری آران-تهران
دومین نمایشگاه گروهی ماه هنر- گالری ماه هنر- تهران
نمایشگاههای انفرادی:
اولین نمایشگاه انفرادی عکس- استکهلم سوئد در خصوص معرفی پوشاک زنان هرمزگان که سه سال برای” کتاب پوشاک زنان هرمزگان” اثر شایا صفا ایسینی – ساکن وین
دومین نمایشگاه عکس انفرادی- فروش به نفع حادثه دیدگان زلزله کرمانشاه در یک مکان عمومی با نام آب میوه و بستنی فروشی “پانهو” بود.[ سال1397 ] علت برگزاری در این مکان عمومی، دیده شدن و فروش بیشتر بود که این مهم محقق شد و تمام عکسها که اتفاقا از طبیعت، خلیج فارس و هرمزگان بود به فروش رسید. مهدی نهنگ- مدیر مجموعه و انوشیروان ملایی پور توی این امر خداپسندانه پشتیبانی و همراهی قابل تحسینی داشتند که از آنها بینهایت سپاسگزارم! امیدوارم دیگر اشخاص، بنگاههای خصوصی، اقتصادی، شرکتها و ادارات و سازمانها هم از هنرمندان استان در همهی زمینهها که به معرفی فرهنگ، جغرافیا و تاریخ استان میشود حمایت کنند! هرمزگان درست است یک استان تجاری است اما نباید فرهنگ غنی آن در زرق و برق تجارت، نادیده گرفته شود. بلکه باید این اقتصاد به پشتیبانی فرهنگ و هنر بیاید. زیرا تمرکز روی این بخش، بهترین سرمایهگذاری است.
افتخارات دیگر:
مدیر تصویر برداری 9 مستند به کارگردانی منصور نعیمی به نامهای مستند بلند «تابستان در میناب»، «حنیر» در چاهستان؛ «حلیم» در چاهستان؛ «سوند»، «نخل»، «پنجشنبه بازار حیوانات»؛ در میناب؛ «زار»؛ ماما صفیه در خواجه عطا و «لنج سازی» بندر کنگ
تصویربردار صدا و سیمای مرکز خلیج فارس از سال 1383 تا 1386
همکاری با مستند ساز و محقق ایرانی- کانادایی برای دانشگاه کانادا در هرمزگان
تصویر بردار بخشی از مستند زندگی و آثار استاد ناصر تقوایی که در جنوب- به کارگردانی مرضیه وفامهر
مدرس عکاسی، تدوین فیلم مستند و داستانی، تصویربرداری، نورپردازی و صدا گذاری فیلم
کارشناس برتر وزارت نیرو در بخش تولید عکس و فیلم
مقام اول بخش فیلمنامه ( من اومدم ) داستانی درسومین جشنواره فیلم و عکس اردیبهشت- 1387
من اومدم – تابستان 1384 بندرعباس
آخر شب- تابستان 1387بندرعباس
آخرین گلوله- بهار 1391 بندرعباس(فیلمسازی)
فردا چه خواهد شد (نویسنده، تدوینگر، صداگذار، تهیه کننده و کارگردان) مستند 1383
پرکوهک (تصویربردار، تدوینگر و صداگذار) مستند 1385 مرزیزاده
مامای زار- نیمه تمام 1385 تصویر و تدوین وکارگردان امیر مینابیان
گور رنگی- نیمه تمام 1386 درباره زندگی هنرمند هرمزگانی – مسعود درگاهی
ازایتالیا تا بندرعباس – مستند 1393 در خصوص زندگی مهندسین ایتالیایی به همراه خانواده آنها ایتالکو
چهره نگاری مردان رزیف -1393
سکانس نخست:
از سه سالگی فیلم سینمایی میدیدم. دایی ام که الان در داروخانه کار می کند در این حوزه پیشگام بود. بزرگتر که شدم تمایلم به هنر و سینما بیشتر شد. از سال 1379 دل بستگیام با خواندن فیلمنامههای متعدد و کتاب اصول بازیگری” کنستانتین استانیسلاوسکی ” به سینما و فن بازیگری حرفهای شد. انگار گمشدهی من سینما بود. به جستجوی گمشده خود بر آمدم. تابستان همان سال دیدن تابلویی حوزهی هنری استان هرمزگان برایم هدیهی ارزشمندی بود. بلافاصله مراجعه و در رشتهی بازیگری نامنویسی کردم و تمرین بیان و بدن را زیر نظر ابراهیم پشتکوهی گذراندم. پس از نزدیکبه 3 ماه، حضور در گروه تی توک، به فصل ماه مهر رسیدیم و بوی مدرسه از یک سو و آواز “تی توک” از سوی دیگر مرا به سوی خویش میکشاندند.
سالهای دوستداشتنی دبیرستان بود. شور هنر آرامم نمیگذاشت، دوباره به کلاس بازیگری رفتم. نخستین کارم «تعزیه خیابانی در محرم» بود. استقبال از آن کار ما را به نمایشهای خیابانی کشاند. با نویسندگی، طراحی دکور و لباس و طراحی صحنه، به همراه مرزیزاده و بلوردی، دامنهی کارم گسترش یافت. اعتمادها افزون شد و طراحی دکور لباس و صحنهی نمایش «شب نشینی در جهنم» به کارگردانی داود مرزیزاده، به من سپرده شد. دو هفته در سالن کتابخانه سید مصطفی خمینی، اجرای داشتیم که مورد اقبال عمومی قرار گرفت. نشستهای نمایش فیلم و نقد و بررسی، به مدیریت زندهیاد کورش گرمساری مرا به فرهنگسرای آوینی کشاند.
سکانس دوم:
دیدن یک تابلو دیگر، به نام انجمن سینمای جوانان بندرعباس، خیلی برایم جالب بود. گشادهرویی و پاسخگویی یک بانوی محترم، به نام فروزان کهوری نژاد بندری که اکنون رییس انجمن سینمای جوان شده است ما را بیشتر مجذوب سینما کرد. شرایط عضویت انجمن را پرسیدم که او گفت: باید در کلاسهای انجمن سینما جوان مانند عکاسی، فیلمسازی، فیلمبرداری و … شرکت کنم. در دورهی فیلمسازی نام نویسی کردم. دیماه آزمون سراسری برگزار شد و از جامعه متقاضی 70 نفری، من جزو 50 درصد قبول شدگان بودم. با مصاحبه کورش گرمساری، مجوز ورود به دوره را گرفتم. هنرجویان مثل برگ پاییزی میریختند و نفرات روزانه ریزش میکردند. برای ورود به هنر سینما، پشتکار، دلسوزی و مقاومت کافی نداشتند. سال 1381 فیلم «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی در سینمای شهرزاد بندرعباس اکران شد و از آنجایی که پیش از این در دههی شصت «ناخدا خورشید» او را دیده بودم برایم نامی آشنا و شخصیت قابل احترامی بود برای همین ناخدا خورشید با آن یک دستش را شاید 100 بار دیدهام. چالش روشن کردن کبریت با یک دست هم پس از دیدن همین فیلم در مقطعی از جامعه رواج یافت. در آن دوران فیلمهای بیشتری میدیدم و با زوایای پنهان فیلمسازی آشنا میشدم. به همین سبب پس از گذشت 3 ماه از دوره یکساله فیلمسازی، یک فیلم کوتاه مستند از معضلات اجتماعی به نام اعتیاد را ساختم. خیلی سختی کشیدم، حساب پساندازی که خانواده، برایم ذخیره کرده بودند را خالی کردم و تهیه کننده خودم شدم. هزینه مواد اولیه، کرایه ماشین، عوامل و … بدون تلفن همراه، با بدقولیها و بیمسوولیتیهای فراوانی روبهرو شدم اما فیلمم به سرانجام رسید و از آن پس فهمیدم فیلمسازی در هرمزگان همچنان راه دراز و سختی پیشرو دارد.
سکانس سوم:
در کنار تصویربرداری، تدوین را هم انجام دادم، بعدها متوجه شدم کارگردان اسم تدوینگر را شخص دیگری لحاظ کرده است. از کارهای گروهی دلسرد شدم. چند تا پروژه ی انفرادی کار کردم. صدا گذاری و صدابرداری را فرا گرفتم اما به این نتیجه رسیدم که فیلمسازی مستلزم کار گروهی، همفکری و پشتوانهی مادی و معنوی است از سویی هم، با توجه به فاصله فکری، موجود میان اقشار موجود هنری آن زمان، امکان کار گروهی میسر نبود. دوره فیلمسازی تمام شد و پایان دوره به 9 نفر رسیدیم. به عکاسی به عنوان یک هنر انفرادی فکر کردم و خواستم از کارهای تیمی فاصله بگیرم. آن زمان زندهیاد منصور رنعیمی از چهرههای درخشان هنری هرمزگان و خواهرزاده و دستیار ناصر تقوایی- فیلمساز مشهور و موفق بود. همه مشتاق بودند که با نعیمی کار کنند. من هم یکی از آن جوانانی بودم که شور همکاری با او را در سر داشتم. بنابراین با جدیت فیلم میدیدم، مطالعه میکردم، تمام تکنیکهای فیلمسازی را میآموختم، تجربه میکردم تا موفقتر شوم. فیلم دومم، را که آغاز کردم داستان تکراری بیمهریها آغاز شد. از فیلمسازی به موجب جو موجود آن دوران دلزده میشدم، هرچند آن ناملایمات باعث پختگیام میشد. اما قدرت تابآوریام در آن شرایط کافی نبود بدین سبب به سراغ عکاسی رفتم.
سکانس چهارم:
در یک پنجشنبه بیادماندنی به سینمای جوان رفتم. خوبیار سالاری رییس این مرکز بود و یک دوربین عکاسی داشتند. از او دوربین را قرض گرفتم، با این پیش شرط که شنبه برگردانم. این یک اتفاق خوشایند بود، بدون تلف کردن زمان به لابراتوار ساسان رفتم. پشت ویترین فیلمها، از میان کونیکا، کداک و فوجیفیلم؛ فوجی 24 رنگی را انتخاب کردم. شب را در اندیشهی عکاسی سپری کردم، لوکیشنهای فردا را در ذهنم مرور نمودم و پیش از طلوع آفتاب از خانهمان در داماهی تا سر خیابان اصلی پیاده آمدم، با یک تاکسی به مرکز شهر رفتم. نخستین لوکیشنم، شاحسینی محلهی زادگاهم بود. از خانه قدیمی بادگیری، عکاسی کردم و سپس به یادبود و محلهی پشت شهر رفتم. نزدیک 17 فریم عکس گرفتم، سوژه خاص دیگری نیافتم، دوباره پیاده تا خیابان اصلی و پس از آن به خانه برگشتم. دوست داشتم یک روز دیگر هم دوربین نزدم به امانت میماند اما امکان نداشت بدون اینکه فیلم را تمام کرده باشم حلقه فیلم را جمع کردم، دوربین را سر موعد تحویل دادم و بعد ظهور و چاپ، که بعضی از عکسها خیلی خوب بودند. همان روزها بود که یک دوره عکاسی توسط استاد نعیمی، برگزار میشد. درخواستم برای حضور در آن دوره با گشادهرویی استاد پذیرفته شد و موجب خرسندیام فراهم شد. عکسها را تحویل استاد دادم. بسیار تعریف کرد، از رعایت نقاط فنی لحاظ سایهها، خط افق، نور سنجی و به هنرآموزان در عکسهایم تدریس کرد و همین تعریفها موجب دلگرمی و انگیزهی من شد تا در عکاسی بمانم. آمد و شدم به سینمای جوان عامل رفاقتم با موسی کمالی، به سال 1383 باز هم از طریق نعیمی بود.
سکانس پنجم:
حضورم بر سر پروژههای فیلمبرداری باعث شد تا با دوست تصویربردارم تورج قادری، آشنا شوم و او نیز با اعتمادی که به من کرد و تصویر برداری با پروجیب(کرین دستی) را به من سپرد موجب شد تا آقای نعیمی، مستند بلند «تابستان در میناب»، را به من پیشنهاد کند. بسیار باعث افتخارم بود که فیلمبردار ایشان باشم. با نعیمی با تجربه، چهرهی هنری و محبوب، 9 مستند جالب در دو دهه کار کردیم.
پس از آن یک اتفاق دیگر به تجربه آموزی من کمک بسیاری کرد. تورج قادری پس از اینکه در نوبت صبح به منزل ما زنگ زده و من را نیافته بود در بعد از ظهر نیز دوباره تماس گرفت و از جذب نیرو توسط صدا و سیما خبر داد. با عشق پذیرفتم و از 1383 تا 1386، در این سازمان کار کردم. از هنر تصویرگری محمد نور خرمی، کارگردانی خلاقانه مسعود میرزایی، تجربیات ارزشمند فرشید ایرانپرست، مهدی محمودی، سعید ماندگاری، احمد خدابخش، تجربیاتم را کامل کردم. اگر مهربانی آنها نبود شاید خیلی زود دلسرد میشدم. در حالی که با دستیاری شروع کردم در آفیش برنامههای روتین، دوربین را به من میدادند، در روستای قلات زیر، برای برنامه شو بندر، به اجرای خانم ساحلیزادگان، یک نور پردازی خلاقانه انجام دادم، که با استقبال کارگردان روبهرو شد.
سکانس ششم:
استاد نعیمی تصاویر زیبایی که از میناب گرفته بودم به برنامه پرمخاطب «شو بندر» داده بود که پس از پخش استقبال خوبی از کارهایم شد. پس از آن در جشنوارههای گوناگون شرکت کردم و عناوین عکاسی بسیاری بهدست آوردم.
دکوراسیون، با مهرنگ و پیش خرما نیز پروژه دیگری بود که در کنار نعیمی برای یک برنامه در تهران انجام دادیم.
سال 1388 با تقوایی -دایی منصور نعیمی- در نمایشگاه عکس وی در بندرعباس، آشنا شدم و کنارش بودم. عکسهایم را دید و خیلی تعریف کرد و خوشحال شد و تا جایی که گفت: عکسهایت از عکسهایم بهتر هستند.
سکانس هفتم:
سفرها: سفر به جایجای جغرافیای جذاب ایران زمین از سواحل خزر تا خلیج فارس را تجربه کردهام. در اکثر سفرهای عکاسی به جستجوی ثبت طبیعت، زیباییها و فرهنگ ایرانزمین از نگاه شخصی خودم هستم نه آن چیزی که وجود دارد و برای دیگران قابل دیدن است. بهترین آرامش را در این سفرها بهویژه به همراه دوست و استاد گرامی علی میرزایی که یکی از عکاسان خوب کشور و میراث فرهنگی هستند تجربه میکنم. به یاد دارم که عکاسی را پس از فیلمسازی آغاز کردم. از 20 سال پیش عکاسی را به عنوان حرفه برگزیدم. بیشتر عکسهای مجموعهی من سفرهایی است که برای یافتن و ثبت زیباییهای ایران بوده است. شمار فراوانی از عکسهایم از مناطق گوناگون ایران دربردارندهی تصاویری از طبیعت، معماری، چهره و خلاقه است. همیشه تمام فکر و ذهنم، مشغول ثبت طبیعت، معماری و فرهنگ سرزمینم ایران بوده است. سالها با دوربین آنالوگ و سپس با دیجبتال کار میکنم. به باور من واقعیت یک اثر، تاثیر غریبی روی ما دارد و عکاسی سریعتر از هر هنری با واقعیت روبهرو میشود و به همین دلیل همانندترین هنر به واقعیت است.
اساتید:
زندهیاد منصور نعیمی، ناصر تقوایی، نصرالله کسرائیان، اسعد نقشبندی، سیفالله صمدیان، محمد ابراهیم صافی عکاس ساکن امریکا، نادر دایی- عکاس آمریکا؛ رهبر امامدادی، انوشیروان ملایی پور[عکاسی]؛ مرتضی پور صمدی، فرهاد ورهرام فیلمساز ساکن اتریش[فیلمسازی]؛ پرویز پرستویی- بازیگر؛ محمدرضا دلپاک- صداگذار فیلم سینمایی؛ ساعد نیکذات- عکاس و فیلمبردار سینما؛ زنده یاد مسعود درگاهی، عبدالله خدا کریمی، مهران مهاجر، لاله فلاحتی، کیارنگ علائی و …
باور: در مسیر زندگی و هنر به آدمهای نادان و دانایی برخوردهام که خوشبختانه دانایان بیشتر بودند و این امتیاز و برگ برندهای بود که میان کنتراست باشم، ادامه بدهم و این تعارضات شخصیتم را جانانه بسازد. همیشه خوب و بد، زیبا و زشت، سیاه و سفید، شب و روز، مرگ و تولد و آب و آتش باید باشند که تفاوت این دو درک شود. گاهی به انسانهایی در مسیر زندگی روبهرو میشوم که احساس میکنم فکر نمیکنند روزی زندگی آنها به پایان خط خواهد رسید و این دردآور است.
دیدگاه: کشف زیباییها در طبیعت سلیقه تصویری ما را میسازد. یک عکاس خوب به خوبی همه چیز را میبیند، به همین دلیل عکاسی دید ما را نسبت به زیباییها و کجیهای پیرامون بالا میبرد.
رویای امیر: چاپ یک آلبوم چند جلدی یکی از رویاهایم بوده است. مجموعهای در حال آمادهسازی و تکمیل دارم که از طبیعت پیرامونی بندرعباس به تصویر کشیدهام که فضاهایی رویایی برای ورزشکاران و گردشگران است. در حالی که امروز این طبیعت در حال نابودی است و مسوولین هیچ توجهی با آن ندارند.
پیشنهاد طلایی: بیگمان بندرعباس به یک خانهی هنرمندان نیاز دارد. میبایست هنرمندان بتوانند در مکانی خاص به نام خانهی هنرمندان آثار خود را عرضه کنند تا مردم ببینند و با فرهنگ و زادگاه خود بیشتر آشنا شوند. هنوز یک گالری استاندارد نداریم. البته برای چنین مجموعههایی، یک مدیر هنرمند و با تجربه پیشنهاد میشود.
همچنین بهترین مکان برای خانهی هنرمندان استان هرمزگان ساختمان استانداری قدیم در بندرعباس است که با فضای مناسب میشود که خانه هنرمندان استان هرمزگان بشود. کلی اتاق دارد که میشود هر کدام گالری و دفتر و مکان آموزشی فرهنگی بشوند. در دل آن سالن جلسات دارد. موقعیت مکانی استانداری قدیم برای مراجعه و دسترسی مردم به این مکان خیلی مناسب است. چرا هرمزگان با این همه درآمد و رشد جمعیتی، خانه هنرمندان نداشته باشد!؟
دغدغه: خلیجفارس، خلیج فارس است. همیشه چشمبراه حاشیه و ادعاهای واهی کشورهای عربی حوزهی خلیجفارس هستیم تا یک کار فرهنگی انجام دهیم. اما فراموش کردهایم که پساب (:فاضلاب) را به صورت شبانهروزی در قلب آن رها کردهایم و این بیشتر به طبیعت آسیب میزند. چندین سال است که روی حوزهی عکاسی محیطزیست خلیج فارس فعالیت میکنم و تصاویر تلخ و شیرین فراوانی را ثبت کردهام.
شناسنامهی امیر: امیر مینابیان، 29 آبانماه 1363 خورشیدی، در محله شاه حسینی بندرعباس، در یک خانوادهی هنرمند زاده شد. دانشآموختهی رشته گرافیک است و از سال 1393 تا کنون به دلیل20 سال فعالیت در زمینهی عکاسی و فیلمسازی و رشته هنر به عنوان مدرس خبره در دانشگاه در مقاطع تحصیلی کاردانی و کارشناسی تدریس میکند. وی کارمند وزارت نیرو هم هست.
خانواده مینابیان:مادرش فرهنگی بازنشسته وزارت آموزش و پرورش است. پدرش بازنشسته کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران است اما دوران جوانی در چند پلان کوتاه از فیلمهای سینمایی به عنوان بازیگر حضور داشته و با زندهیاد نصرتاله وحدت و زندهیاد ایرج قادری در فیلم ناخدا باخدا 1352 و… همکاری داشته است.
فرزند نخست خانواده، برادرش مهندس الکترونیک است و فعالیت فرهنگی هنری دارد. موسیقی سبک فلامینگو نیز کار میکند. خواهرش فرزند آخر خانواده است که فارغالتحصیل هنر گرایش کارشناسی طراحی فرش و در زمینه گرافیک، عکاسی، تدوین فیلم کوتاه و آموزش نقاشی برای کودکان مشغول است.
همسرش هم عکاس و هموند (:عضو) اصلی انجمن عکاسان است. مشوق اصلی امیر درموفقیتها و فعالیتهای فرهنگی و هنری نیز خانواده و زندهیاد استاد منصور نعیمی بوده و هستند.
امیر مینابیان در کنار استاد ناصر تقوایی
فرتورها از امیر مینابیان است.
4090