نوروز یکی از مهمترین آداب و رسوم ایرانیان است که مورد توجه سیاحان قرار گرفته و نکات ارزشمندی را درباره این آیین کهن گردآوری کردهاند.
عصر صفویه و قاجار، روزگار حضور پررنگ جهانگردان اروپایی به ایران بود. جهانگردانی که صرف نظر از اهداف سیاسی که داشتند، یادگارهای ارزشمندی از خود برجای گذاشتند. یادگاری به نام «سفرنامه» که سرشار از واقعیات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایران در گذر تاریخ است. یکی از نکات شایان توجه برای این سیاحان آداب و رسوم نوروز و پیشینه آن است. نوشتههای این سفرنامهنویسان که به تداوم نوروز در این عصر اشاره دارد، اطلاعات مهمی از نحوه برگزاری این جشن کهن در دوره قاجار و صفویه ارائه میدهند.
لباس نو در نوروز برای ایرانیان خوشبختی میآورد
مادام کارلاسرنا، نخستین زن جهانگردی است که در نوامبر 1877 برابر با سیامین سال سلطنت ناصرالدین شاه از راه دریای خزر به ایران آمد. او مشاهدات و تجربیات خود را در قالب سفرنامهای تدوین کرد که این سفرنامه با عنوان «سفرنامه مادام کارلا سرنا» یا «آدمها و آئینها» در ایران به چاپ رسیده است. جهانگرد معروف ایتالیایی در دورانی که در دربار ناصرالدینشاه حضور داشت، نوروز و آیینهای آن را از نزدیک دید و آن را در سفرنامه خود منعکس کرد.
کارلاسرنا که در مراسم سلام نوروزی دربار سلطان صاحبقران حضور داشته درباره آن مینویسد: «آن روز من برای شرکت در مراسم سلام و حضور در جایگاه که وزیر امور خارجه برای هیاتهای نمایندگان خارجی و اوپاییان مقیم تهران در نظر گرفته بودند، دعوت شده بودم. این جایگاه، در حیاط درونی قصر در سمت چپ تالار واقع شده بود و برای تماشای همه حاضران و تمام جزییات مراسم و تشریفات سلام، جای بسیار مناسبی بود. در خیابانی که به قصر منتهی میشد، آنچنان انبوه جمعیت همهجا را پر کرده بود که خیلی با زحمت توانستم جایی برای عبور باز کنم. همه زیباترین لباسهای خود و در واقع رخت نو خود را پوشیده بودند، چون مردم باور دارند که در نوروز پوشیدن لباس نو خوشبختی میآورد. تعداد زیادی از جمعیت کلاههایی بر سر گذاشته بودند که برای این مراسم خریداری شده بود. من عبور نمایندگان خارجی را که همگی با لباسهای به تمام رسمی و شکوه و شوکت خاصی برای شرکت در سلام نوروز میرفتند، به چشم دیدم. وزیران مختار کشورهای خارج در دربار ایران معمولا پیش از آنکه شاه به تالار بیاید، در عمارت خورشید حضور مییابند.»
مادام سرنا بیان میکند که مقامات بلندپایه کشوری و افسران ارتش، روسای ادارات مختلف، طبقات روحانی، وقایعنگار، ملکالشعرای دربار و جمعیتی از قشرهای گوناگون برای عرض شادباش به شاه راهی قصر میشدند: «فراشان سینیهای پر از شیرینی روی سر و روی آنها روپوش زربفتی نیز انداخته بودند به هر سو در رفت و امد بودند. عده زیادی زن با چادرهای نو زردوزی شده از کنار من میگذشتند. جلای کفشهای ساغری سرخ، زرد، آبی و سبزرنگ آنان از دور داد میزد که برای اولین بار است آنها را میپوشند.»
لباسهای نویی که باعث خانه خرابی شوهرها میشود
یاکوب ادوارد پولاک آلمانی که به دعوت امیرکبیر برای تدریس در مدرسه دارالفنون به ایران آمد، سفرنامهای با عنوان «ایران و ایرانیان» از خود به یادگار گذاشت که در شناخت اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران نقش مهمی داشته است. پولاک بر این باور است: «جشن سال نو در زندگی عمومی و خصوصی ایرانیان امری است بسیار مهم و از بعضی جهات میتوان آن را با جشن میلاد مسیح در چند کشور اروپایی قیاس کرد. از دو تا سه ماه پیش از عید تهیه مقدمات آن شروع میشود. مقادیر معتنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته میشود که آن را با کاروانها به سراسر مملکت میفرستند. مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر میرود. اصولا ایرانیها در هر سن و سالی که باشند به شیرینی سخت علاقهمندند؛ اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند.
در هیچ خانهای نیست که کلوچه، البته با تفاوت جنس بهتر یا بدتر، دیده نشود؛ بعد از کلوچه نبات، زبان بره، بسیاری از میوههای شکر سود (نقل) و خمیرهائی که در دنبه و کره سرخ شده است همه جا محبوبیت عمومی دارد. فقیرترین طبقات مردم به جای قند و شکر برای تهیه شیرینی از شیره استفاده میکنند. اما هر مزهای این شیرینیها داشته باشد چندان مهم نیست، مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند. غیر از شیرینیها، باید از میوههایی که آنها را با تردستی تا نوروز تر و تازه نگاه میدارند یاد کرد. مثلا خربزه اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز، سیب دماوند را دربارهای بسیار بزرگ صادر میکنند. برحسب یک رسم قدیم بر بشقابی جو، گندم، عدس و شاهی سبز میکنند بهطوری که چمن کوچکی بوجود میآید و آن را مطابق با همان رسم در روز سیزده یعنی آخرین روز عید به کوچه میاندازند.»
این سیاح آلمانی درباره رسم خرید لباس نو برای نوروز نیز اشاره میکند: «هرکس از دستش برآید و بهخصوص هر زنی در نوروز لباس نو به بر میکند. به همین دلیل کار تهیه و فروش پارچه در این ایام به حداکثر قوت میرسد و بعضی از رؤسای خانوادههای پرجمعیت باید همه امکانات خود را تجهیز کنند و حتی وامدار هم بشوند تا این احتیاج غیر قابل اجتناب خانواده خود را تأمین کنند. بهخصوص شلوار پف کرده ابریشمی چیزی است که چشم همه زنها به دنبال آن است و باعث خانه خرابی شوهرها میشود.»