این یکی از هر چه فکر کنیم بدتر است. پُک به سیگار میزنند و دود و دَمش را قاتی هوای سُربی میکنند. خِس خِس سینه و صدای خَش گرفتهشان از همان سیگارهای کُشنده است. با اینکه میدانند سیگار چه زهری است، اما توان و ارادهی دست کشیدن از عادتشان را ندارند. همین است که سیگار را با سیگار روشن میکنند و با هر تکان انگشت، خاکسترش را پایین میریزند خود و دیگران را تا مرز خفگی میبَرند. سیگاریها گام در راهی گذاشتهاند که پایانش ریههای از کار افتاده و چهرهی زرد و پلاسیده است. پس چرا از سیگار بیزار نمیشوند؟ چرا این زهر را میکِشند؟ شاید به این سبب که گرفتار خیال فریبندهای شدهاند؛ اینکه سیگار را دود کنند و گمان ببرند غمها را به باد میدهند! چه خیال بیهودهای! مگر میتوان غم و اندوه را با سیگار دور کرد؟ خودِ سیگار، غم بزرگی است! کنجکاویم بدانیم سیگار از چه زمانی سالهای زندگی بسیاری را زهرناک و سَمی کرد؟ چه سالی بود که سیگار را شناختیم و دست به تولید آن زدیم؟
داستان از آنجا آغاز شد که سدهها پیش، در روزگار صفویه، فرنگیهای خیرندیده، ما را با توتون و تنباکو آشنا کردند. این کار به دست پرتغالیهایی انجام شد که به ساحل خلیجفارس چنگ انداخته بودند و زمان بُرد تا بیرونشان کنیم. اما سیگار را از راه روسیه شناختیم. بازرگانان و سربازان روسی در میانهی پادشاهی قاجاریه، سیگار را به کشور ما آوردند و آتش به زندگیمان زدند. به سیگارهای روسی «پاپیروس» گفته میشد؛ زهرماری که بود جای چپق و قلیانهایمان را نتوانست بگیرد و ایرانیها تا دههها دلبستگی چندانی به شناختن و کشیدن سیگارهای پاپیروس روسها نشان ندادند.
با اینهمه، سیگار با کوششهایی که اروپاییها برای همگانی کردن آن نزد مردم جهان میکردند، نمیتوانست برای همیشه پشت مرزهای ایران بماند. پس چیزی زمان نبُرد که ما نیز به جرگهی سیگاریهای جهان پیوستیم! کسانی که بیش از همه از این پیوستگی و همبستگی خوشحال شدند، همان فرنگیهایی بودند که با تولید و فروش سیگار سودهای سرشاری به جیب میزدند و پنهانی به سادهدلی سیگاریهای جهان میخندیدند!
سیگاریهای ما در آن سالها توتون را لای ورق بسیار نازکی میپیچیدند و سیگارهای دستساز میساختند و با آتش زدن توتون، دودش را به هوا و ریههای خود و دیگران روانه میکردند. هنوز مانده بود تا دریابند سیگار و توتون چه بلایی بر سر تَن و روان آدمی میآورد.
کار کشیدن سیگار خیلی زود به جایی رسید که دولت تصمیم گرفت سود تولید دخانیات را یکسره در اختیار خود بگیرد. دولتیانِ آن زمان، دریافته بودند که از این راه سودها میتوانند ببرند و خزانه دولت را پُر کنند. از اینرو، در سال 1264 خورشیدی، در سالهای پادشاهی احمدشاه قاجار، مجلس شورای ملی «قانون انحصار دخانیات» را تصویب کرد و همهی اختیار تولید و خرید و فروش توتون و تنباکو و همه گونه سیگاری را به دولت سپرد. دولت انجام این کار را با بنیادگذاری «شرکت دخانیات ایران» سر و سامان داد.
در مهرماه 1316 نیز نخستین کارخانهی سیگارسازی ایران پی افکنده شد تا تولید دود و دَم و تحویل دادن ریههای ویران و بیمار، یکسره در اختیار دولت باشد! این کارخانه در زمینی به گستردگی 10 هکتار در جایی که اکنون خیابان قزوین نامیده میشود، آغاز به کار کرد.
نخستین سیگار ساخت ایران
میدانیم که یکی از بهترین توتونهای کشور در شهر اُشنویه، در آذربایجان غربی، تولید میشود. از اینرو هم این که قانون انحصار دخانیات تصویب شد، سیگارهایی با توتون اشنویه تولید و به بازار آمد که تا سالهای سال از بهترین و شناختهشدهترین سیگارهای کشور بود. بهویژه در نزد دانشجویان و آنهایی که اداهای روشنفکری و هنری داشتند، اشنو سیگاری مردمی شناخته میشد و در نزد اهالی دود و دَم هواخواه فراوانی داشت. مردمی بودن اشنو به سبب بهای ارزان آن بود. در سالهایی که سیگار آمریکایی وینستون 36 ریال فروخته میشد، اشنو تنها 5 ریال بها (:قیمت) داشت.
بستههای سیگار اشنو 20 نخی بودند و در چند گونه تولید میشدند؛ یکی سیگار اشنو معمولی بود، دیگری سیگار فیلترداری که به آن اشنو ویژه میگفتند و دو سیگار دیگر که اشنو نو و اشنو پارس نام داشتند. بستهبندی کوچک و کاغذی سیگارهای اشنو یکی از ویژگیهای آن بود. در دههی سی خورشیدی از میان نمونههای فراوان سیگارهای داخلی، بیشترین فروش از آنِ اشنو ویژهها بود. حتا گویا نیمی از فروش سیگارهای کشور، به اشنو و انواع آن بازمیگشت. در دههی چهل، این سیگار در بازار دخانیات ایران یکهتاز بود. اما با تولید سیگارهای دیگر و خوشرنگ و لعابتر، سیگار اشنو از ردهی تولید کنار گذاشته شد.
جدای از اشنو، در دههی آغازین تولید سیگار در ایران، چندین سیگار در شرکت دخانیات بستهبندی میشد. یکی سیگار هُما بود که در بستههای بیست تایی و چهلتایی مقوایی به بازار میآمد؛ دیگری سیگار زر بود که بستهبندی آن دیدنی بود و هر بستهی آن 20 ریال فروخته میشد. سیگار تاج نیز در سال 1346 به بهانه و یادبود آیین تاجگذاری و با نشانهای از تاج سلطنتی، راهی بازار شد. سیگار فیلتردار فروردین از دیگر سیگارهای آن زمان بود و نیز سیگارهای آسیا، زرین، آپادانا، آپادانی فیلتردار، مهر، سلطانی، افسر، اردیبهشت و نمونههای دیگر (چه نامهای دلانگیزی برای زهر کشندهای به نام سیگار!). سیگار آسیا به بهانهی مسابقات کشتی قهرمانی جهان در تهران، و سیگار زرین به سبب برپایی نمایشگاه آسیایی به بازار دخانیات کشور روانه شدند. با اینهمه، قدیمیتر از بسیاری از آنها، سیگاری به نام جیگاره بود که در سال 1317 تولید میشد و دستپیچ بود.
از فراوانی نمونه سیگارهای آن زمان و اکنون، با نامهایی گیرا و بستههایی رنگارنگ و چشمنواز، بهراستی شگفتزده میشویم. همهی آن نامها و نوعهای سیگار، برای فروش بیشتر و درآمدزایی است، اما کسی هست که نداند سود آنچه از این راه به دست میآید بسیار کمتر از زیانهای فراوان سیگار است و چیزی که در این میان از دست میرود، تندرستی و بهتر زیستن مردم است. دریافتن این نکته دشوار نیست که ارزش زندگی و تندرستی بیش از آن است که با دود کردن بیهودهی سیگار، به باد داده شود.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «ایمنا» و «ویستا».
3 پاسخ
با درود فراوان
با اینکه بارها در رسانه ها مضر بودن توتون و در کل دخانیات خود دولت حاضر به چشم پوشی از درآمد کلان این صنعت نیست
کاشکی غرهاتون رو از اطلاعات تاریخی ساخت و تولید سیگار جدا می کردید ادم بفهمه چی می خونه!!!
معلوم نیست یادداشت نوشتید یا گزارش؟ به شما ربطی نداره کی چرا سیگار میکشه و دود می کنه تو حلقش. اطلاعاتت رو به مخاطب عرضه کن نه اینکه نظر شخصی رو در غالب یادداشت یا گزارش به مخاطب تحمیل کنی.
اینجا ایرانه اقای فرپسپور