امروز ارد ایزد از ماه شهریور، ۲5 شهریورماه سال ۳۷۵۹ زرتشتی، شنبه 20 شهریورماه ۱۴۰۰ خورشیدی، ۱1 سپتامبر ۲۰۲۱ میلادی
۲۰ شهریور سالروز درگذشت رضا کمال متخلص به شهرزاد شاعر و نمایشنامهنویس نامآور دههی بیست ایران است.
برای نخستین بار، زن در آثارش نقش مرکزی یافت. درکتاب«نمایشنامههای تاریخی»، چهارنمایشنامه از مجموعه کارهای رضا كمال متخلص به شهرزاد گردآوری شده است. «شب هزارویکم» نخستین نمایشنامهی این مجموعه، مهمترين اثر رضا کمال است که در 17 آذر 1307 بر اساس «هزار و یک شب» نوشته شده است. این اثر شهرزاد برای نخستین بار در تالار زرتشتیان از طرف «انجمن متفقة نسوان» به منفعت خیریه روی صحنه آمد. «شب هزار و یکم» با اقبال همگان و انجمنهای هنری و ادبی آن زمان روبهرو شد. او سازنده کلام چند ترانه ماندگار، کار در بلدیه «شهرداری» و روزنامههای گوناگون تهران و نویسنده نمایشنامههای «پریچهر و پریزاد» «زرتشت» و …«قصه آهنگی شهرزاد» بود و از آثار او میتوان به «یک زمان چوپانی … » و «بهار نورسید» اشاره کرد.
وی زاده سال ۱۲۷۷، با آموزش مادرش از کودکی با «هفت پیکر» و «هزارویکشب» آشنا شد و آن اندازه با داستانهای هزارویکشب خو گرفت که وقتی به نوشتن قطعات ادبی و نمایشنامه پرداخت، نام شهرزاد، قصهگوی آن داستانها را برای خود برگزید. او تحصیلاتش را در مدرسه سنلویی و آلیانس تهران گذراند و زبان و ادبیات فرانسه را فراگرفت. ترجمه «سالومه» نوشته اسکار وایلد و انتشار آن در سال ۱۳۰۱ او را نامور کرد. «عباسه خواهر امیر» «درام در یک پرده» دومین نمایشنامه این کتاب است که شهرزاد باز هم با اقتباس از داستانهای هزارویکشب، حکایت شب دویست و سی و ششم بهنام «نعمت و نعم» را در سال ۱۳۰۹ نوشت. دلبستگی شهرزاد به داستانهای هزارویکشب و اندیشه مرگخواهی در این نمایشنامه نیز آشکار است.
«در سایه حرم یا شب در سرای امیر» «نمایش شرقی» را شهرزاد با اقتباس از «زوایای حرم» نوشته لوسین برنارد ترجمه کردهاست.
از کارها و آثار دیگر وی که با دیدن اُپرت «آرشین مالالان» هنرمندان قفقازی نوشت، نمایش «پریچهر و پریزاد» بود. تصنیف آهنگهای آن را هم خودش آماده کرد. مادام پری آقابابوف «آقابابیان» که تحصیلات تئاتری اروپایی داشت، با دیدن استعداد رضا کمال، نقش نخست این نمایش را به دوش گرفت و زیر نظر وارتو تریان، کارگردان تیاتر، این نمایش را در تالار گراندهتل اجرا کردند،
رضا کمال بلافاصله نمایشهای قفقازی «افسانه عشق»، «کمربند سحرآمیز» و «اصلی و کرم» نوشته عزیزحاجی بیگف را بهفارسی برگرداند و شعرهایی را روی آهنگهای آن سرود و به اجرا در آورد. شهرزاد بامداد بيستم شهريور 1316، در سن 39 سالگی لب از گفتار فروبست.
ایزد ارد كه در اوستا به گونهی «اشا ونگهوئی» آمده است، بیست و پنجمین روز هر ماه است. در یشتها «ارد ایزد»، خواهر امشاسپندان خوانده شده است. یکی از یشتهای اوستا به نام او «ارتیشت» است. ایزد ارد یا «ارت»، در اوستا «اشی ونگوهی»، و به چم توانگری، خواسته و دارایی است و به چم «خوب و نیک» نیز آمده است. ایزدی است که همه خوشیها و آسایشها به او ویژه شده است و گویند اگر به خانوادهای «ارت» به گونه دختری زیبا رو کند، داده و خواسته و گشایش و گسترش به آن خانه و خانواده روی میآورد. آموزشهای اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و به دست آوردن خواسته سفارش میکند. هر زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش میپردازد. خواندن سرود «اشم وهی»؛ به بهدینان میآموزد که: «خوشبختی از آن کسی ست که در پی خوشبختی دیگران باشد».
در اوستا یشت هفدهم، بهنام این ایزد است. نگهبانی از ثروت و دارایی بر دوش این ایزد است. آموزشهای اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و بهدست آوردن خواسته سفارش میکند. زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش میپردازد. این یشت ۶۲ بند دارد.
در اوستا اَشی وَنگوهی به چم توانگری، خواسته و دارایی است. و در پهلوی اَرت آمده ، کلمه ٔ ونگهو صفت است به چم نیک وخوب . ترکیب این کلمه به چم اشی نیک است و آن در پهلوی بصورت اَرشَش وَنگ و اَشَش وَنگ و اَرشوش ونگ و بیشتر اَشیش وَنگ آمده است که همگی به چم اشی نیک است . ارت یا ارد نیز پهلوی است که در فارسی باقی مانده . در لغتنامه ها اَرد و آراد و آرد هر سه یاد شده است . در گاتها و دیگر بخشهای اوستا، ارت (اشی) گاه اسم مجرد است به معنی توانگری و بخشایش و برکت و نعمت و مزد و بهره و گاهی اسم خاص ایزدی که نگهبان مال و خواسته و دارایی است . اسم این ایزد در گاتها یاد شده است . وی مانند سفندارمذ، آناهید و چیستا (فرشته ی دانش ) مونث شناخته شده . در جهان مادّی مال و جلال و خوشی دینداران از پرتو وجود اوست و در جهان مینوی و روز واپسین ، پاداش کارهای نیک و سزای کردارهای زشت به یاری او انجام شود. برخی نیز او را اشیش ونگ مینامند، او بفر و شکوه خانه میافزاید. زیرا هرکه بدیگران چیزی بدهد همان چیز افزوده و بزرگتر شده بخانه ٔ وی بازگردد (چنان که در یسنای ۴۳ بند ۱۲)
زرتشتیان در این روز جامه نو میپوشند، به سفر میروند و سالمندان را یاری میکنند.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ارد روز است فرخ و میمون / با همه لهو و خرمی مقرون
ای دلارای یار گلگونرخ / خیز و پیشآر بادهی گلگون