لوگو امرداد
به انگیزه زادروز اوستاپژوه برجسته‌ی زرتشتی

استاد جمشید سروشیان؛ فرهنگ ماندگار بهدینان

sooroosh17 آبان‌ماه، زادروز جمشید سروش سروشیان، نویسنده، تاریخ‌دان، زبان‌شناس، کتاب‌شناس و اوستاپژوه، یكی از مردان فرهیخته‌ و یادگار فرهنگ پربار و دیرپای زرتشتی است. وی با نگارش کتاب «فرهنگ بهدینان»، خدمت شایانی به تاریخ و فرهنگ و ادبیات باستانی ایران، به‌ویژه آیین زرتشت کرد.

جمشید سروش سروشیان سال ١٢٩٣ خورشیدی، اندكی پس از سرگرفتن جنگ جهانی اول در كرمان زاده شد. در مسیر كاوش‌های ژرف در فرهنگ و آیین زرتشتی از آموزش‌های استاد پورداوود بهره جست. خانه‌ی وی سال‌های سال پذیرای پژوهشگرانی بود كه از فراسوی كشورمان برای شناخت و پژوهش دین و فرهنگ زرتشتی به ایران می‌آمدند. از سروشیان نوشته‌های گران‌بهایی به یادگار مانده است: فرهنگ بهدینان (واژه‌نامه‌ی گویش دری)، به یاد پیرمغان، روشنایی‌بخش، تاریخ زرتشتیان كرمان، شاهنامه‌ی هخامنشیان.
«استاد جمشید سروشیان»، آغازین آموزش‌های خود را در آموزشگاه پسران زرتشتی در کرمان پشت سر گذاشت. سپس به آموزشگاه روزانه «مرسلین مسیحی» در کرمان و پس از آن آموزشگاه شبانه‌روزی «مرسلین کلیسا» در اصفهان رفت. جمشید سروشیان تنها شاگرد زرتشتی در آن مدرسه بود و این شوند تنهایی او در آنجا می‌شد. بی‌توجهی آموزگاران به وی و توجه بیشترشان به شاگردان مسیحی و مسلمان به رنج و تنهایی جمشید می‌افزود، اما چنان که خودش می‌گفت، این تنهایی هیچ‌گاه اراده‌ و استواری بر باورهای دینی‌اش را درهم نشکست. پس از پایان تحصیل و بازگشت به کرمان در کنار پی‌گیری فعالیت اقتصادی خانوادگی، هیچگاه از مطالعات دینی و پژوهش در تمدن نیاکان غافل نشد. با شوقی وافر به گردآوری کتاب می‌پرداخت. وی که به یکی از قدیمی‌ترین و ریشه‌دارترین خانواده‌های زرتشتی کرمان تعلق داشت، مطالعات ژرف خود پیرامون دیانت نیاکان خود و تمدن باستانی ایران را، از سنین جوانی آغاز کرد و همین شوند آشنایی و همکاری‌های بعدی او با دانشمند برجسته‌ی اوستاپژوه، یعنی ابراهیم پورداوود را فراهم ساخت. در این راه از آثار دانشمندان نام‌آوری چون دینشاه ایرانی و ابراهیم پورداوود بهره‌های فروان برد. استاد جمشید همواره پورداوود را به پاس دل‌آگاهی ژرف و دانش و دانایی شگرفش می‌ستود. استاد جمشید، شیفته‌ی تاریخ دراز دامن ایران و دین و فرهنگ اشوزرتشت بود. او به جایگاه انسان باور داشت و آموزه‌های اشوزرتشت را از آن روی می‌پسندیده و به آن مهر می‌ورزید که انسان را وجودی جهانی و برترین آفریده‌ی پروردگار می‌شناسد و در هر زمان و هر جایی او را گرامی می‌بیند و ستوده می‌داند. به شوند همین شوروشوق بود که در راه روشن کردن ذهن همکیشان خود بلندپروازانه می‌کوشید. استاد جمشید در کنار آموزه‌های دینی با شاهنامه حکیم توس نیز انسی شگرف داشت و از آن برای سخن گفتن و شوندی (:دلیلی) بر گفتار خویش سود می‌جست استاد جمشید سروشیان در زمینه‌ی پژوهش نویسنده‌ای پر کار بود. امروزه بیش از همه او را به کتاب «فرهنگ بهدینان» می‌شناسند. این کتاب واژه‌نامه گویش زبان دری زرتشتی است و انتشارات دانشگاه تهران بارها آن را تجدید چاپ کرده است. از دیگر نگاشته‌های استاد باید به کتاب «سوادآموزی و دبیری در دین زرتشت» اشاره کرد. این کتاب پیرامون ارزشمندی آموزش و پرورش همگانی در ایران باستان سخن می گوید، اثر دیگر استاد کتاب «به یاد پیر مغان» است که پژوهشی در دین و فرهنگ زرتشتی است. « تاریخ زرتشتیان کرمان» در این چند صد سال اخیر به همراه «پندنامه محمد (ص)» درباره رفتار با مردم مغلوب، «شاهنامه‌ی هخامنشیان» و «آب، گرمابه و پاکیزگی نزد زرتشتیان ایران» از دیگر نوشته‌های استاد جمشید سروشیان به شمار می آیند. آخرین نگاشته ی اسناد کتابی است با نام «چاشت» که به رفتار ناسازگار تازیان با زرتشتیان بلوچستان می پردازد. نویسنده فرهیخته استاد دکتر باستانی پاریزی شرح مفصلی درباره ایشان در کتاب «سروش پیر مغان» نوشته‌اند. با بهره‌جویی از نوشته‌ی دکتر باستانی پاریزی، گوشه‌هایی از ابعاد زندگی و جایگاه علمی شادروان جمشید سروش سروشیان بازگو می‌شود. استاد پاریزی چنین نگاشته‌اند:
«ارادت من نسبت به شاه جمشید سروشیان یک سابقه پنجاه ساله دارد، وقتی در آخر سال ۱۳۳۰ من به عنوان دبیر تاریخ و جغرافیا از تهران به کرمان رفتم، یکی از نخستین کسانی که به سراغ من آمد و مرا به زحمت از توی کوچه‌های بن بست محله خواجه خضر پیدا کرد، همین شاه جمشید سروشیان بود. وقتی آدم کنار شاه جمشید سروشیان می‌نشست، دو هزاروپانصد سال تاریخ در کنار او بود. او با طمأنینه سخن می‌گفت و با حسرت از شکوه کشور ایران پیش از اسلام یاد می‌کرد و گاه ادبیات شاهنامه فردوسی را به شهادت می‌گرفت. او در عین حال از تاریخ بعد از اسلام ایران نیز غافل نبود، حوادثی را که بر جماعت زرتشتیان در طول تاریخ بعد از اسلام گذشته بود، کم و بیش یاد می‌کرد، از عهد صفوی، از روزگار نادر، از خراب شدن گبر محله، از لغو جزیه، از مدارس دخترانه و پسرانه زرتشتیان، از کشاورزی، از باغ از اینکه در اثر جاری کردن آب حسین‌آباد در لوله‌های شهر، چنارهای پانصد ساله کنار جوی‌های آن مزرعه را خشک کرد، از همه اینها سخن می‌گفت». سخنرانی او در نخستین همایش کرمان شناسی از جمله آثار بجا مانده اوست.
فراست، تیزهوشی و کاردانی استاد جمشید سروشیان شوند آن شد تا از سوی همکیشان به فرنشینی انجمن زرتشتیان کرمان برگزیده شود. در این راه، توانمندی‌هایش چراغی فراراه هازمان محبوبش بود. استاد جمشید سروشیان در میانه ی دهه‌ی ۱۳۲۰ خورشیدی با بانو همایون کیانیان»، دخت ارباب سهراب کیانیان پیوند همسری بست که نتیجه این ازدواج پنج فرزند بود. استاد جمشید سروشیان در واپسین سفر خویش از کرمان، در شهر تهران به شوند بیماری قلبی در دهم اسفندماه ۱۳۷۷ خورشیدی درگذشت. پیکرش را به خواست خودش به زادگاهش کرمان بردند و در آرامگاه زرتشتیان کرمان به خاک سپردند. وی چون سروشی بیدار دل آموختن را در همه‌ی سطوح و برای هرگونه استعداد تشویق می‌کرد. به اندیشیدن و کار وامی‌داشت و به شوق بر‌می‌انگیخت و در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نمی‌کرد. استاد جمشید سروشیان به راستی از دلدادگان مزدا بود. یادش گرامی باد.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-07-12