مردم در سراسر تاریخ انسانی، نمادهای زایش و باروری را با ساختن نشانهایی گوناگون، از تندیسهای کوچک گلی گرفته تا خدایانان باستانی و سپندینه، ارج گذاشتهاند. در باور فرهنگهای باستانی، زن و زمین نماد باروری به شمار میآمدند و نمادهای هریک از این عنصرها را در یادمانهای(:آثار) این روزگار میتوان یافت. در بررسی نشانههای به دستآمده از زندگیهای آغازین و تمدنهای باستانی، یکی از مواردی که کموبیش در همهی آنها یکسان است، تندیسهایی است که به «الههی مادر» نامور(:مشهور) هستند؛ نمادی جهانی که در پیوند با ایزد بانو است، گاهی با شکم و سینههای بزرگ نقش میشود. این یادمانها که از یکسو از جایگاه اجتماعی زن و از سوی دیگر از باروری و فراوانی یاد میکنند، در بخشهای گوناگون اروپا و آسیا به شمار فراوانی یافت شده است. تندیسهای کوچک گلین بیشتر با سینههای برجسته، از دورهی نوسنگی (۱۰ هزار سال پیش)، در آغاز به دور از ویژگیهای فردیاند و بهگونهی برهنه با تاکید بر اندامهای زنانگی و زایشی، در حال شیر دادن به نوزادان و مهروزی به فرزندان پدیدار شدهاند. آنها زایش و نو شدن زندگی را نشان میدهند و دادههای بسیاری دربارهی گونهی پوشش، آرایش سر و زیورآلات در اختیار ما میگذارند. به شوند(:دلیل) گذر زمان و گسترش دینهای یهود، مسیح و اسلام، استورهی ایزد بانو تا اندازهای از یادها فراموش شد، اما هنوز هم پیوندی نسبی میان انسان با این باورها میتوان یافت که ما این مفهوم را در دین مسیح، در پیکر مریم مقدس و در ایران، در پیکر آناهیتا (ایزدبانوی آبهای روان) میبینیم. کهنترین پیکرهی گلیِ کوچکِ الههی مادر در ایران که از تپه «سراب» کرمانشاه به دست آمده، «ونوس سراب» نام دارد و مربوط به شش هزار سال پیش از زادروز مسیح است. همچنین پیکرهی الههی نشسته از گسترهی چاتالهویوک (۵۹۰۰ پیش از میلاد، در آناتولی یا ترکیهی امروزی) و الهههای گوناگون از حاجیلار (آناتولی)، ونوس ویلِندورف (اتریش) و ونوش گاگارینو (اکراین) نیز نمونههایی از اینگونه پیکرکها هستند. خلاقیت در بهکارگیری درونمایههایی(:مفاهیمی) که در پیوند با نمادهای باروری بهویژه الهههای مادر هستند، بسیار هنرمندانه است. این نمادها برگرفته از باورهای مردمان باستان با توجه به جایگاه آب، کشاورزی، زادآوری و باروری و ارج نهادن به آن است که از گذشتههای دور سرچشمه گرفته است.