بنا بر دلیلهای زیر گاتها کتاب آسمانی ما زرتشتیان تمام و کمال به جا مانده و ذرهای از آن از بین نرفته و تحریف نشده است:
دلیل 1- متاسفانه بسیاری از پیروان دینهای جهان از جمله زرتشتیان، فکر میکنند که تنها دین ما بر حق است، تنها مذهب ما کامل است، هر کس که پیرو دین ما باشد درجهان پیروز است و خدا یار و یاور اوست، و تنها پیروانِ پیامبر ما به بهشت میروند و سایرآدمهای جهان جهنمی هستند و باورهایی از این قبیل … در حالیکه پیامبران، رسولان خدا هستند و آمدهاند که بشر را به خدا نزدیک کنند، نه به خودشان. به عبارت دیگر پیامبر وسیله است نه هدف وبرای همین هم همه پیامبران خود را پیامبر یا رسول نامیدهاند. پس از نظر دینداری هرکس که به اصول ادیان یعنی توحید ونبوت و معاد معتقد باشد و اندیشه و گفتار و کردارش نیک باشد و راه راست را برگزیند و عادل باشد و به هر نحوی سعی کند تا به خدا نزدیک شود این فرد دین دار است و خدا او را دوست دارد و جایگاهش در بهشت برین است. شاعران ما این حقیقت را درافتند و فرمودهاند ”عبادت به جز خدمت خلق نیست“ یا ” مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه “ و یا ”جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه، چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند“ و …
دلیل 2- بسیاری از پیروان مذاهب مختلف، سعی میکنند که تنها با ”دید خود“ دنیا را بررسی کنند. و چون بیشتر مخاطب آنها پیروان همان مذهب هستند و موضوعی را که به نظرشان میرسد بهطور یکطرفه مطرح میکنند و به بحث نمیگذارند، این طور به نظر میرسد که هر چه میگویند یا مینویسند حقیقت محض است و به اصطلاح چون تنها به قاضی میروند، پیروز بیرون میآیند و…
دلیل 3- تمام بخشهای اوستا بهخاطر زبان و فرهنگی که بر آن حاکم است کاملا تفکیک پذیر است. از نظر مفهومی همه بخشهای اوستا با هم فرق دارد؛ مثلا شما بیایید و بهطور عمدی اشعارِ حافظ و فردوسی و مولانا را در یك کتاب مخلوط كرده ودرهم برهم بنویسید و چنان تنظیم کنید که معنی خوب و درستی هم بدهد، حتا یک فرد ایرانی که با باورها و سبکهای شاعران آشنا باشد به سادگی میتواند این اشعاررا از هم جدا کند، چهرسد به شعرشناسان یا کارشناسان شعر فارسی که به صورت بسیار دقیق خواهند فهمید که این کتاب، کتابی قلابی است و خواهند توانست تمام نکات مبهم را به شما توضیح دهند.
در ضمن در طول تاریخ بخشهای مختلف اوستا همیشه از هم مجزا بوده و در همه جای اوستا، گاتها بهطور جداگانه به عنوان ”پیام اشوزرتشت“ مکرر ستایش شده است و به دلیل همین اصول دانشمندان اوستاشناس با دلیل و برهانی قاطع که مورد توافق همه دانشمندان دین شناس است گاتها را از قسمتهای دیگر اوستاو بهخصوص یسنا که زبان و فرهنگش بسیار نزدیک به گاتها هست. جدا کردهاند و ثابت کردهاند که تمام مطالب گاتها از خود پیامبر میباشد، و نه تنها دست نخورده مانده بلکه کاملا دقیق و کامل به جا مانده است.
دلیل 4- گاتها با خطی نوشته شده که ”خط دین دبیره“ نامیده میشود، خطی که هنوز هم بدون تعصب میتوان ادعا کرد که کاملترین خط جهان است، این خط چهل و چهار حرف دارد که زیر و بم آن مانند موسیقی ضرب دارد، به طوری که دیکته ندارد و هر چه میگویید و هر منظوری دارید، میتوانید با این خط بهطورکاملا دقیق بنویسید، این خط طوری گاتها را تنظیم کرده که موبدی که امروز بندهای گاتها را میخواند، همان تلفظی را دارد که پیامبر داشت و این یکی از بهترین شگردی بوده که پدران دور اندیش ما به کار بردهاند، این خط مانند نتِ موسیقی است و هر کس در هر کجای دنیابر حسب آن نت، آن موسیقی را بنوازد، همان صدایی از ساز او بیرون میآید که منظور سازنده آن آهنگ بوده است و بنابراین حتا کمتر کسی، اگر دلش هم میخواست، نمیتوانست حتا تلفظ آن را عوض کند، چه رسد به اینکه بخواهد متن آن را تغییر دهد.
دلیل 5 – مطالب گاتها، مطالبی بسیار کلی است که هدفش انسان سازی و جدان ساز است مطالبی که همیشگی است و زمان و مکان بر روی آن تاثیر ندارد و نمیتواند جز به آنچه که منظوراشوزرتشت بوده تفسیر و تعبیر گردد. و در گاتها به هیچ سنت و آداب ویژهای اشاره نشده است که، درطول زمان تغییر کند یا لازم به تغییرش باشد، گاتها حاوی کلیاتی است که همیشه مورد قبول بوده و هست وچیزی ندشته است که بخواهند آنرا عوض کنند.
دلیل 6 – درست است که اکنون در دانشگاههای بزرگ دنیا، براساس اصول زبانشناسی، بهسادگی میتوانند گاتها را بفهمند و ترجمه کنند، ولی حتا در دوران کوروش و داریوش هم مردم ایران به این زبان صحبت نمیکردند و تا کنون هیچ کتیبه ویا هیچ کتاب دیگری به این زبان در دنیا کشف نشده است که ما بتوانیم به آن استناد کنیم.
دلیل 7 – تا همین پنجاه سال پیش رسم بوده که موبدی که میخواست نوزوت شود و به مقام موبدی برسد بایستی تمام گاتها و حتا یسنا و بخشهای بسیار زیادی از اوستا را از بَر کند وبا دقت و وسواس مطالب آن را یاد گرفته وبهخاطر بسپارد . چرا که می دانید موبدان کار دیگری جز نگهداری دین نداشته اند و تمام عمر خود را صرف نگهداری دین میکرده اند و با حداقل زندگی مادی، کارشان از صبح تا شب اوستا خوانی بوده وبه تدریج بخشهای اوستا را از حفظ می شده است و با وصفی که معنی اکثر این جملات را نمی فهمیده تمام این جملات را اهورایی و مانتره میدانسته وحتا روی تلفظ آن با تعصب و وسواس شدیدی داشته چه رسد که به خودش یا دیگران اجازه دهد که کسی در آن کتاب دست ببرد. حتا در قدیم وتا همین اواخررسم بوده که هرموبدزادهای که میخواست موبد شود بایستی باخط خوش و با دقت قسمتهای مختلف اوستا را بنویسد وبهصورت کتابی به استاد تقدیم کند و…
دلیل 8 – در تاریخ ثبت شده که بعد از حمله اسکندر، دو کتاب اوستای بسیار مهم یکی در کتابخانه تخت جمشید بوده که بر روی دوازده هزارپوست گاو نوشته شده بوده و به دستور وی هنگام آتش زدن تختجمشید، سوخته، و دیگری کتاب اوستای واقع در گنج شپیگان بوده که به یونان برده شده است و از سرنوشت آن اطلاع دقیقی دردست نیست این امر باعث شد که در دوره اشکانیان به دستورمهرداد اول، که ایرانیان دوباره جان گرفتند و سرنوشت خود را به دست گرفتند، کتابهای متعدد دینی زرتشتیان که درآتشکده های متعدد موجود در سرزمین پهناور ایران ودرمنزلهای بسیاری از موبدان و بهدینان زرتشتی وجودداشت، جمع آوری شود و بهصورت کتابی به نام اوستا ( که بهمعنی بنیان واساس میباشد) ثبت، ضبط ونگهداری گردد و چنان گاتها بین کتاب یسنا جا گرفت که بعد از چند هزارسال، توسط اوستا شناسان از بقیه قسمتهای یسنا، شناخته شده و جدا گردید و این سیاست مهرداد بسیارموثر واقع شد، چرا که حدود دویست سال است که بخشهای مختلف اوستا را دقیقا بررسی کرده اند وسعی کردهاند زبانهای مختلف باستانی را بشناسند و ترجمه کنند ودر اختیارمردم قرار دهند که نخستین بارتوسط دانشمندان فرانسوی وآلمانی وسپس بهوسیله پارسیان هند ودانشمندان بزرگ ایرانی، مانند استاد پورداوود و موبد فیروز آذرگشسب و موبد رستم شهزادی این کار بزرگ انجام گرفته است. وبا پی بردن به این حقیقت است که شما بهکار بزرگی که موبدان موبدِ بزرگ چون مهراسپند درطول تاریخ کردهاند پیخواهید برد. اینکارمهرداد پادشاه اشکانی باعث شد که حتا پس ازحمله اعراب وبه دستوربرخی خلفای نادان عرب، کتابهای ایرانیان را سالها سوزاندند و در آب ریختند نتوانستند اوستا را از بین ببرند وباز هم مانند گنجی که درگاو صندوقی بزرگ پنهان بود وکسی ازوجود آن خبر نداشت، تمام کتاب مقدس وآسمانی ما زرتشتیان لابلای کتاب وادبیات اوستا باقی ماند ودراثرحملات ترک ها، تاتارها ومغولها نتوانست از بین رودواكنون اوستاشناسان میتوانند بادقت بخشهای مختلف اوستارا از هم تشخیص وتفکیک وترجمه وتفسیرنمایند .
دلیل 9 – درست است که در زمان قدیم صنعت چاپ نبوده ولی به این معنی نیست که در سرزمینی به پهناوری ایران تنها دو عدد کتاب اوستا وجود داشته كه یکی را در تخت جمشید و دیگری را در گنج شپیگان نگهداری می نمودند، و همه موبدان سرزمین پهناور ایران که کارشان موبدی بوده و می خواسته اند وبایستی برای گذران زندگی هم که شده تمام بخشهای اوستا را بخوانندو ازبر کنند، مجبور باشند مرتب بین شیرازیا تبریزومحل زندگی خودرفت وآمد میکردهاند تا به متون مذهبی دین خود پی ببرند! بسیار مشخص است که این چنین نبوده، این اندیشه از دشمنان ماست که چنان در مردم القا کرده اند، که انگاردر تمام ایران دو کتاب اوستا بیشتر نبوده، بلکه مسلم است که در سراسر ایران هزاران هزار کتاب دست نویس اوستا وجود داشته و حداقل اگر نتوانیم بگوییم، هر موبدی کتاب اوستای کامل جداگانه دست نویس داشته، لااقل می توانیم با اطمینان بگوییم که درهر آتشکده لااقل یک کتاب کامل اوستا از اول تا آخر وجود داشته است وبنابراین هیچ دشمنی هرچقدر هم قوی وبیرحم باشد، نمی توانسته تمام کتابهای دینی را نه در کشور ما بلکه درهیچ کشوری از بین ببرد و بر اساس همین اصل است که از ایران باستان (که همه جهانیان میدانند ابر قدرت زمان خود بوده )هیچ کتاب علمی و فرهنگی و ادبی و… باقی نمانده ولی کتاب اوستا که برای مردم مقدس و سپنتا بوده واجدادمان در پستوها و نهان خانهها مخفی کردهاند و تاپای جان آنها را نگاه داشته اند، باقی مانده است…
دلیل 10 – همانطوریکه اوستا (مجموعه کتابهای مختلف مذهبی زرتشتیان) نشان میدهد و به اندازه چندین برابر گاتها حجم دارد، از آغازتا کنون، موبدان میتوانسته اند در هر زمان، هرچه را که فکرمی کرده اند برای مردم مفید است بهصورت کتابی جداگانه بنویسند و به مردم ارایه نمایند و بیان کنند که این کار را هم کرده اند و لازم نبوده که در کل گاتها دست ببرند و آن را تحریف کنند. کما اینکه این مسئله در بخشهای گوناگون اوستا دیده می شود وفرهنگی که بر تمام اوستا مطرح است یک کاسه نیست، و فقط وفقط، زبان فرهنگی که در کتاب”گاتها“ وجود دارد هم سو و هم آهنگ و هم یک کاسه است.