امروز فروردین ایزد و دیماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، دوشنبه 13 دیماه ۱۴۰۰ خورشیدی، سوم ژانویه 2022 میلادی
373 سال پیش، سوم ژانویه سال 1649، شاهعباس دوم هندیان را از قندهار بیرون راند. این شهر تا زمان فروپاشی صفویان بخشی از ایران بود.
این نخستین اخراج نظامیان هندی از قندهار در دوران شاه عباس دوم بود كه او خودش به انجام رساند. دومین اخراج هندیان از قندهار در دسامبر 1650 انجام گرفت. در سالهای 1652 و 1653 نیز ارتش ایران دو بار دیگر به تجاوز هندیان به آن شهر پایان داد. در بیرون راندن دوم، سوم و چهارم هندیان از شهر قندهار تنها از واحدهای نظامی مستقر در پادگانهای هرات و كرمان و نیروهای ضربتی مستقر در ارگ بم استفاده شده بود، زیرا هندیان آن چنان توانمند نبودند كه لازم باشد سپاه مرکزی مستقر در اصفهان فرستاده شود. پس از لشكركشی سال 1649 كه شاه عباس دوم سپاه اصفهان را با خود برده بود، دو واحد توپخانه از این سپاه من باب احتیاط در هرات و ارگ بم باقی مانده بودند. پادگان هرات محل استقرار سپاه خراسان بود.
شاه عباس دوم بر خلاف پدرش از همان زمان که به پادشاهی رسید به امور دولت و نظامی علاقه جدی نشان میداد. او در تابستان سال ۱۰۵۸ (۱۶۴۸) برای باز پسگیری قندهار از امپراتوری گورکانیان همراه با سپاهی ۴۰ هزار نفری رهسپار آنجا شد. او پس از تسخیر لشکرگاه قندهار را محاصره کرد و بعد از محاصره کوتاهی در ۲۲ فوریه ۱۶۴۹ آنجا را تصرف کرد. سپس شاه عباس غلام گرجی خود، مهراب خان را به عنوان فرماندار قندهار منصوب کرد. گورکانیان در سال ۱۶۵۱ تلاش کردند قندهار را پس بگیرند اما با آمدن زمستان آنها مجبور به واپسنشینی شدند.
شاه جهان، امپراتور هند، پسرش اورنگزیب را همراه با لشکری که ۵۰ هزار نفر سرباز داشت برای گرفتن قندهار فرستاد. اگر چه اورنگزیب عباس دوم را در خارج از شهر شکست داد اما نتوانست آنجا را فتح کند. حتی توپهای جنگی او کاری از پیش نبرد. اورنگزیب در سال ۱۶۵۲ شهر را محاصره و تصرف کرد. در این زمان عبدالعزیز ازبک با شاه عباس همپیمان شد و در ماه مه ۱۶۵۲، ۱۰ هزار سرباز را روانه کابل کرد تا آشوب برپا کند. اگر چه آنها به اندازهای قدرتمند نبودند که محاصره گورکانیان را بشکنند اما ازبکان ۲ هزار سرباز گورکان را که همراه یک و نیم میلیون سکه به سمت محاصره میرفتند تهدید کردند. پس از دو ماه مقاومت صفویان و فعالیت ازبکان، اورنگزیب مجبور به ترک محاصره و عقبنشینی شد. در سال ۱۶۵۳ گورکانیان دوباره تلاش کردند قندهار را پس بگیرند اما شکست خوردند و این شهر تا زمان فروپاشی صفویان بخشی از ایران بود.
نخستین ماه هر سال و نیز نوزدهمین روز هر ماه به نام فروردین (فروهر یا فروشی) است. بر گرفته از فره وهر fravahr به چم (:معنی) پیش برنده و پیش کشنده است. «فروردین» به زبان پهلوی «فرورتن»، گرفته شده از پارسی باستان؛ «افرورتینام» و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای نوراهورایی است كه در بدن هركس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی كند. فروهر هیچ گاه آلودگی به خود نمیپذیرد. این ذره در آغاز پاک و بدون آلودگی بوده و همیشه هم پاک خواهد ماند و هرگز هیچ آلودگی و ناپاکی را به خود نخواهد گرفت. پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید، به سرچشمه خود میپیوندد. چه نیکو است در این روز جامه نو پوشیدن و به یاد درگذشتگان بودن.
زرتشتیان در این روز جامه (:لباس) نو میپوشند و از درگذشتگان خود یاد میکنند. بنا بر اندیشه زرتشتیان فروهر روان مردگان و نیز روان آنانی است كه هنوز زاده نشده اند.
جایگاه فروهر نزد خداست و هنگامی كه کسی میمیرد. روان او به فروهر او می پیوندد و هنگامی كه کسی زاده می شود نیز روان از فروهر جدا و به تن او در جهان مادی میپیوندد.
بنابر اوستا انسان دارندهی پنج نیروی است كه بخشی از آنها میرا و بخشی دیگر نامیرا هستند این نیروها چنیناند:
1- نیروی اهو: در فارسی این واژه را میتوان به جان معنی كرد كه نیروی پویایی، جنبش و زندگی است. این نیرو با جسم انسان پدید آمده و با مرگ تن، نابود میشود.
2- نیروی دئنا: در فارسی میتوان این واژه را به دین یا وجدان، معنی كردهاند. وارون(:برخلاف) «اهو»، این نیرو را آغاز و پایانی نیست. این نیرو با زاده شدن انسان، در او، دمیده میشود و با مرگ به جهان مینوی میرود. وجدان نهاد آگاه و خدایی انسان است و انسان را از كارهای ناروا، بازمیدارد.
3- نیروی بئوذ: نیروی ادراك، فهم و هوش است. این نیرو قوهی تشخیص نیک از بد است.
4- نیروی اورون: این نیرو در فارسی، به روان معنی شده است. بر روان است تا به یاری نیروی بئوذ، راه نیك را بپذیرد و از بدی پرهیز كند چراكه در جهان واپسین، روان است كه بازخواست میشود. در پی نیكی، فرجامی نیك و در پی بدی، سرانجامی بد خواهد داشت.
گل تاج خروس نماد فروردین روز است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
فروردین است و روز فروردین
شادی و طرب را كند تلقین
ای دو لب تو چو می، مرا می ده
كان باشد رسم روز فروردین
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
سوگند مخور و آن روز، یزش فروهر پارسایان کن تا خشنودتر باشد.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
مخور هیچ سوگند در (فروردین)/ که زشت است، ویژه به روزی چنین