همانگونه که در بخش پیشین به آن اشاره شد، انسانها با ورود به دورهی نوسنگی و جایگیری دایم در دهکدهها، تولید را آغاز کردند. تولید از راه کشاورزی و دامداری که یک انقلاب نامیده شد مرحلهی مهمی را دربر میگرفت. نتیجهی این انقلاب دگرگونی ناگهانی و همهگیر در روش زندگی اجتماعهای انسانی شد. با تولید غذا از راه کشاورزی نخستین گامهای بشر برای جایگیری در یک مکانِ همیشگی برداشته شد. برگزیدن مکان استقرار، بسته به شرایط مناسب آبوهوایی و توانایی بهرهوری از زمین بوده است.
افزون بر تولید خوراک و دام، تولید سفال نیز از ویژگیهای مهم این دوره است. سفالهای نخستین بهگونهی پوک، ترد و شکننده بود که از کیفیت چندانی برخوردار نبوده است و نخستین شکلهایی که روی این سفالها نقش بست، بیشتر در پیوند با مسایل زندگیبخش انسانها مانند آب، زمینهای کشاورزی، جانورانی که برای آنها ارزش داشت و دیگر موارد بود. رفتهرفته کیفیت سفالها بهتر شد بهگونهای که با وجود دستساز بودن، از ظرافت و کیفیت بالایی برخوردار بود و نقشهای روی آنها درونمایههای ویژهای داشت. اینک انسان کمی از نگرانیهای روزمرهی خود همچون استرسِ یافت غذا برای زنده ماندن رها شده و به هنر، روی آورده بود و همهی نیازها و چیزهایی که برای او ارزش داشت را بهگونهای هنرمندانه روی سفالینهها نقشاندازی میکرد. هنر او در صنعت ساخت سفال تا جایی پیش رفت که حتا بخشی از کار او را صادرات سفالهای ویژه شکل میداد. نمونههای بارز اینگونه سفال را در هزارهی پنجم پیش از میلاد با نام سفال «چشمهعلی» میشناسیم. زیرا نخستین نمونههای آن در تپهی «چشمهعلی» ری پیدا شد، از اینرو به این نام خوانده میشود. سفال «چشمهعلی» در بخش بزرگی از فلات مرکزی ایران تولید میشد؛ بهگونهای که دامنهی آن تا گسترهی ترکمنستان هم میرسید.
افزون بر سفال، تولید محصولات کشاورزی نیز دارای جایگاه ویژهای در پیشرفت اجتماعهای انسانی است. در دورهی روستانشینیِ نخستین، در گسترههای زاگرس، باختر ایران و گسترههای بارانزا، کشت گیاهان، نخست بهگونهی دیمی بوده است. در ایران یکدستی جغرافیایی وجود ندارد و همین ویژگی شوند عدم یکدستی فرهنگی میشود که تاثیر زیستگاه و اقلیم را بهخوبی میتوان در دادههای برجای مانده از گسترههای جغرافیایی گوناگون ایران دید. از همین رو سفالها و فرآوردههای گسترههای گوناگون، ناهمگون است.
از اینرو چیزی که نقش بسیار پررنگی در شکلگیری فرهنگ اجتماعهای انسانی دارد، در درجهی نخست میتواند اقلیم و زیستبوم برگزیده شده برای ادامهی زندگی از سوی او بوده باشد. به همین شوند است که در هر نقطهای از ایران، ما دارای قومهای گوناگون با ویژگیهای فرهنگی ناهمگون هستیم.
افزون بر همهی موارد یاد شده کمی هم به چگونگی اندیشهی انسانها، تقابل آنها در رویارویی با مرگ و باورهای خود به دنیای پس از مرگ و نمود آن در رفتارها و دادههای باستانی خواهیم پرداخت.
دنباله دارد…