پس از پشت سر گذاشتن دورههای «پارینهسنگی» اکنون انسان به مرحلهای رسیده که از نظر رشد مغزی کاملتر شده و میتواند برای بهتر زیستن روشهای برگزیدهتری را انتخاب نماید. این دوره که «نوسنگی» نام دارد (10 تا 6 هزار پیشاز میلاد) مرحلهای از زندگی انسان را میسازد که باعث تداوم حیات او میشود. دیدیم که انسان در دورههای پیشین با استفاده از گردآوری خوراک زندگی خود را می¬گذراند اما اکنون با ورود به دوره¬ی «نوسنگی» به مرحله¬ای رسیده که خود میتواند به تولید خوراک و بسیاری چیزهای دیگر بپردازد. اما چه عاملی منجر به تولید خوراک در این دوره به دست انسان شد؟
دورهی «نوسنگی» به دو بخش «نوسنگی بدون سفال» و «نوسنگی باسفال» تقسیم میشود. دورهی نوسنگی بدون سفال با کشاورزی آغازین و ابزارهای سنگی ظریف همراه است و دورهی نوسنگی با سفال مرحلهایست که با استقرار دایم انسان در دهکدهها همراه است. پس زمانی که میگوییم چه عاملی منجر به تولید خوراک شد در واقع یک¬جانشین شدن انسان و در پی آن استقرار دایم او در دهکده¬ها و شکل¬گیری روستاهای آغازین از عوامل مهم بروز این ماجرا هستند. «گوردن چایلد» باستان شناس استرالیایی بهخاطر وجود چنین عواملی از واژهای به نام «انقلاب نوسنگی» در این دوره یاد میکند. بر پایه ی دیدگاه چایلد که در شرح اصل و سرچشمه ی تولید غذا ارایه شده، او براین باور است که دگرگونیهای شدید اقلیمی باعث شد، انسانها و جانوران به کنار منابع موجود آب پناه برده و بههم نزدیک شوند که این همزیستی در پایان منجر به اهلی شدن جانوران شد. همچنین در این حالت انسان مجبور شد بخشی از نیازهای خود را از راه کشت محدود برآورده کند. او ویژگیهای شاخص دورهی نوسنگی را در تولید سفال، تولید خوراک و ایجاد نظم در معماری برمیشمارد.
پس، در دورهی پارینهسنگی انسان دارای زندگی نیمهشبانی بوده و به شکار و گردآوری خوراک میپرداخت. با ورود به دوره ی نوسنگی، آغاز کشت دیم و اهلی شدن بزسانان، گوسفند، خوک و سگ را داریم که 5 هزار سال تداوم داشته است و از گندم دانهدرشت و جو دو ردیفه نیز استفاده میشد. ویژگی های بارز دورهی نوسنگی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: روستاهای دایمی، گوسفندان بدون شاخ (اهلی شده) و بزهایی با شاخ نیمه¬پهن (اهلی شده) و کشت دانه¬های غذایی از جمله گندم نان. فنآوری دیگری که در دنبالهی نیازهای انسان در این دوره پدید آمد صنعت «نساجی» و «سبدبافی» بود.
انقلاب تولید خوراک در پی دگرگونی پیوسته ی فرهنگ و تخصصی شدن انسان و هازمان(:جوامع)های انسانی انجام گرفت. پس این انقلاب، بر پایهی محیط طبیعی مناسب گیاهان و جانوران کافی و گسترش فرهنگ انسانی استوار است.
دنباله دارد.