هیچ خبر داریم که تنها ایرانِ ماست که گل بسیار نایاب «سوسنچراغ» را در دامان پُرمِهر خود میپرورد؟ از جای کوچکی در همسایگی ایران که بگذریم و پس از این بدان اشاره خواهیم کرد، باید سوسنچراغ را گلِ بومی ایران دانست. بوی خوش و رنگ دلربایاش را با گردشگری در دامنههای «داماش» زنده کنیم!
از نام سوسنچراغ پیداست که گُلی از خانوادهی سوسنهاست. بهرنگ سفید است و خطی ریز به رنگ بنفش نیز بر روی گلبرگهایش دیده میشود و دلپذیرتر و دلرُباترش میسازد. سوسنچراغ مانند تاجی واژگون است. به همان شکلِ سربهزیر نیز باز میشود و گل میدهد؛ درست مانند لالههای واژگون. قد سوسنچراغ به 50 تا 150 سانتیمتر میرسد و پرچمِ گل پیداتر از دیگر بخشهای آن است. همان دانههای بنفشرنگ، نمایانترش میسازد. از بوی خوش و سُکرآور آن نیز چه بگوییم که هوشرُباست! زیستبوم ایران ما، چنین گلهایی را میپروراند؛ اگر ارزش طبیعتمان را بدانیم و قدرشناساش باشیم!
به سبب گلبرگهای سفید سوسنچراغ است که آن را «سوسن سفید» هم مینامند. افسوس که سوسنچراغ تا نیمههای تیرماه بیشتر دوام نمیآورَد و رو پنهان میکند و تنهایمان میگذارد. اما با هزار شادی و رنگ، در بهارانی دیگر، بازمیگردد.
در بخش پایینی سوسنچراغ، رنگ گل رو به سبزی مینهد. همین بخش است که گَردههایی سرخرنگ دارد. میتوان از این وصفها پی بُرد که این گل چه غوغایی از دیدن است! اما برای این که از دل خاک سر برآورَد و رُخ نشان بدهد، باید بلندایی بیش از دوهزار متری وجود داشته باشد. از آفتاب و گرما نیز رویگردان نیست و اگر خاک روییدنگاهاش نفوذپذیر باشد، چهره میگشاید و به جهان سلام میگوید! سوسنچراغ این گونه است: تماشا در تماشا!نخستینبار گیاهشناسی فرانسوی بود که سوسنچراغ را شناساند و به جهانیان خبر داد که چه گل نایابی در ایران میروید و همتایی در جایی دیگر ندارد. آن کاشف فرانسوی، «لدر بوری» نام داشت؛ از اینرو سوسنچراغ در نزد گیاهشناسان به نام «گلِ لیلیوم بوری» شناخته میشود. این نام به احترام و یادبود بوری، کاشف سوسنچراغ، بر روی سوسنچراغ گذاشته شده است. اما چرا لیلیوم؟ چون سوسنچراغ از شمار خانوادهی لیلیومهاست. لیلیومها چه خانوادهای از گلها هستند؟ این را دیگر باید گل و گیاهشناسان بگویند که حوصلهی پُرحرفی دربارهی اصطلاحات و واژههای علمی را دارند!
آغاز گلدهی سوسنچراغ از نیمههای خرداد است و همانگونه که پیشتر گفتیم، تا تیرماه دوام میآورَد. رویشگاهاش در ایران، تنها در داماش ِ گیلان است. بیرون از مرزهای ایران، تنها و تنها در لنکران جمهوری آذربایجان، آن هم بسیار اندک، رشد میکند. گویا در گذشتهها، سوسنچراغها در استانهای اردبیل و مازندران هم دیده میشدند. اما اکنون رد و نشانی از این گل زیبا، در آن دو استان، نیست.
داماش در بخش عمارلوِ رودبار جای دارد. چهار هکتار از زمینهایش جایی برای رویش سوسنچراغهاست. از آن رویشگاه نگاهبانی و محافظت ویژه میشود. این کار بر دوش سازمان حفاظت از محیط زیست استان گیلان است و در شمار گسترهها (مناطق) چهارگانهی سازمان حفاظت از محیط زیست کشور شناخته شده است. میدانیم که آن بخش از گیلان، بخشی از جنگلهای هیرکانی است و دیرینگیای چندین و چند میلیون ساله دارد.
داماش روستای نمونهی گردشگری است. زیباییاش تنها به سوسنچراغها نیست و هزاران دیدنی دارد و جایجای آن آکنده از چشمبندیهای طبیعت است. بلندا (:ارتفاع) داماش از سطح آبهای آزاد بسیار است و به همین سبب خاکی باروَر برای روییدن سوسنچراغ و صدها گل و گیاه دیگر دارد.
این را نیز بگوییم که در «ایستگاه تحقیقات کشاورزی گلوگیاه زینتی لاهیجان»، گل سوسنچراغ را پرورش میدهند و به مرحلهی گلدهی میرسانند. گلهای سوسنچراغِ پرورش یافته، زودتر از سوسنچراغهای دشت و دمن، گل میدهند و سربرمیآورند.
بومیهای داماش باور دارند که سوسنچراغ در تاریکی شب، نورافشانی میکند. پژوهشگران میگویند این باور، نادرست نیست و درون پرچم سوسنچراغها مواد فلورسانسیای هست که روشنایی و نور را بازتاب میدهند.
با آنچه که گفتیم، باید دریافته باشیم که سوسنچراغها چه اندازه ارزش جهانی دارند و باید با چه دقت و باریکبینی و دلسوزیای از آنها نگاهبانی و مراقبت کنیم و چنین سرمایهی ملیای را به باد ندهیم.
از گفتنیهای دیگر دربارهی این گل یکی هم این است که هر ساله (تا پیش از همهگیری کرونا) جشنوارهای در نیمهی دوم خردادماه در روستای داماش برگزار میشد و بهانهی برگزاری آن رویش سوسنچراغها بود و تازگی و طراوتی که با داماش میبخشند. انجام آیینهای ویژه و نواختن موسیقی شاد و نغمههای بومی و خواندن آوازهای دستهجمعی، از شمار برنامههای آن جشنواره بود. تا کی کرونای زحمتاش را از سرِ ما کم کند و باز برگزاری جشنوارهی سوسنچراغ داماش را ببینیم و شادیها ببریم!
تنها یک سخن دیگر میماند: سوسنچراغ تنها گل ثبت ملی شدهی ایران است.
*با بهرهجویی از تارنماهای: فردانیوز؛ سیری در ایران؛ الیگشت و گزارش خبرگزاری مهر.
** فرتورها از هاشم جلالی است.