هیچ داشته و سرمایهای بدون نگاهبانی و دیدهبانی پایدار نمیماند. سرمایههای ملی و طبیعی ما نیز چنیناند؛ اگر بیپروا و از سرِ خوشخیالی رهایشان کنیم، از دست خواهند رفت و آیندگان از شادمانی دیدنشان بیبهره خواهند ماند. پس ما مسوول طبیعت و زیستبوممان هستیم. شازده کوچولو، قهرمان داستان اگزوپری* هم همین را به یاد ما آدمها میآورَد: «ارزش گلِ تو به اندازهی زندگیای است که پای آن گذاشتهای؛ پس در برابرش مسوولی. این حقیقت را هرگز فراموش نکن»!
جادهای که از اصفهان به لرستان کشیده شده است از کنار شهری میگذرد که ویژگیهای یگانهای دارد. آن شهر را «افوس» مینامند. دربارهی ویژگیهای افوس پس از این سخن خواهیم گفت. اکنون همین اندازه بگوییم که آن شهر یکی از زیباترین طبیعتهای ایران را دارد و در آنجا به هر سو که بنگریم زیستبومی سرشار از دلپسندیها خواهیم دید.
افوس در باختر استان اصفهان دامن گسترده است و در بخشبندیهای کشوری جزیی از اصفهان شناخته میشود. افوس بلندترین (مرتفعترین) شهر ایران است و به آن «بام راستین ایران» میگویند. چرا راستین؟ شاید بدان سبب که در ایران شهرهایی با بلندای بسیار، کمشمار نیستند، اما افوس از همهی آنها به آسمانِ ایران نزدیکتر است! بلندای این شهر از سطح دریا نزدیک به 2700 متر است. افوس یکی از شهرهای پُرگردشگر ایران بهشمار میآید.
نام شهر از کوهی گرفته شده است که گرداگرد افوس نمایان است. قلهی افوس در گسترهی فریدن، بلندایی نزدیک به 3600 متر دارد و یکی از چکادهای زیبای ایران شناخته میشود و آبوهوا و ویژگیهایی دارد که بالارفتن از آن را تنها برای کوهنوردان حرفهای شدنی میسازد.
همهی اینها را دربارهی افوس گفتیم تا به دشت گلهای آن برسیم. اما تا رسیدن به دامن طبیعت افوس و نگاه کردن به دستهدسته گلهای خوشبو و هوشرُبای آنجا، از مردم افوس یادِ نیک کنیم. آنها تباری گرجی دارند و نیاکانشان به خواست شاهعباس صفوی از گرجستان به گسترهی افوس آورده شدند. کاری که صفویان از افوسیها میخواستند نگاهبانی از شهر اصفهان (پایتخت دولت صفوی) از یورش ناگهانی طوایف پیرامون بود. همین گرجیتباران بودند که افوس را بنیان گذاشتند. افوس تا دههی هفتاد خورشیدی مرکز دهستانهای گسترهی فریدن بود و از آن پس تبدیل به شهر شد. اکنون افوسیها زبان گرجی را بهکار نمیبَرند به فارسی سخن میگویند.
افوس آبوهوایی کوهستانی دارد. زمستانهایش سرد و پُربرف است و فصل تابستانیاش ملایم و دلخواه. همین آبوهوا و خاکِ بارآور آن سبب شده که افوس برای روییدن گیاهان و گُلها پهنهای دلخواه باشد و در آنجا همهگونه گلوگیاه خودرو و علفی سربرآورد و افوس را زیباتر بسازد. بهویژه دشت لالههای واژگون آن که در بلندییهای آسمانسای افوس رَخت افکنده است و دیدناش شادمانیای دارد که به گفتن نمیآید! آن درهی آکنده از آلالهها در بلندیهای جنوبی افوس رُخ گشوده است.
اما در افوس نیز مانند بسیاری از دشتهای گلزاری ایران، همواره بیم و هراس از دست رفتن پهنههای گیاهی و رویشگاههای گلوگیاه وجود دارد. از رفتار برخی از گردشگران بارها یاد کردهایم، این بار نیز بگوییم که لالههای واژگون گونهی بومی سرزمین ما هستند و از گذشتههای بسیار بسیار دور در فرهنگ و تاریخ ما نام داشتهاند. رد و نشان آنها در ادبیات کهن ایران پُرشمار است. از اینرو نگاهبانی از آنها نه تنها به زیبایی زیستبوم ما میانجامد بلکه ارجگزاری از فرهنگ و گذشتهی ایران هم هست. اگر طبیعت ایران در نزد مردمان جهان زیبا دانسته میشود یک سبب آن به دشتهای آلالهای ایران بازمیگردد. اما دردناک است اگر یادآوری کنیم که برداشت بیرویه از گل و پیاز آلالههای واژگون، ویران کردن رویشگاههای آن برای گسترش زمینهای کشاورزی، چرا بیاندازهی دامها و لگدکوب کردن دشتهای گلوگیاهی توسط گردشگران، لالههای واژگون همهی شهرهای ایران، و نیز شهر افوس را با خطر نابودی و انقراض روبهرو کرده است. به چه زبانی باید گفت که این «سرمایهی ملی» نیاز به نگاهبانی دلسوزانه دارد؟! پس بیاییم در سفر به دشتهای گلزاری ایران، گلها را از سافه جدا نکنیم. گمان نبریم که میتوان ریشه و پیاز لالههای واژگون را در خانه پرورش داد. چنین کاری شدنی نیست و گلهای از ریشه کنده شده بهسرعت پژمرده میشوند و میمیرند.
در کنار نمونههایی که از سر درد برشمردیم، خشکسالیهای چند سال گذشته را هم باید افزود. این خطر بهویژه برای رویشگاههای آلالههای واژگون اصفهان بیش از هرجای دیگر بهچشم میآید. خشکسالیها سبب کوتاهتر شدن دورهی رویشی و زایشی لالههای واژگون میشود و آنها را دچار آفتزدگی میسازد (گزارش تارنمای “روزنامهی پیام ما”، اردیبهشت 1400). ماندگاری دشت لالههای واژگون افوس نیاز به فراوانی بارشها دارد و هر دگرگونی اقلیمیای آنها را در آستانهی نابودی قرار میدهد.
(*اگزوپری: آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسندهی نامدار فرانسوی (1900- 1944 م) آفرینندهی کتاب «شازده کوچولو»).
*با بهرهجویی از: گزارش خبرگزاری «ایسنا»؛ تارنماهای «روزنامهی پیام ما» و «کارناوال».