امروز پیروز و فرخ روز دی بهدین ایزد و اسفندماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، 17 اسفندماه ۱۴۰۰ خورشیدی، هشتم مارس 2022 میلادی
286 سال پیش، 18 اسفندماه نادرشاه افشار که در رایگیری بزرگان ایران به شهریاری میهن برگزیده شده بود؛ تاجگذاری کرد.
نادرشاه (زادهی سال 1688 میلادی)، پس از برقراری نظم و امنیت و دورساختن دشمنان از میهن به منطقه مُغان (آذربایجان) رفته بود در نوامبر 1735 (آبانماه) تصمیم به شاه شدن گرفت، اما با رای بزرگان کشور که خودشان مورد پذیرش مردم بودند. وی از منشیاش «میرزامهدی خان» خواست که بزرگان کشور را از گوشه و کنار ایران به مغان فراخواند تا کار انتخاب انجام شود. دعوت از بزرگان سراسر کشور تا آمدن آنان به مُغان نزدیک به سهماه به درازا کشید.
در نشست انتخاباتی مُغان، شماری ازجمله نادر سخنرانی کردند و بیشتر باشندگان رای به از میان برداشتن صفویه و شاه شدن نادردادند. او روز خجسته برای تاجگذاری را از ستارهشناسان پرسش کرد که 18 اسفند (هشتم مارس) را به دست دادند و آیین تاجگذاری (1736 میلادی) انجام شد. شرح آن را میرزامهدی خان نوشته است. به نوشته وی؛ بزرگان کشور و سرشناسان و نیز سفیر عثمانی در این آیین شرکت کردند.
نادر ده سال و سه ماه و 11 روز بعد (19 ژوئن 1747) در جریان همدستی چند افسر ارتش در اردوگاه نظامی در منطقه قوچان خراسان کشته شد. از نادر به عنوان ناپلئون شرق نام میبرند.
در روزگار او به تامین نیرو نگاهبان میهن بسیار توجه میشد. نادر اقوام ایرانی را یکپارچه در زیر پرچم ایران درآورد و بار دیگر ایران قدرتمندترین کشور آسیا شد. شهرهای ایران در دوره نادر بدین گونه بودند: آذربایجان، افغانستان، بلوچستان (پاکستان)، ترکمنستان، گرجستان، داغستان، بحرین، قطر، کشمیر و غیره.
نادر از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدوده طبیعی فلات ایران رسانید و با تدارک کشتیهای عظیم جنگی، کوشید تا استیلای حقوق تاریخی کشور را بر آبهای شمال و جنوب تثبیت کند.
دکتر رضا شعبانی؛ در میان مورخان و تاریخپژوهان ایرانی دکتر رضا شعبانی درباری نادر بیش از مورخان پژوهش کرده و نوشته میتوان گفت «نادرپژوه» است. وی مینویسد: «نادر قلی، فرزند امامقلی بیک، پوستیندوز خراسانی در زمره شجاعانی است که در بحبوبهی آشفتگیهای پردامنهای که کشور را در بر گرفته بود و در پی ازهم گسیختگیهای داخلی مُلک، هجومهای دشمنان خارجی نیز مضاعف شده و اوضاعی سخت مغشوش و مشوّش و نابهسامان پدید آورده بود برای نجات وطن قیام کرد و با یارگیری از جان نثاریهای دیگر فرزندان خلف ایران، طی مدتی کوتاه بر همۀ طغیانهای درون مرزی و مشکلات بیرونی غلبه یافت. کار تدابیر درست او در تهییج نیروهای مردمی به جایی رسید که طی مدتی قریب به ده سال (1148 – 1138) مزرهای اولیهی کشور را به عهد صفویه باز گردانید و سپس در خلال دوران سلطنتی کمدوام (1160 – 1148) همهی همسایگان مخل و آسیبآفرین را بر سر جایشان نشانید. بخشهای مهمّی از فلات ایران را که به واسطهی اهمال کاری و سوتدبیر حکومتهای پیشین از پیکرهی اصلی منتزع مینمودند، همانند درههای سند و پنجاب، تا اقصای خاک کشمیر، مناطق آریایینشین غربِ هندوکش و پامیر تا ترکستان شرقی، یعنی همهی آن چه که ماوراالنهر تاریخی و خراسان بزرگ را تا استپهای آسیای مرکزی تشکیل میدهد و نیز داغستان و سرزمین لزگیهای دلیر را تا آن سوی جبال بلند قفقاز به خاک وطن منضم ساخت. وسعتی که ایرانِ پس از اسلام بدان مشهور مانده است».
بیستوسومین روز در گاهشماری دینی زرتشتی دیبدین نامیده شده است. دی به چم آفریننده و آفریدگار است, و چون در ماه سه دی وجود دارد برای مشخص شدن, نام روز بعد را به آن می افزایند تا از هم مجزا گردد, «دیبآذر، دی بمهر، دی بدین». دی در ادبیات اوستا به چم اهورامزدا است که به شوند سپندینگی این نام بارها در ماه بازگویی شده است. در اوستا نام همکاران را اورمزد اواگاه, سه دی ویسپه شام نامیده اند.
چهار روز از هر ماه (دی، دی به مهر،دی به آذر و دی بدین) از مزدیسنا، به نام اهورامزدای بی مانند است. این روز که همچون، دی، دیبآذر و دیبمهر به معنای دادار یا آفریدگار است، یکی دیگر از روزهای نیایش همگانی و در ایران باستان از روزهای تعطیلی هر ماه بهشمار میآمده است.
واژه دیـن، دَئـنـا Daenâ ، به چم (:معنی) دیدن، شناختن، فهمیدن، دانستن، وجدان بیدار و نیک، درست و دی و دیگان است. ریشهی واژهی «ب» در دی بدین، «دا» به چم دادن و بخشیدن است.
دَئنا وَنگوهی Daenâ Vanguhi ::، دینِ نیک، دین بهی، وجدان آگاه و بیدار و فهمیدن و برداشت و شناخت درست از زندگانی معنا میدهد.
یک دیندار کسی است که با کمک خرد به دیدن و شناختن جهان پیرامون خود میپردازد و راه راستی و درستی، اشایی و با خرد و اندیشهی درست پیش میرود و گزینش میکند.
دین یشت یکی از یشتهای اوستا است. در اینجا دین به معنی تشخیص معنوی یا روحانی است. دین یشت دارای 17 فصل و 20 بند است. دین یشت، یشت شانزدهم، در ستایش ایزدبانو چیستا و دانش، اشو زرتشت خواستار دانش میشود.
دینا را دین یا وجدان مینامند. این واژه از دی است که درون بینی و درون اندیشی است.
یسنا۳۰ بند ۲ را که در آغاز نسک نهادهایم،
به یاد بیاوریم که هر مرد و زن ، پس از شنیدن بهترین گفته و نگریستن با اندیشه روشن خود، باید راه خود را برای خود برگزیند و این را هم به یاد داشته باشیم که: «راه یکی است و آن راه راستی است».
یسنا ، ۷۲ بند ۱۱ ،
و آن گاه بگوییم که همین دروناندیشی است که یکایک مرد و زن را به راه راستی هدایت کرده و آنان را همراه میسازد.
همراهانی که دارای وجدان یکسان و دین یکسان هستند.
پس دئنا به گونهای نام مفرد وجدان است و به گونهای نام جمع، دین. اشو زرتشت از خدای خود یاری میخواهد که دین را پاک نگاه دارد.
گاتها یسنا ۴۴ بند ۹
زیرا آن از پاکترین دین است که جهان به پیش گام بر میدارد.
گاتها ،یسنا ۴۴ بند ۱۱
دین شناختن اهورامزدا است و بس.
گاتها ،یسنا ۴۵ بند ۱۱
دین با اندیشه و گفتار و کردار نیک بهتر میشود، و با اندیشه و گفتار و کردار بد به پستی میگراید.
گاتها ،یسنا ۴۸ بند ۴
کسی که دین خود را با منش نیک یکی گرداند، از آن درستاندیشی و راستی است و در شهریاری مزدا جایگاهی دارد.
گاتها ،یسنا ۴۹ بند ۵
اشو زرتشت میخواهد که دین مرد (با خدا) را به همه بیاموزد.
گاتها ،یسنا ۴۹ بند ۶
و یاری میخواهد که اهورامزدا سود درخشان منش نیک را برای همیشه به دین بهی بدهد، دینی که از آن راستکاران است.
گاتها یسنا ۵۳ بند