شگفتیهای زیستبوم ما بیش از آن است که بتوانیم تصور کنیم. هرجای سرزمینمان را که نگاه کنیم جلوهای و رنگورویی فریبا و دلانگیز از شگفتانههای طبیعت خواهیم یافت و غرق در دیدن و شادمانی خواهیم شد. یک نمونهاش شهر محلات و دهکدهی گل آن است؛ جایی که میتوان گام در آن گذاشت و با دامنی از گُلهای خوشرنگوبو، بازگشت!
محلات شهری در گسترهای گرم و خشک است. پس نخستین پرسشی که باید به آن پاسخ داد این است که در شهری بدان خشکی، چگونه انبوهی از گلوگیاه میروید؟ پاسخ این پرسش به خاک محلات بازمیگردد که برای پرورش همهگونه گُل مناسب است. به همین سبب، کار و هنر دلانگیز بسیاری از مردم محلات، کاشت و پرورش گلوگیاه است.
محلات از شهرستانهای استان مرکزی است. خوش آبوهواست و بهارانی دلپذیر و ملایم دارد و تابستانهایی گرم و زمستانهایی سرد و خشک. محلات جدای از پیشینهی دور و دراز تاریخیاش، بیش از همه با تولید گل شناخته میشود. این کار چنان با نام محلات آمیخته و یکی شده است که این شهر را «هلندِ ایران» نامیدهاند! از آنرو که در هیچ کشوری به اندازهی هلند گل پرورش داده نمیشود. محلات نیز اینگونه است و در میان همهی شهرهای ایران جایگاه نخست تولید گلوگیاه را دارد.
محلات آرامیده در میان انبوهی از گلهای زردِ میخک، شقایقهای سرخ، زنبقها، گلایلها، گلهای زیبای داوودی، ختمیها و گلهای پُرشمار دیگر است. اما بگذارید از گلهای مریم، مینایی،، رُز، محبوبهی شب، ختمی، گل شیپوری پتوس و گلهای کاکتوسی محلات هم نام ببریم تا بوی خوش آنها همهجا بپراکند. تازه، اینها همهی گلهایی نیست که در این شهرِ پُر گلوگیاه ایران میروید؛ اگر بخواهیم گلهایی را که مردم خوشذوق محلات پرورش میدهند نام ببریم، فهرستی بلندبالا خواهد شد. همین اندازه اشاره کنیم که یکهزار هکتار از گلزارهای محلات جایی برای پرورش گل است. در کنار آن، از باغهای فراوان شهر و کشتزارهای آن نیز یاد کنیم و بگذریم که با گفتن به جایی نمیرسیم و باید از نزدیک دید و شادمانی بُرد. دهان که با «حلوا، حلوا» گفتن که شیرین نمیشود! اما راستش را بخواهیم گفتن از گلوگیاهان محلات هم شیرین است و هم گوارا!
راستی، هیچ دقت کردهایم که بسیاری از گلفروشهای پایتخت و شهرهای دیگر، محلاتی هستند؟ شاید در این حرف ما اغراق باشد، اما همین نکته نشان میدهد که نام محلات و مردماناش یادآور گُلوگیاه است و طراوت و تازگی!
گویا سالانه بیش از 22 میلیون شاخه گل از محلات به دیگر شهرهای ایران بُرده میشود تا دیگران نیز از عطر و بوی گلهای آن دیار بیبهره نمانند. چیزی نزدیک به 150 میلیون شاخه گل نیز از این شهر به کشورهای دیگر صادر میشود تا اقتصاد گلوگیاهی محلاتیها پُروپیمان باشد. برپایهی آمارهای چند سال پیش، 700 واحد تولید و پرورش گل و گیاهان تزیینی، در شهرستان محلات وجود داشت و سه هزار تَن در آن جا سرگرم کار بودند. هنوز هم همینگونه است و محلاتیها شیفتهی پرورش گلوگیاهاند.
آمارها نشان میدهد که 18 درصد از سطح زیر کشت گلهای کشور در محلات است (تارنمای صمت؛ آذر 1394). این رقم بسیار درخور توجه است. برپایهی همان آمار، سهم محلات از تولید گل شاخه بریده 12 درصد، گلهای فصلی نشایی 80 درصد، درخت و درختچههای زینتی 21 درصد، و تولید گیاهان آپارتمانی 14 درصد است. 70 گونه گل در محلات تولید میشود و با تولید سالانه 25 تُن انواع بذرهای فصلی و نشایی، نخستین جایگاه کشوری را در زمینهی پرورش گلوگیاه دارد (تارنمای صمت). پیداست که محلات از چه ارزش و اهمیتی در پرورش گل و صادرات گل برخوردار است.
گلوگیاهان فراوان محلات سبب شده بود که هر سال «جشنوارهی گل محلات» در این شهر برگزار شود. در جشنوارهی فروردین 1396، برای نخستینبار دشت گل شهر، با گستردگی سههزار متر مربع و گوناگونی 20 گونه گلوگیاه در 70 هزار گلدان، در برابر دید بازدیدکنندگان از نمایشگاه گذاشته شده بود (گزارش تارنمای راه دانا). برگزاری چنان نمایشگاهی ار گلوگیاه، در کمتر کشوری نمونه دارد؛ آن هم در کشوری مانند ما که بیشتر مساحت آن خشک و کویری است. این که گفتیم زیستبوم ما سرشار از شگفتیهاست، به همین سبب بود! افسوس که همهگیری کرونا برپایی جشنوارهی محلات را در این دو سال ناشدنی کرد و دست ما از گلهای محلات و بوییدن آنها کوتاه شد!
همهی اینها را گفتیم، این را هم بگوییم که محلاتیها در کنار پرورش گل، در معدنهای سنگ شهرستانشان هم سرگرم کار و کوششاند؛ بدان اندازه که اقتصاد شهر وابسته به آن معدنها هم هست. میان گُل تا سنگ فاصلهای از زمین تا آسمان است. این که محلاتهای خوشخو و مهربان چهگونه از گُل به سنگ و از سنگ به گُل میرسند؟ به هنر و سختکوشی آنها برای رونق دادن به اقتصادشان برمیگردد؛ وگرنه گُل کجا و سنگ کجا؟
*با بهرهجویی از: تارنماهای: «همشهری»؛ «راه دانا» و «الیگشت».