بزرگداشت زنده یاد بهمن کشاورز در نشست ماهانه دارالفنونیها در ساختمان پزشکان دکتر داریوش فرهود برگزار شد.
درآغاز به یاد بهمن کشاورز یک دقیقه سکوت شد سپس حسن عربباصری نایب پیشین گنجینه و کانون اسناد دارالفنون در جایگاه مجری، کوتاه از ویژگیهای زنده یاد کشاورز سخن گفت: «بهمن کشاورز دانش حقوق را نیک میشناخت و یکی از حقوقدانان برجسته و وکلای نامی در تاریخ ایران بود که شجاعتِ دفاع از حق را همزمان با پایبندی به اصول دانشی و حرفهای قضاوت با هم داشت.
آگاهی وی به مسایل حقوقی بهاندازهای بود که برخی از قضات دیدگاه وی را به عنوان دیدگاه کارشناسانه میپذیرفتند وی هیچ لکه سیاهی در زندگی خود نداشت، هموند (:عضو) هیچ جناحی نبود و وکالت را قربانی سیاست نکرد.»
باصری افزود: «وی مردی فروتن و همچو پدرش دوستدار فرهنگ، کتاب و مطبوعات بود به روزنامهنویسی ارج مینهاد و مقالههای بسیاری مینوشت. جایگاه کشاورز به اندازهای بالا بود که میشد در دادگاه با بودن وی احساس امنیت کرد. همیشه کوشش میکرد اخلاقمداری را در جامعه گسترش دهد.
همواره از خودمختاری کانون وکلای دادگستری پشتیبانی میکرد و یکی از خدمات ارزنده وی آوردن حقوق به سطح جامعه بود. با درگذشت کشاورز بخش بزرگی از تاریخ حقوق ایران نیز به خاک سپرده شد.»
بهمن کشاورز در سال 1343 دیپلم ادبی از دارالفنون گرفت و در دانشگاه تهران از رشته حقوق فارغالتحصیل شد سپس به عنوان کارآموز در کانون وکلا سرگرم کار شد یکی از به یادماندهترین کارهای وی دفاع از کرباسچی شهردار پیشین تهران بود.
پیشینه وکالت و چگونگی پدید آمدن آن در ایران
سخنران دیگر این نشست دکتر محسن محبی، از دوستان نزدیک زندهیاد بهمن کشاورز، دانشآموخته دهه چهل دارالفنون و سرپرست پیشین کانون حقوقی فراملی ریاست جمهوری، وکیل پایه یک دادگستری برای روشن شدن جایگاه بهمن کشاورز به عنوان یک حقوقدان برجسته به پیشینه تاریخی نهچندان دراز وکالت در ایران پرداخت: «دادگستری در نگاه مدرنش پدیدهای نودو دو ساله در ایران است. یکی از خواستههای نوگرایان ایرانی درخواست دیوانخانه بود که از روزگار ناصرالدین شاه با آموزش میرزا ملکمخان و آخوندزاده در بین نواندیشان و آزادیخواهان در ادبیات آن روزگار میتوان دید.
بهاندازهای فشار بر روی ناصرالدین شاه بالا بود که صندوقی بهنام صندوق مظالم درست کرد؛ اگر کسی شکایتی داشت در آن صندوق میانداخت تا به شرف عرض همایونی برسانند و وی هم دستوری بدهد.
در خاطرات اعتمادالسلطنه آمدهاست «چند تن نگهبان کنار صندوق مظالم گذاشته شده بود تا کسانی که شکواییهای برای شاه در صندوق میانداختند، شناسایی شده و در زمانی دیگر معترضشان شوند.»
سرانجام ناصرالدین شاه در واپسین سالهای زندگیش وزیر عدلیهای هم برگزید. همین روش ادامه داشت تا نهضت مشروطه و سال 1284 مظفرالدین شاه فرمان مشروطه را امضا کرد.
نخستین قانون اصول محاکمات در سال 1349 مهی نوشته شد. تاریخ حقوق ایران میگوید که در آن روزگار اختلافات مردم به دست علما و ارباب امائم حلو فصل میشد و هر کسی شکایتی داشت نزدم امام جماعت یا پیشنماز محل میرفت. در این روش هر کسی میتوانست حکمی دیگرگونه صادر کند که بیشتر مشکلات حل نمیشد و ادامه داشت.»
وی در ادامه از روزگار مشروطه گفت: «پس از مشروطه یکی از مصوبات مجلس یکم، تشکیل محاکم شرع، محاکمی که یکی از روحانیون مورد اعتماد دربار به ریاست آن گمارده میشد ولی این خواستههای هواداران مشروطه را برآورده نمیکرد زیرا هنوز خواهان دیوانخانه بودند. در روزگار استبداد صغیر پس از 5 سال لیاخوف مجلس را به توپ بست. برخی از روحانیون پشتیبانی میکردند زیرا آن را روش بهتری میشناختند.
مشروطهخواهان دوباره خیزش کردند و با همیاری «خیابانی» مشروطه دوباره پابرجا شد. احمد شاه یازده ساله به پادشاهی رسید ولی چندان ماندگار نشد. رضاخان سوم اسفند سال 1299 خورشیدی با کودتایی تهران را گشود (فتح کرد). سید ضیا زمان کوتاهی نخستوزیرش شد ولی با هم اختلاف پیدا کردند. رضاخان که زین پس خود را شاه خواند مجلس موسسان را ایجاد کرد؛ احمد شاه که به لندن گریخته بود و میرزا حسنخان از بازماندگان قاجار را کنار زد.»
رضاشاه اگرچه بیسواد بود ولی پیرامونش افراد میهنپرست و فرهیخته فرا گرفته بود
این وکیل دادگستری از محمد علی فروغی و پیشینه فراماسونری گفت: « پس از برچیده شدن دوره قاجار اوضاع کشور بسیار آشفته بود. رضاشاه اگرچه بیسواد بود ولی بسیار باهوش بود و پیرامونش را افراد میهنپرست فرا گرفته بود که در راس آنها محمدعلی فروغی بود.
تاریخ ایران هنوز حق محمد علی فروغی را بهجا نیاورده است و شوربختانه از وی به بدی یاد میشود زیرا وی را هموند فراماسونری میدانند.
فراماسونری باید درست شناخته شود اگرچه یک شاخهی آن از جاسوسخانه بیگانگان بود ولی اگر در تاریخ اروپا پژوهشی صورت گیرد آن را یک نام پیشرفته خواهیم دید. پیشگامان فرهیخته از درباریان ناامید شده بودند و از دلسوختگان جامعه بودند؛ باور داشتند که از دربار و راه قدرت نمیتوان اصلاحات انجام داد و بایستی پنهانی کار کنند و مردم را نیز آگاه سازند.
افراد میهنپرست به نیکی رضاشاه را پشتیبانی کردند. رضاشاه دانشآموخته دانشگاه نبود ولی مزاج سپاهیگری داشت و به هر کاری دست میزد بایستی به سرانجامی میرسید. رضاشاه در کشورداری ادعایی نداشت ولی به دید من فروغی و داور توانستند توانایی درونی این مرد را تقویت کنند و او را به سوی دگرگونی کشور بکشانند.
یکی از کارهای رضاشاه گزینش داور به وزارت داریی و سپس وزیر دادگستری بود.»
بنیاد نهادن دادگستری و کانون وکلا
محبی در ادامه از چگونگی برخورد داور با سختیها و بازار آشفته آن روزگار گفت: «داور با اوضاع آشفتهای روبهرو شد زیرا اصول محاکمات و اصول تشکیلات عدلیه که در دوران مشروطه به وسیله محمدعلی فروغی به تصویب رسیدهبود یا اجرا نمیشد یا زمینه اجرا نداشت. هر صاحب قدرتِ ثروتمند و روحانیِ پرنفوذی در گوشهای با چند تن گرد هم آمده بودند و برای خودشان دادگستری و ابلاغ قضایی داشتند
داور متوجه شد با بخشنامه و دستور نمیتواند کاری انجام دهد بنابراین دادگستری تهران را بست، به کارمندان و قضات گفت که سرکار نیایند. سپس افراد درستکار پس از یک هفته 25 آذر 1305 به کار فراخوانده شدند؛ اینگونه بنیاد دادگستری ایران پایهگذاری شد.
یکی از ستونهای دادگستری کانون وکلای دادگستری بود که زیر نظر دستگاه قضایی جای گرفت. پس از رویداد 30 تیر و نخستوزیری چند روزه قوام و خیزش مردم در سال 1330 خورشیدی مصدق به عنوان نخستوزیر دوباره روی کار آمد بهانگیزه فساد بالا در دربار و اشراف به مجلس قانون اختیارات را پیشنهاد داد و مجلس نیز پیشنهاد را پذیرفت (1331 خورشیدی) یکی از قوانین، قانون بیمه تامین اجتماعی بود که از روی حزب کارگر انگلستان برداشت شده بود سپس قانون انتخابات و دیگری نیز قانون خودمختاری (استقلال) کانون وکلای دادگستری بود زیرا باور داشت دستگاه دفاع و قضاوت نمیتواند در یک جا جای گیرد؛ نمیتوان هم پروانه وکالت به مردم داد و هم داوری صورت گیرد. 1339 خورشیدی هم آییننامهاش نوشته شد. کانون وکلای امروزی میراث مصدق است.»
محبی از جایگاه وکلا در کشور گفت: «فرنشین کانون وکلا از نظرمذهب و جایگاهش همتراز دادستان کل کشور و وکلای دادگستری نیز از نظر جایگاه همتراز با قضات است، هر سال نخستوزیر نوروز به کانون وکلا میآمد و سال نو را شادباش میگفت، فرنشین کانون وکلا هم بیشتر از رجال کشور مانند هاشم وکیل یا جلال نایینی که سناتور بودند.»
کانون وکلا یکی از کانونهای جاسوسی و فرماسونری
این وکیل دادگستری از جایگاه کانون وکلا پس از انقلاب گفت: «پس از انقلاب کانون وکلا یکی از کانونهای فرماسونری و جاسوسی شناخته شد و درش را بستند ولی زنده یاد بهشتی در برابر بسته شدن آن ایستادگی کرد و گفت که اگر درونش اشخاص نادرستی وجود دارد کنار بگذارید. به همینروی وکلا را از کانون دادگستری بیرون کردند و از سالهای 58 تا 71 کانون بهوسیله فرنشینان برگزیده سرپرستی میشد. البته فرنشین برگزیده شخص درستکاری بود و برای ماندگاری کانون بسیار کوشش کرد.
سال 71 دوباره قانون نویی گذاشته شد و سال 73 در کانون رایگیری شد، نخست جندلی سپس زندهیاد کشاورز برگزیده شد. وی دو دوره سرپرست کانون وکلا شد و یکی از کارهایی که کشاورز کرد تشکیل اتحادیه وکلای دادگستری بود.
امروز نزدیک 70 هزار تن در کشور و در تهران 14 هزار تن وکیل دادگستری داریم کار بسیار بسیار حساسی است.»
جایگاه وکلا در کشورهای دیگر
این وکیل دادگستری برای روشنتر شدن جایگاه یک وکیل نمونههایی از کشورهای دیگر گفت: «هنگامی که صدام حسین را دادگاهی میکردند وی را در اتاقکی مانند قفس در میانه تالار دادگاه جای داده بودند. وی به قاضی خرده گرفت و گفت چرا پروانه نمیدهید وکیلی برای خود برگزینم. دو فرانسوی میخواستند از وی دفاع کنند ولی قاضی خوشفکر و تیز پاسخ داد ما تو را با همان قانونی محاکمه میکنیم که در دوران خودت به تصویب رسیده است.
سالها پیش در فرانسه یکی از وکلای دادگستری که از سندیکاهای کارگری در برابر دولت دفاع میکرد. وی که در کار خود مهارت داشت و کارهای موثری برای کارگران انجام داد فرانسه که جایگاه آزادی و انقلاب کبیر فرانسه بود، به اندازهای کارهای این وکیل تنشزا شد که در یک صحنه تصادفی وی را کشتند.
چند روز پیش هم در تهران یک وکیل دادگستری کشته شد.»
وکلای دادگستری از کار خود لذت نمیبرند
محبی در پایان سخنانش از ویژگیهای یک وکیل برجسته گفت: « وکیل دادگستری بایستی خوشقلم و خوش بیان باشد؛ در کار خود زبردست باشد؛ باهوش باشد.
یک وکیل ساعت کاری ندارد و هماوردی (:رقابت) بالایی در بین آنان دیده میشود. همواره بایستی از واپسین قانونها آگاهی داشته باشد که کار بسیار سنگینی است؛ مساله برخورد نادرست با وکلا و درآمد ناشایست از سختیهای کار است و بههمینروی وکلا کمتر از کار خود لذت میبرند.»
بازگرداندن باقیمانده جسد امیرکبیر به دارالفنون!
سخنران دیگر این گردهمایی داریوش فرهود هموند پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی و بنیانگذار دانش ژنتیک انسانی در ایران از کاستیهای قوانین در کار وکلا گفت: «من و بهمن کشاورز دیر همدیگر را شناختیم و شوربختانه زود هم از دستمان رفت. در نوشتهای خواندم هنگامی که جنگ جهانی به پایان رسید روزولت با چرچیل تلفنی گفتوگویی کرد و انگلیسیها که از بمبارانهای آلمان بسیار آسیب دیده بودند از چرچیل پرسید وضع کشور چگونه است؟ چرچیل پاسخ داد بسیار بد است و دوباره روزولت پرسید وضع قضاوت چگونه است چرچیل پاسخ داد خوب است و روزولت گفت پس همه چیز درست میشود.»
وی در ادامه افزود: «یکی از ویژگیهای بهمن کشاورز پایبند به اخلاق حرفهای بود. وکالت بایستی همراه با عدالت و شرف باشد. اینگونه نیست که اگر وکیلی آگاهی یافت موکلش لغزشی دارد، کار دفاع را کنار بگذارد چنانچه امروز وکیلانی هستند که از قاچاقچیان نیز دفاع میکنند.
تبصرهها از کاستیهای بزرگ در قوانین قضاوت هستند و انگیزهای برای گسترش غیراخلاقی میشوند. از ویژگیهای دیگر کشاورز جهتگیری نسبت به رویدادهای روزانه بود و از آن سخن میگفت. سخنان وی به عنوان سرچشمه گفتار بود. واپسین سخن وی روز سهشنبه در روزنامه شرق بود و چهارشنبه نیز درگذشت.
زنده یاد کشاورز یک نویسنده توانا، خوشسخن و باادب بود.»
دکتر فرهود درباره بنیادگذار دارالفنون گفت: «انجمن دیگری به نام امیرکبیر سخن نیکی را مطرح کردهاست و پیشنهاد شده کارگروهی تشکیل بدهیم تا بتوانیم باقیمانده جسد امیرکبیر را به تهران جابهجا کرده و در دارالفنون به خاک بسپاریم.»
در ادامه از دیگر دانشآموختگان دارالفنون از خاطراتشان با زنده یاد بهمن کشاورز سخن گفتند و نینوازی به همراه غزلخوانی نیز از برنامههای پایانی بود.
واپسین مقاله زنده یاد بهمن کشاورز در روزنامه شرق
همهی باشندگان به یاد بهمن کشاورز یک دقیقه خاموش ایستادند
حسن عرب باصری نایب پیشین گنجینه و کانون اسناد دارالفنون
محسن محبی، از دوستان نزدیک زندهیاد بهمن کشاورز، دانشآموخته دهه چهل دارالفنون و سرپرست پیشین کانون حقوقی فراملی ریاست جمهوری، وکیل پایه یک دادگستری
داریوش فرهود در میان باشندگان آیین بزرگداشت زنده یاد بهمن کشاورز، پدر دانش ژنتیک ایران
پروفسور داریوش فرهود
مصطفی کیوان دبیر زبان و ادبیات دارالفنون از نخستین دیدارش با زنده یاد بهمن کشاورز سخن گفت و همچنین پدر وی که چه خدمت بزرگی در ایران انجام داده است
لطفعلی بخشی از همکلاسان زنده یاد بهمن کشاورز در سال 1343 خورشیدی در دارالفنون