بخشهایی از تپه گردی سیستان و بلوچستان به بهانهی جادهکشی پیش از کاوشهای باستانشناسی بهگونهی کامل از میان رفت.
حسین مرادی، سرپرست هیات کاوش نجاتبخشی تپه گردی در اینباره گفت: در بخش دیگری از تپه گردی که با شماره ثبت ۳۲۶ شناخته میشود و در فهرست میراث ملی نیز به ثبت رسیده، شاهد آن هستیم که شرکت پیمانکار باند دوم جاده زابل زاهدان را از وسط این محوطه باستانی کشیده و به نوعی نه تنها محوطه را ویران کرده بلکه سبب شده تا این محوطهی باستانی که هنوز عملیات کاوشهای باستانشناسی در آن صورت نگرفته به چند بخش تقسیم شود.
به گزارش ایلنا، حسین مرادی با اشاره به آنکه باید نگران عملکرد مسوولان میراثفرهنگی و مسوولان استانی دربارهی محافظت از محوطههای باستانی استان سیستان و بلوچستان بود، گفت: چندی پیش ناچار شدیم به دلیل کشیده شدن مسیر خط انتقال گاز دشتک-زابل و برخورد آن با محوطهی تپه گردی، کاوش نجاتبخشی در این محوطه انجام دهیم، شرکت گاز از حریم تپه رد شده بود و با این وجود با دریافت مجوزهایی از سوی مدیرکل میراث استان کار ادامه یافت. هرچند تخریب اندک است اما در حریم درجهی یک تپه باستانی اتفاق افتاده است. از اینرو کاوش نجات بخشی را انجام دادیم اما امکان کاوش در کانالهای لولهکشیشده گاز را نداشتیم چراکه پر شده بودند.
به گفتهی او این محوطه دارای سه لایه فرهنگی با ساختارهای معماری بود و آثار بهدست آمده، همزمانی با دوره سوم شهرسوخته را نشان میداد. سفالهای منقوش، مهرههای سنگی لاجورد، ظروف سنگی و ابزار مفرغی بخشی از این مواد فرهنگی است که در این کاوش نجاتبخشی به دست آمده است.
او با اشاره به آنکه مواد فرهنگی بهدست آمده نشان از وجود یک کارگاه ساخت ابزار و اشیا سنگی در این منطقه دارد، دربارهی رابطهای که میتوان میان این تپه باستانی و شهر سوخته برقرار کرد، گفت: شهر سوخته یک کانون جمعیتی بود و باتوجه به یافتههای ما از جمله مهرههای لاجورد در اندازههای گوناگون، فراوانی ظرفهای سنگی و مرمری، میتوان گفت این تپه بیش از آنکه برای سکونت باشد، کارگاهی برای سنگتراشی و فلزگری بوده. احتمال دارد که در این منطقه تولیدات انجام و برای فروش به دیگر تپههای اقماری و حتا شهر سوخته برده میشد. البته بقایایی از فلزگری مانند سنگهای خام مس، مهرهای فلزی، تبرهای فلزی نیز ه آوردیم که مربوط به دورهی نوین شهر سوخته و همزمان با فرهنگ بلخی– مروی در خراسان است. این میتواند نشان از آن داشته باشد که جوامع بومی دشت سیستان پس از آنکه منابع آبی در منطقه کاهش مییابد از این منطقه به سمت نقاط دوردست کوچ میکنند و این تکنیکها را با خود میآورند. گمان میرود بخشی از آنها به خراسان بزرگ و حوزهی فرهنگ بلخی-مروی مهاجرت میکنند.
او پافشاری کرد: اما در بخش دیگری از تپه گردی که با شماره ثبت ۳۲۶ شناخته میشود و در فهرست میراث ملی نیز به ثبت رسیده است، شاهد آن هستیم که شرکت پیمانکار باند دوم جاده زابل زاهدان را از میان (:وسط) این محوطه باستانی کشیده و به نوعی نهتنها محوطه را ویران کرده بلکه سبب شده تا این محوطه باستانی که هنوز عملیات کاوشهای باستانشناسی در آن صورت نگرفته به چند بخش تقسیم شود.
او ادامه داد: تپه گردی ۳۲۶، یک محوطه بسیار مهم در حوزهی فرهنگی شهر سوخته به حساب میآید. آگاه شدیم که چند ماه پیش پیمانکار هنگامی که کار جادهکشی را آغاز کرد، با برخورد یگان حفاظت پایگاه روبهرو و کار متوقف شد اما برپایهی شنیدهها، گویا با هماهنگی مدیرکل میراث و گردشگری استان و نمایندگان مردم زابل در مجلس شورای اسلامی، کار ادامه یافته و با لودر از میان تپه باستانی رد شدهاند و به نوعی این تپه باستانی را نابود کردهاند.
مرادی، دیرینگی این تپه باستانی که ۴۰ کیلومتری جنوب شهر سوخته جای دارد را نزدیکبه ۵ هزار سال پیش و همزمان با دورهی سوم شهرسوخته عنوان کرد و افزود: پس از آنکه حفاری در شهر سوخته پایان یافت و باستانشناسان منطقه را برای بررسی یافتهها ترک کردند، پیمانکار و مسوولان برای کشیدن باند دوم جاده زابل زاهدان به منطقه آمدند و کار خود را انجام دادند و تپه را ویران کردند و آسیبهای جبرانناپذیری وارد کردند. این تپه از جمله تپههای بزرگ اقماری شهر سوخته است و در نزدیکبه ۲ هکتار است و از میان آن جاده رد کردهاند. لایههای باستانی این بخش بهگونهی کامل تخریب شده و لایههای دو بخش دیگر که پیرامون این بخش باقی مانده، باید هر چه زودتر مورد کاوش نجاتبخشی قرار گیرد تا پیش از ویرانی کامل بتوانیم پژوهشهایی دربارهی این بخش و لایههای باستانی آن داشته باشیم. البته باتوجه به وضعیت موجود میتوان گفت نزدیکبه ۷۰ درصد این تپه باستانی از میان رفت است.
به گفتهی این باستانشناس، در گذشته تپه گردی ۳۲۶ ، از سوی باستانشناسانی مانند مهرآفرین، موسوی حاجی و خسروی بررسی شده بود و حتا پرونده ثبتی آن تهیه و در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده بود. سفالهای دوره دوم و سوم شهر سوخته در این تپه باستانی شناسایی شده بود و دیرینگی نزدیکبه ۲۶۰۰ تا ۲۴۰۰ پیش از میلاد را تاریخگذاری میکرد. با وجود اهمیتی که این تپه دارد، همچنان شاهد ادامه پروژه جادهکشی هستیم و بیم آن میرود که دیگر اثری از این تپه باستانی باقی نماند چراکه اکنون شاهد ویرانی و هموارکردن (:تسطیح) بخشی از تپه هستیم و در آینده بیگمان با آسفالت ریزی و حضور غلتکها و… خواهیم بود.
حریم کوه خواجه در خطر پهناوری جاده
مرادی در ادامه به طرح دیگری اشاره کرد که میتواند نابودی بخش دیگری از میراث سیستان و بلوچستان را به همراه داشته باشد و گفت: طرح ساخت جاده خواجه از جمله طرحهایی است که میتواند به کوه خواجه آسیب برساند. این جاده خطری بالقوه برای محوطهی کوه خواجه است. بودجه و اعتبارات این جاده تصویب شده و اگر جلوی آن گرفته نشود میتواند به این محوطه منحصربهفرد آسیب برساند.
این باستانشناس ادامه داد: نباید فراموش کرد که کوه خواجه، دژ رستم افسانهای شاهنامه است. رستم پادشاه محلی اشکانیان در سیستان بود و گفته میشود این کوه مقر حکومتی و قلعه رستم بوده است. هرچند آرامگاه خواجه در این کوه جای دارد و گفته میشود میخواهند جادهای عریض بکشند که رفت و آمد زیارتکنندگان خواجه را آسانتر کند، اما نباید فراموش کرد که همین جاده میتواند اصل اثر کوه خواجه را تهدید کند. جاده قدیم همچنان مورد استفاده است و نیازی نیست که ماشینهای راهسازی وارد محوطه شوند و کوه را ویران کنند.