استان سیستان و بلوچستان دارای تالابهای ارزشمندی است که در زندگی و گذران مردم آن گستره نقش گرانبهایی دارند. تالابهای سیستان و بلوچستان در کنار دریاچهی هامون از سرمایههای بیمانند کشور جای گرفتهاند. خشکسالیهای پی در پی و نابسامانیهای مدیریتی به تالابهای استان آسیب زده است.
تالاب جازموریان؛ یکی از زیستبومهای بیمانند ایران است که با گسترهای نزدیک به 70 هزار کیلومتر مربع (دو برابر دریاچهی ارومیه) در مرز مشترک استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان جای گرفته است. نیمهی باختری (:غربی) آن در استان کرمان و نیمهی خاوری (:شرقی) آن در سیستان و بلوچستان است. این تالاب در باختر شهرستان دلگان و ایرانشهر، در میانهی کوههای مکران و شاهسواران چشمنوازی میکند. رودهای هَلیلرود و بمپور به درون این تالاب، که سرچشمهی آب شیرین است، میریزند. افزونبر آن 91 رودخانهی کوچک و بزرگ در این تالاب دیده میشود. تالاب جازموریان از دو واژهی بلوچی «جاز» و «موریان» ساخته شده است. جاز در گویش بومی به چم (: به معنای) پوشش گیاهی است و موریان به معنای انبوهی و فراوانی.
گسترهی جازموریان در فصلهای گوناگون متفاوت است. این تالاب در پایان تابستان خشک میشود و با کوچک شدن حجم آب، گسترهی تالاب نیز کاهش مییابد. از دیگر ویژگیهای تالاب جازموریان، تبخیر سالیانهی بسیار آن است. به گونهای که در برخی بخشها میزان تبخیر به 4500 میلیمتر میرسد. زمینهای جازموریان باتلاقی و لجنزار است. گفتنی است که در پیرامون این تالاب نشانههای زندگی در دوران باستان کشف شده است.
پوشش گیاهی تالاب جازموریان آن اندازه نیست که جلو سیلابها را بگیرد. از همینرو، آبها کمتر در زمین نفوذ میکند و سبب فرسایش بسیار خاک میشود.
شوربختانه در سالهای گذشته تالاب جازموریان کانونی برای ریزگردهای جنوب استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان شده است. بداناندازه که کارشناسان گمانه زدهاند که 25 درصد ریزگردهای کشور از این تالاب است. خشک شدن جازموریان، سبب ساز پدید آمدن ریزگردهای ویرانگر شده است. ریزگردهای این تالاب گذشته از اثر زیانباری که بر تندرستی مردمان پیرامون آن دارد، بر روی فرآوردههای منطقه نیز اثر ناگوار میگذارد. از همینروست که خرمایی که در این گستره تولید میشود به سبب همان گرد و خاکها کیفیت پیشین را ندارد.
هر چند در بهمنماه سال 1395 پس از 20 سال تالاب جازموریان آبگیری شد و بارندگیهای بهار امسال این تالاب را تا اندازهای از خطر نابودی نجات داد، اما هنوز دشواریهای نگران کنندهای زندگی این تالاب بینالمللی و بسیار باارزش کشور را تهدید میکند. ساختن سدهای جیرفت در کرمان و سد بمپور در سیستان و بلوچستان بر روی آبریزهای جازموریان، خطر خشکی این تالاب را افزونتر ساخته است. ساختن صدها چاه در بستر تالاب برای تامین آب کشاورزی نیز رطوبت خاک جازموریان را از بین برده است. شمار این حلقههای چاه غیرمجاز به 11 هزار میرسد. بیشتر این چاهها در کهنوج، فاریاب، قلعهگنج و رودبار است. از سوی دیگر، پایین آمدن سطح آبهای زیرزمینی، خشکسالیهای پی در پی، گرمی هوا و وجود گازهای گلخانهای از دیگر نمونههایی هستند که تالاب جازموریان را در آستانهی نابودی قرار دادهاند. بداناندازه که این تالاب به بیابانی برای چرای شترها و دامهای مردم محلی تبدیل شده است. این در حالی است که در گذشته تالاب جازموریان مرکز تامین علوفهی جنوب شرق کشور بود. اما خبر خوب این که بارشهای امسال وضعیت تالاب جازموریان را بهبود بخشیده است. هر چند تبخیر فراوان تالاب اثر بارشها را کمتر ساخته است.
یک دشواری دیگر تالاب جازموریان یورش ملخهای صحرایی به آن است. در خردادماه امسال چنین گزارش شده بود که گونههای گیاهی تالاب بر اثر فراوانی ملخها در حال نابودی است. افزونبر این، سمپاشیهای شبانهروزی برای نابود کردن ملخها، صدها گونهی گیاهی و جانوری این تالاب را از میان برده است.
با این همه، کارهایی برای نجات این سرمایهی ملی در دست انجام است و تلاشها برای نجات تالاب جازموریان همچنان ادامه دارد.
تالاب لیپار؛ یکی از تالابهای فصلی استان سیستان و بلوچستان است که در زیبایی و رنگآمیزی کممانند است. این تالاب به رنگ صورتی است؛ از همینرو به آن «تالاب صورتی» هم میگویند. بودن پلانکتونهای گیاهی در این تالاب سبب رنگی شدن آن شده است. بیش از 90 گونه پلانکتون گیاهی در این تالاب شناسایی شده است. تنها چهار نمونه از این گونه تالابها در جهان دیده شده است.
تالاب لیپار، پس از روستای رمین و در 19 کیلومتری چابهار، در جاده ساحلی چابهار- گواتر جای گرفته است. در درهای سرسبز تنگهای صخرهای دیده میشود که از فراز صخره روستای لیپار آرمیده است. در این گستره تالاب لیپار دیده میشود.
لیپار از دو واژهی «لیپ» به معنی خار و خاشاک و «آر» به معنای آب ساخته شده است. این تالاب گسترهای باتلاقی است و یکی از منابع ارزشمند آب شیرین بهشمار میرود. از ویژگی آن درجه گرمای بالا و وجود مواد آلی در آن است. این را نیز باید یادآوری کرد که بر اثر بارندگی، هر بار شکل تالاب دگرگون میشود.
در پیرامون تالاب لیپار درختان سرسبزی روییده است که مردم به آن «دشنان» میگویند. دشنان در گویش آنان به معنای عروس است. درختچههای گز و چِش (گونهای از اقاقیا) در تالاب دیده میشود. افزونبر این که در این گستره پنبههای وحشی میروید.
پرندههای آبی همانند فلامینگو، حواصیل، باقرقره، تیهو، طاووسک و نمونههای دیگر در تالاب لیپار سکنا میگزینند. این تالاب سالانه میزبان هزاران پرندهی کوچرو است. شمار بسیاری از نرمتنان و سختپوستان، بیش از 80 نوع ماهی، و بیش از 60 گونه جلبک در این تالاب زندگی میکنند.
شوربختانه در سال 1388 نیروگاهی گازی در این گستره ساخته شد که به چشمانداز طبیعی آن آسیب زده است.
تالاب زهکلی (زهکولی)؛ در فاصلهی 2 کیلومتری شمال «مند بالا» در شهرستان دلگان استان سیستان و بلوچستان و در جلگهای به نام «چاه هاشم» دیده میشود. از ویژگیهای تالاب زهکلی این است که در هر 4 فصل سال آب دارد. حتا در زمان کمبارشی هم این تالاب خالی از آب نیست. از اینرو، جای زیست گونههای بسیاری از پرندگان و موجودات آبزی است.
آن چه برای نگهداری تالاب زهکولی بایستگی دارد پاکسازی آن از زبالهها، فضولات حیوانی و دیگر پسماندهاست.