تالاب گاوخونی یکی از 18 تالاب بینالمللی ایران است که در گسترهای گرم و کویری جای دارد. این تالاب که یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری ایران است، پهنهای 476 متر مربعی دارد و در فاصلهی 140 کیلومتری جنوب خاوری (:شرقی) اصفهان و 30 کیلومتری شهر ورزنه جای گرفته است. تنها 50 کیلومتر مربع از این تالاب آب دارد و بخشهای دیگر آن خشک است. ژرفای گاوخونی نزدیک به یک متر است و آب جاری در آن از بلندیهای زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد. در گستردهترین بخش، پهنای تالاب نزدیک به 45 کیلومتر و درازای آن 25 کیلومتر است.
گاوخونی که به معنای «چشمه و حوضهی آبگیر» است، چشماندازی بسیار فریبا و بیمانند دارد. هرچند دشواریها و خشکسالیهای سالهای گذشته چهرهی آن را دگرگون کرده است. پیرامون تالاب تا نیمکران (:شعاع) 10 کیلومتری خشک و خالی از سکنه است. از این رو، برخورد کویر و آب در کنار تالاب، یکی از دیدنیهای بیمانند است که بر زیبایی گاوخونی میافزاید.
چشمانداز کوه سیاه یکی دیگر از دیدنیهای تالاب گاوخونی است. این کوه که از فراز آن میتوان تالاب را دید، به «چشم تالاب گاوخونی» آوازه پیدا کرده است. کوه سیاه، همانگونه که از نام آن برمیآید، یکسره سیاه رنگ و سرشار از آهن است. این کوه بخشی از زیستبوم گاوخونی است اما شوربختانه برداشت بیرویه از آهن کوه سیاه، در سالهای گذشته، بر تالاب گاوخونی نیز آسیبهای بسیاری زده است.
رویش گونههای درمنه دشتی، اشنان، جارو سیاه، خارشتر، ارمک، گز، قیچ، پرند و افدرا در کوه سیاه نیز از ویژگیهای این بخش از پهنهی گاوخونی است.
در پیرامون جنوبی تالاب گاوخونی تپههای شنی با گسترهای 70 کیلومتری دیده میشود که شکلی دیگرگون دارند. این تپهها با وزش بادهای تند ریختی دیگرگون میگیرند و هربار چشماندازی تازه را میسازند.
تالاب گاوخونی در زمان پُرآبی زیستگاه گونههای بسیاری از پرندگان بوده است. گونههای کاکایی، فلامینگو، پلیکان، حواصیل، اردک، غاز و نمونههای دیگر را در فصلهای پرآبی تالاب میشد دید. در فصل گرما نیز پرندگانی که از نواحی جنوب آمدهاند، مهمان چند روزهی تالاب میشدند. از سویی دیگر جانوران نیز زیستگاه خود را در پیرامون تالاب گاوخونی مییافتند. جانورانی همانند: آهو، خرگوش، کفتار، روباه، لاکپشت، گورخر و گرگ اما شکارهای بیاندازه، از شمار آنها کاسته است.
این تالاب که چون نگینی در دل کویر مرکزی ایران میدرخشید، پوشش گیاهی انبوهی داشته است. نی، گز، گون، تاغ و درمنه شماری از گیاهانی هستند که در محل ورود رودخانهی زایندهرود به فراوانی دیده میشدند. از اینروست که تالاب گاوخونی همواره زمینهای مناسب برای جانورشناسی و گیاه شناسی فراهم میکرده است.
زمینهای پیرامون گاوخونی چنان شور است که هیچ گیاهی در آن نمیروید. اما در خود تالاب انواع علف بوریا، جلبکها و درختچههای تاغ دیده میشود.
ارزش این تالاب، که سرمایهای ملی به شمار میرود، در جلوگیری از گسترش کویر، پذیرش انواع پرندگان بومی و کوچرو و نیز نگه داشتن تپههای شنی و جلوگیری از پراکندگی آنها است.
گفتنی است که در جنوب تالاب نمکزارهای گستردهای هست که بر اثر بخارشدن زیاد آب، کریستالهای نمک پدید میآورد که این نمک استخراج و بهرهبرداری میشود.
در دو دههی گذشته هر روز از فراوانی آب ورودی به تالاب کاسته شده است. افزونبر این که آلودگیهای آن بر نگرانیهای دوستداران محیط زیست افزوده است. شکار بیاندازهی پرندگان تالاب و مرگ و میر آنها از دیگر دشواریهای دست به گریبان تالاب گاوخونی است.
شوربختانه که از دو دههی گذشته آب شیرین آن اندازه که تالاب را سیراب کند به آن نرسیده است و از همینرو بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی آن از میان رفتهاند. بارشهای فراوان ماههای نخست امسال نیز از خشکی و بی آبی گاوخونی چندان نکاسته است و اگر این روند ادامه بیاید چهبسا به نابودی این سرمایهی گرانبهای کشور بینجامد. توجه باریکبینانه و کارشناسانه به تالاب گاوخونی میتواند جان دوبارهای به آن ببخشد، تالابی که امانتی در دست ما و سرمایهای برای آیندگان است.
یک دشواری دیگر تالاب، حرکت شنهای روان آن است و پدید آمدن ریزگردهایی که شهر اصفهان را تهدید میکنند. این پدیده به سبب از میان رفتن درختان گز تالاب است که از ویرانی خاک آن گستره جلوگیری میکردند.
حرکت شنهای روان تالاب، برداشت افزون از اندازهی پوشش گیاهی آن، تبدیل کردن تالاب به زمینهای کشاورزی و ساختن سد از عواملی است که بر پیکر گاوخونی زخمهای جانکاهی زده است.
با همهی بارندگیهای ماههای آغاز سال، هنوز گاوخونی تشنه است. کارشناسان میگویند که این تالاب در آستانهی تبدیل شدن به کانونی خطرناک برای ایجاد نمک و گرد و غبار است. اگر این شرایط ادامه پیدا کند رگ جان تالاب گاوخونی بریده خواهد شد و پیامدهای جبران ناپذیری خواهد داشت. آنها هشدار میدهند که «در سطح تالاب، سرب، نیکل و کادیوم ثبت شده و اگر کانون گرد و غبار فعال شود کل ایران تحت تاثیر قرار میگیرد» (خبرگزاری ایمنا- 7 آذر 1398). این ریزگردها نه تنها استانهای همجوار اصفهان، بلکه تهران را هم درگیر خواهد کرد.
به هر روی، آسیبهای ناشی از خشکسالی چنان این تالاب را ویران کرده است که درصورت توجههای کارشناسانه نیز چه بسا سالها زمان خواهد بُرد تا به شرایط مطلوب پیشین بازگردد.