لوگو امرداد
امروز تیر ایزد؛ سیزدهم آذرماه زرتشتی

نبوغ رزم ژنرال بهرام چوبین؛ به‌کارگیری موشک در جنگ بلخ

نبوغ بهرام چوبین در رزم به‌کار گیری موشک در جنگ بلخ امروز روز تیر ایزد از ماه آذر سال 3757 زرتشتی، پنج‌شنبه هفتم آذرماه 1398 خورشیدی، 28 نوامبر 2019 میلادی
28 نوامبر سال 588 میلادی، ارتش ایران در جنگ با خاقان «شابه Shabeh» در بلخ از سلاح تازه‌ای که در آن نفت خام بکار رفته بود، استفاده کرد.

در این جنگ ژنرال بهرام مهران معروف به بهرام چوبین فرماندهی ارتش ایران را برعهده داشت که در تاریخ نظامی جهان از او به عنوان یک نابغه رزم نام برده‌اند.
 «هرمز چهارم» شاه وقت از دودمان ساسانیان، وقتی شنید که خاقان اقوام آلتائیک ـ اقوامی که در منطقه کوه‌های آلتایی سکونت داشتند و این کوه‌ها درشمال‌غربی چین، شمال رود سیحون و جنوب‌غربی سیبری قرار دارند ـ وارد اراضی ایران در شمال‌شرقی خراسان (تاجیکستان و شمال افغانستان امروز) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغیس است ژنرال‌های ایران را به تشکیل جلسه‌ای در شهر تیسفون (مدائن نزدیک بغداد) پایتخت آن زمان ایران فراخواند و تصمیم خود را به اخراج خاقان (خان بزرگ ـ خانِ خانان) از قلمرو ایران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتیب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرین اطلاعی که به ارتشتاران* سالار (ژنرال اول ارتش ایران) رسیده، «خاقان شابه» دارای 300 هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی است.
 ژنرال‌ها پس از تبادل نظر، بهرام چوبین را برای انجام این کار خطیر برگزیدند و او پذیرفت. بهرام از میان ارتش پانصد هزار نفری ایران، 12 هزار مرد جنگدیده 30 تا 40 ساله (میانسال) را برگزید که اضافه وزن نداشتند و میهن‌دوستی آنان قبلا به ثبوت رسیده بود و بیش از سایرین قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سواره و پیاده تجربه داشتند. وی به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بیرون راندن زردها را از خاک وطن کرد.
 بهرام به جای انتخاب راه معمولی، از تیسفون به اهواز رفت و سپس از طریق یزد و کویر خود را به خراسان رساند به گونه‌ای که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحیه سرباز بیش از هر ابزار دیگر داشت هر دو روز یک بار سربازان را جمع می کرد و برای آنان از اهمیت وطن‌دوستی و رسالتی که هر فرد در این زمینه دارد سخن می گفت و آنان را امید ایرانیان می‌خواند ـ مردمانی که می‌خواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زیست کنند.
خاقان زمانی از این لشکرکشی آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنید که بهرام با کمتر از 13 هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان یکصد تا سیصد هزار تن گزارش کرده‌اند به مقابله با بهرام شتافت.
 بهرام به واحدهای آتشبار (نفت اندازان) توصیه کرد که حمله را با پرتاب پیکان‌های شعله‌ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرایش سپاهیان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظیم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت‌اندازان با تیر چشم فیل‌ها را هدف قرار دهند، و در این جریان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشید که از شگفتی‌های تاریخ نظامی جهان است.
 بهرام چوبین در «ری» به دنیا آمده بود و از خانواده مهران بود .در دوران ساسانیان بهترین افسران ارتش امپراتوری ایران از فامیل مهران برخاسته بودند.
 بهرام که به علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام به چوبین (مانند چوب) معروف شده بود در زمانی که از سوی شاه ایران حاکم چارک شمال غربی بود (یک چهارم قلمرو ایران، از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذربایگان و کردستان. در آن زمان، ایران به چهار ابراستان تقسیم شده بود که هرکدام را چارک نوشته‌اند) هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دریای مازندران و آگاهی از قدرت اشتعال این ماده، تصمیم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و این کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتی کوتاه‌تر از یک سال، پیکانی ساخته شد که بی شباهت به راکت های امروز نبود و این پیکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تخته ای که بر پشت قاطر قرارداشت با کشیدن زه پرتاب می شد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود. دستگاه از یک زه (روده خشک شده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار می‌کردند و دارای یک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکیل می‌دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه‌گیری می‌کرد و فرمانده این آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله‌ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پیکان) بود و مهمات رسانی می‌کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نیزه‌دار دفاع می‌کردند.
 هنگامی که بهرام سرگرم پس راندن خاقانیان به آن سوی کوه‌های پامیر و سین کیانگ امروز بود، شنید که در پایتخت، پسر شاه (خسرو پرویز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تیسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرویز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعیین شاه بعدی زمام امور را به دست گرفت که پرویز فراری با دریافت کمک از امپراتور وقت روم به جنگ او آمد. قسمتی از ارتش ایران هم به پرویز پیوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سیاست را بر ادامه برادرکشی و قتل ایرانی به دست ایرانی که امری ناپذیرفتنی بود ترجیح داد و به خراسان بازگشت و تا پایان عمر در همانجا باقی ماند. به نوشته برخی از تاریخ نگاران، سامانیان که باعث احیاء زبان فارسی و فرهنگ ایرانی شدند از نسل بهرام چوبین هستند.
*ارتشتاران: مرکز فرماندهی و هماهنگ‌کننده کل واحدهای نیروهای مسلح شاهنشاهی

 تیر ایزد؛ سیزدهمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی

ای نگار تیر بالا روز تیر

خیز و جام باده ده بر لحن زیر

سیزدهمین روز از هر ماه سی‌روزه‌ در گاهشمار زرتشتی و چهارمین ماه از سال «تیر» نام گرفته است «تیر» یا «تیشتر» ایزد باران است و به یاری او کشتزارها سیراب از باران می‌شوند. این ایزد نگهبان ستوران است. در اوستا، «تیریشت» در نیایش ایزد باران است.

تیر یا تیشتر که در نگاه ایرانیان ستاره باران زایی و ترسالی است. ایرانیان باستان هنگام خشک‌سالی در این روز آیین ویژه‌ای برگزار می‌کردند و برای باریدن باران و پیروزی تیرایزد بر دیو خشکسالی (اپوش) به دشت می‌رفتند و اوستای تیریشت می‌خواندند. بنا به روایت دیگر، در زمان ساسانیان، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان رو آوردند و با نیایش خود از پروردگار درخواست باران کردند پس از چندی، بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت. از آن سال به بعد ایرانیان در چنین روزی به یکدیگر آب می‌پاشند و شادی می‌کنند.

جشن تیرگان با آیین‌هایی مانند آب پاشان، فال‌کوزه و بستن دست بندهای تیرو باد همراه بود که این دستبندها بافته‌های هفت رنگی هستند که هم یادآور باد‌های باران‌زا هستند و هم نشان از تیر آرش دارند.

بخشی از یشت‌های اوستا درباره‌ی این ایزد است. تیر نام ستاره‌ایی است كه امروزه آن ‌را «‌شعرای یمانی» یا به لاتین «سیریوس» (Silius) می‌نامیم. ستاره «عطارد» تیر نامیده می‌شود و همچنین تیری که در کمان می‌گذارند و پرتاب می‌کنند.

 

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش

ای نگار تیر بالا روز تیر

خیز و جام باده ده بر لحن زیر

عاشقی در پرده‌ی عشاق گوی

راه‌های طبع خواه دل‌پذیر

 

اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

کودک به تیراندازی و نبرد و سواری آموختن فرست.

اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار:

بفرمای بر کودکان روز (تیر) / نبرد و سواری و پرتاب

یاد روز هفتم آذرماه:

– هفتم آذرماه: در سال 588 میلادی ، ارتش ایران به فرماندهی بهرام چوبین، در جنگ با خاقان «شابه Shabeh» در بلخ از سلاح تازه‌ای که در آن نفت خام بکار رفته بود بهره برد.

– هفتم آذرماه: در سال 1943 روزولت، استالین و چرچیل رهبران سه کشور آمریکا، شوروی و انگلستان، گفت‌وگوهای چهار روزه‌ی خود را در تهران آغاز کردند تا استراتژی مشترک «پس از جنگ» را تعیین کنند.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09